از همه دل بریده ام دلم اسیر یک نگاست...
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

                        

 

 

دوباره یک غروب دلنشین
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم...

 

بچه ها مشهد بودم جاتون خالی بود....خیلی خوش گذشت....

واسه عاقبت به خیری اول همه جوونا بعدش خودم دعا کردم.



حساب کتاب با خدا
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دست نوشته | حساب کتاب با خدا متنفرم از آدمهایی که تسبیح دست میگیرند. متنفرم از ریا!! حالم بد میشه! دست خودم نیست!ضربان قلبم تند تند میزنه و داغ میشم...
 

خدا اهل عدد و رقم نیست. خدا هم مثل مژگان از عدد بدش میاد. اگه حرف عدد میزنه واسه فهم بنده ست! که اگه صدتا بخونی سیصد تا بهت میدم...
یعنی اگه صدتا بشه نود و نه تا، خدا میگه قبول نیست! جر زدی منم جر میزنم؟
خدا هم از عدد و رقم بدش میاد... شرط میبندم!
بهم میگه تسبیح یعنی ذکر یعنی دعا یعنی ثنا یعنی سلام...
بهش میگم تسبیح یعنی... یعنی توی دلت و بدون شماره انداز تا موقعی که از نفس بیفتی نمیتونی بگی خدا پاکی ... خدا بزرگی ... خدا سلام... خدا دوستت دارم... خدا حواست هست... خدا حواسم هست... خدا ببخش... خدا شکرت... خدا سلام به همه ی خوبهات... خدا رهام نکن.. خدا نگام کن... خدا تو معبودی... خدا من عبدم... خدا تو ربی... خدا آهای ... خدا آهااااای ... خدا خدا خدا خدا....
باید برای اونی که بدون کنتور و بدون شماره و بدون حساب کتاب بهت داده شماره بندازی و بگی این قدر گفتم حالا اینقدر ای ول؟!!!!!
از تسبیح بدم میاد... از تسبیح توی دست آدمهای توی خیابون و کوچه و بازار و کوی و برزن بدم میاد... و گرنه عاشق تسبیح سجاده م... عاشق دونه های درشت و براقش... عاشق دونه هایی که توی دستای مامانم جا میشه و قل میخورد... عاشق تسبیح توی کیفم که من رو میبره به چهار سال پیش روبروی یه گنبد سبز و فیروزه ای... عاشق تسبیح توی خلوتم و جلوی خدا... درست روبروش!
ولی وقتی باز هم میخوام دعا کنم و دستام را ببرم بالا، تسبیح را میندازم...
خالی خالی دستام رو میبرم بالا که نکنه یهو این امر بهش مشتبه بشه که مژگان میگه: "ببین این عالمه و به تعداد این دونه ها صدات کردم زود باش جواب بده... زود باش! ببین خیلی شد، نامردی نکن!!!!!"
بدون تسبیح میگم: من که از عدد بدم میاد... یادم نیست اصلا چقدر چی گفتم یا چقدر دیگه باید بگم. نمیدونم چقدر بدهکارم و چقدر طلبکارم! هرموقع و هرچی دوست داری بده... اصلا درد بده، مرگ بده... فقط خیطم نکن! من نه، مژگان گناه داره ها!
بدون تسبیح میگم!
از آدمایی که تسبیح دست میگیرند بدم میاد. از آدمایی که دارند داد میزنند ما داریم صداش میکنیم و دل همه تون آب! از آدمایی که براش شماره میندازند و حواسشون به تعداد گفتنشونه!
از عدد بدم میاد... اون هم از عدد بدش میاد ولی با عدد میگیره و بی عدد میده و من هنوز منتظرم...

  منبع : دو دل


کشف اولین تصویر از حضرت مسیح
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

گنجینه تاریخ | کشف اولین تصویر از حضرت مسیح تعدادی ورقه ی آهنی در اردن از درون غاری پیدا شده است که محققان معتقدند بر روی یکی از آنها تصویر حضرت مسیح حک شده است.
 

کشف اولین تصویر از حضرت مسیح

در این تصویر مردی جوان با ریش و موهای فر خورده دیده می شود. این ورقه های آهنی متعلق به دو هزار سال پیش می باشند. این تصاویر اطلاعات دقیقی به محققان نمی دهد، اما بر روی یکی از آنها "تاجی از خار" دیده می شود.

این ورقه های آهنی خارق العاده، در غاری در اردن پیدا شده است. این تصویر می تواند اولین تصویر از عیسی مسیح باشد که می توان گفت در زمان کسانی که او را می شناخته اند، کشیده شده است.

کشف اولین تصویر از حضرت مسیح

این ورقه های آهنی کمی از کارت های اعتباری امروزی کوچک تر است. بر روی برخی از این ورقه های آهنی، تصاویری دیده می شود که پایین آنان به زبان عبری نوشته هایی وجود دارد که کسی هنوز به مفهوم آنان پی نبرده است.

محققان معتقدند که تصویر پشتی این ورقه آهنی، نشان دهنده نقشه اورشلیم است.

کشف اولین تصویر از حضرت مسیح

  منبع : یک پارس


بهانه هستی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

فاطمه ای طلیعه عشق! ای بهانه هستی! ای عصاره وجود رسول(ص)!

 

پیش از تو خدای عالم، بهانه ای برای آفریدن نداشت. عشق بی معنا مانده بود.

 

فخر، فروتنی، بزرگی، آبرو، زیبایی و کمال همه واژه هایی تهی، بی فروغ و بی نشان بودند.

 

تو اما با طلوع خود برگستره زمان، عشق را معنا کردی؛ فخر را مایه مباهات شدی؛ فروتنی در مکتب تو درس افتادگی آموخت؛ بزرگی، اوج از بلندای تو یافت. آبرو حتی از تو آبرو گرفت؛ زیبایی را تو زینت بخشیدی؛

 

و ... بالاخره کمال نیز بواسطه تو تکامل پذیرفت.

 

مانده ام از تو چه بگویم؟ چگونه  بگویم؟ که قلم درمانده از ستایش توست؛ تویی که:

 

تجلّی خدایی و خدای تجلّی؛

 

که تمام حسنی و حسن تمام؛

 

که دخت یکتای رسولی و یکتا دخت رسول؛

 

که کوثر حقیقتی و حقیقت کوثر؛

 

که چشم روشن رسولی و روشنای چشم رسول (ص)؛

 

که محبوبترین همسری و همسر محبوبترین؛

 

که فخر کمالی و کمال فخر؛

 

که تجسّم عصمتی و عصمت مجسّم؛

 

که حقیقت ژرفی و ژرفای حقیقت؛

 

که طهارت محضی و محض طهارت؛

 

که ...

 

تاریخ هرگز از یاد نخواهد برد آن بامداد رؤیایی،‌آن پگاه شگرف که تو در وجود آمدی، گاه شکفتن تو، لبخند رضایت بر لبان خدا جاری بود، فرشتگان هل هله کنان شعر سرور می سرودند، عالم غرق در اشتیاق بود، محمد(ص) اما در پوست خود نمی گنجید، کودکان شادمانه این و آن سو می پریدند. زنان، بر مادر تو، خدیجه، رشک می بردند.

 

و اینک...

 

تو آن ماه تمامی که روزی از مشرق سرزمین وحی درخشیدن گرفتی و امروز عالمیان همچنان سرگشته و سرمست از حضور شکوهمند تو...



دلم حرم میخواد...
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->



همیشه از حرمت، بوی سیب می آید/صدای بال ملائک، عجیب می آید  !سلام ضامن آهودلِ شکستهِ ی من/به پای بوس نگاهت،غریب می آید/طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست/کبوتر دل من، بی شکیب می آید/برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد/چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید...


این روزها هوایِ دلــم بدجور بارونیه...چشام میسوزه...چشام میسوزه  از اشک هایی که مدام به هر بهانه ای سرازیر میشن...


اشک هایی که دیگه مهارشون از دست من خارجه.....دلم گرفته...دلم تنگه...انــــقدر دلــم گرفته و دلـــم تنگه...که در هیچ کلامی نمیگنجه.......


دلم تنگه اون گــنبد طــلایـیـه که سالهاست آرزوشو دارم....دلم که تنگ میشه کبوتر دلمو پر میدم تـــا اون صحن طلا.......تـا.......


دلم تنگه آقا امام رضاست......خیلی تنگ...خـ ـ ـیـ ـ لـ ـی ...


اسم مشــهــد که میاد... اسم  امام رضـا رو که میشنوم.... تو صحبت های دوروبرم......گریم میگیره....دلم بدجور امام رضا می خواد.....اما نمیدونم چه گناهی به درگاه خدا مرتکب شدم که مجازاتم اینه...


مجازاتم اینه که سالهاســت دوباره قسمت نشده برم...نمیدونم چه گناهی کردم که امام مهربون من دلش نمیخواد من برم پابوسش...خودمو به آب و آتیش میزنم نمیشه که نمیشه...:(


همین تابستون گذشته هم قرار شد برم...ولی چند روز مونده به سفر........:( نشد که نشد....


اونا رفتن....ولی...من... دلشکسته تر و درمونده تر از قبل موندم.....هاج و واج........خسته و دل شکسته.......


ولی دلم...دیگه تحمل نداره...خدایا گناه که زیاد دارم که از همشم مطلعی...بخوایم برات میگم که چه گناهایی به درگاهت مرتکب شدم...یک به یک میشمارم از اول تا حالا...تا همین امروز تا همین ساعت...تــا......


ولی ...مگرنه میگن امام رضا خییلی رئوفه...نمیگن خییلی مهربونه...که هست...که حتما هست...


مگه نه میگن ضامن آهو شده.....خوب خدایا چی میشه ضامن منِ گناهگارم شه برم پابوسش... خدایا رحم کن به دلم.....خدایا دلم یه زیارت میخواد.....یه زیارت درست و حسابی.......یه حــرم ...که برم یه گوشش بشینم و زارزار گریه کنم...انقدر گریه کنم...که بغضی که چند ساله مونده توگلوم رو خالی کنم... بغضی که دیگه داره راه نفسمو میبنده...داره خفم میکنه...هیچیکیم از حال و روزت خبر نداشته باشه جزخدا....دیگه بدتر...دیگه بدتـر...


خدایا به حق خوبان درگاهت...به حق مقربین درگاهت.....یه زیارت نصیبم کن... که دیگه دلم بدجور بهونه میگیره...


یـ ـا ضـ ـامـ ـن آهـ ـو...  ای امـ ـ ـام غریب....ای مـ ـ ـهربان مـ ـ ـولای من  ...  .واسطه شو بیام.....:(


پ.ن1: به قول یکی از دوستان این پست با اشک چشم تایب شد...دوستان التماس دعا دارم ازتون... خواهش میکنم دعام کنید...دعام کنید که خییلی محتاجم...



اعمال ماه مبارک رجب
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

دعا و نیایش

فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده که: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است که: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود که: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است که حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت کرده است که گفت: در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود که آنقدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر از خدا کسى نمى‏داند به درستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر کس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر کس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا کنند. و بدان که براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده که اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .

دعا و نیایش

اعمال مشترک ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است که انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

"یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

2- دعایی را که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»

3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .

4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده که: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و کسى که چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

5- از نبی مکرم اسلام روایت است: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است کسى که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند کند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند .

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت کرده که هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود که او را به بهشت بکشاند.

9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت کرده که: هر کس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیة الکرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و  سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى که این نماز را گزارده تا روزى که بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا که روایت شده هر کس در یکى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که: هر کس در یک شب از شب‌هاى ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

 

هلال ماه

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر کس ماه رجب را درک کند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى که از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست رکعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در رکعت اول حمد و ألم نشرح یک مرتبه و توحید سه مرتبه و در رکعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى که از مادر متولد شده است.

 

روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده که حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به کشتى سوار شد و به کسانى که همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.



ویژگی پیامبر
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

اخلا‌ق حجتی برای صدق ادعای نبوت‌ یکی از بهترین طرق شناخت مدعیان راستین از دروغین، بررسی ویژگی‌های اخلاقی آنهاست. این ویژگی‌ها می‌تواند به عنوان نشانه‌های روشن برای نفی یا اثبات حقانیت مدعی مورد استفاده قرار گیرد. خوشبختانه سوابق زندگی و ویژگی‌های اخلاقی پیامبر اکرم(ص) - به خاطر اقامت طولانی چهل ساله قبل از نبوتش در میان مردم آن محیط - روشن است و این برجستگی‌های اخلاقی، همه به صورت طبیعی (و نه تصنعی و غیر واقعی) در او وجود داشت. در قرآن کریم، بارها از رسول خدا(ص) نام برده شده و مهم‌ترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان بیان شده است. خداوند او را دارای، خلق عظیم، ، روِوف و رحیم، ، اسوه حسنه و معرفی می‌کند. از عایشه همسر پیامبر(ص) درباره‌ اخلاق رسول خدا(ص) پرسش شد که در پاسخ گفت: ، انَّ النّبی کانَ خُلقُهُ القُرآن ؛ اخلاقش قرآن بود. (یعنی او قرآن مُجَسَّم بود). همچنین از آنجا که حضرت علی(ع) سی و اندی سال از عمر خود را در خدمت پیامبر اکرم(ص) گذرانده بود و از اخلاق آن حضرت دقیق‌ترین اطلاع را داشت، پس از خدای مهربان، آگاه‌ترین فرد به پیغمبر خاتم است. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است: ، یا علیُّ! ما عَرَف‌الله الّا انا و انتَ، و ما عَرَفَنی الّا اللهُ و انتَ، و ما عَرفَکَ الّا ‌الله و انا ؛ ای علی(ع)! خدا را نشناخت مگر من و تو، و مرا نشناخت مگر خداوند و تو، و نشناخت تو را مگر خدا و من. در این مقاله با برخی ویژگی‌های اخلاقی پیامبر اکرم(ص) از جنبه‌های فردی، اجتماعی از نگاه قرآن و نهج‌البلاغه و با این دلیل که چرا صفات اخلاقی پیامبر (ص) می‌تواند الگوی حسنه اخلاقی زمان ما باشد، آشنا می‌شویم. ‌ویژگی‌های اخلاق فردی انسان جدای از دیگران و بدون ارتباط با آنها، در وجود خود ویژگی‌ها و خلقیاتی دارد. این ویژگی‌ها در شکل‌دهی شخصیت فرد، نقش اساسی دارد و طبیعتاً بروز و ظهورش در مسائل خانوادگی و اجتماعی و سیاسی است. در ذیل به چند نمونه از خلقیات فردی پیامبر(ص) از نگاه قرآن و نهج‌البلاغه می‌پردازیم: توکّل بشر برای موفقیت در زندگی مادی احتیاج به دو گونه اسباب دارد: یکی اسباب طبیعی و دیگری اسباب روحی. آنچه موجب تقویت روحی انسان می‌شود، توکل به خداست. این عمل سفارش قرآنی است که خدا به همه‌ انسان‌ها و به ویژه رسول گرامی‌اش(ص) یادآوری می‌کند. خداوند در نه آیه قرآن به پیامبرش دستور می‌دهد که در کارهایت به من توکل کن و مرا فراموش نکن و در سه آیه از زبان رسول خدا(ص) بیان شده که: ، لا الهَ اِلّا هُوَ عَلیهِ تَوَکّلتُ (توبه(9)/ 129 ؛ رعد(13)/30 ) ؛ هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کردم. و:، ذلِکُمُ اللهُ رَبّی عَلَیهِ تَوَکّلتُ (شوری(42)/10) ؛ این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کردم. معنای توکل این نیست که انسان از وسایل و اسباب پیروزی که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرف‌نظر کند؛ بلکه منظور این است که انسان در چهار دیوار عالم ماده و محدوده قدرت و توانایی خود محاسبه نشود و چشم خود را به حمایت و لطف پروردگار بدوزد. این توجه؛ آرامش و اطمینان و نیروی فوق‌العاده روحی و معنوی به انسان می‌بخشد که در مواجهه با مشکلات اثر عظیمی خواهد داشت. و پیامبر خدا(ص) از توکّل کنندگان به درگاه خدا بود تا با کمک او به انجام مأموریت الهی‌اش بپردازد. صبر زندگی پیامبران بزرگ خدا، خصوصاً پیامبر اسلام(ص) بیانگر صبوری بی‌حد و حصر آنها در برابر حوادث سخت و توفان‌های شدید مشکلات طاقت‌فرساست و با توجه به این‌که مسیر حق همیشه دارای این گونه مشکلات است، رهروان راه حق باید از آنها در این مسیر الهام بگیرند. توصیه خداوند به پیامبر(ص) در زمینه صبر به چند شکل در قرآن آمده است: الف) ارائه الگوهایی از صبر و پایداری پیامبران گذشته: ، فَاصبِر کَما صَبَرَ اُولُوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَستَعجِل لَّهُم (احقاف(46)/35) ؛ پس صبر کن، آن گونه که پیامبران اولوا‌العزم صبر کردند و برای (عذاب) آنان شتاب مکن. ، فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُن کَصاحِبِ الحُوتِ (قلم(68)/48)؛ منتظر فرمان پروردگارت باش، استقامت و شکیبایی کن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش (که بر اثر ترک شکیبایی لازم، گرفتار آن همه مشکلات و مرارت شد). ، اصبِر عَلَی ما یَقُولُونَ وَ اذکُر عَبدَنَا دَاوودَ ذَا الایدِ اِنَّهُ اوَّابٌ (ص(38)/17) ؛ در برابر آنچه می‌گویند شکیبا باش و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبه‌کننده بود. ب) نهی از عجله حتی در گرفتن وحی: ، وَ لا تَعجَل بِالقُرآنِ مِن قَبلِ ان یُقضی الَیکَ وَحیُهُ (طه(20)/114) ؛ پس نسبت به قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود. ج) دعوت به صبر آن هم از نوع زیبایش: ، فَاصبِر صَبراً جَمیلاً (معارج(70)/5) ؛ پس صبر جمیل پیشه کن. د) دعوت به صبری که همراه با هجران و دوری از مشرکان به طرز شایسته است: ، وَ اصبِر عَلی ما یَقُولُونَ وَاهجُرهُم هَجراً جَمیلاً (مزمل(73)/10) ؛ و در برابر آنچه آنها (دشمنان) می‌گویند شکیبا باش و به طرز شایسته از آنها دوری نما. دوران 23 ساله رسالت پیامبر(ص) همه صبر بود: 13 سال صبر مکی؛ صبر بر آزارها و شکنجه‌ها و 10 سال صبر مدنی؛ صبر به جهاد و قتال. صبر مکی بر جهاد عقیدتی، اخلاقی و تربیتی استوار بود و صبر مدنی بر جهاد سیاسی، اقتصادی و نظامی. اسوه صبر؛ رسول حق(ص) از آن هنگام که بار سنگین رسالت را به دوش گرفت، تا آن زمان که به رفیق اعلی پیوست، هیچ متزلزل نشد و صبوری را پیشه خود کرد. تواضع‌ با این‌که پیامبر(ص) دارای عالی‌ترین مقام بود، از همه مردم بیشتر تواضع داشت. خداوند به این ویژگی زیبنده‌ پیامبر در قالب فرمان اشاره می‌کند: ، وَ اخفِض جَناحَکَ لِمنِ اتّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنینَ (شعراء(26)/215) ؛ و بال و پر خود را برای مؤمنان که از تو پیروی می‌کنند، بگستر. در این آیه خداوند به عالی‌ترین و طبیعی‌ترین چهره تواضع که همان شکستن، پایین انداختن و رها کردن بال یک پرنده برای تحت پوشش قرار دادن جوجه‌ها و یا به هنگام فرود آمدن باشد، اشاره می‌کند و از پیامبر(ص) می‌خواهد که در برابر پیروانش فروتن و شکسته بال باشد و با مدارا رفتار کند که چنین هم بود. امام علی(ع) تواضع نبی گرامی اسلام را چنین توضیح می‌دهد: ، وَ لَقَد کانَ (ص) یأکُلُ عَلَی‌الارضِ، وَ یَجلِسُ جِلسَه‌َ العَبدِ، وَ یَخصِفُ بِیَدِهِ نَعلَهُ، وَ یَرقَعُ بِیَدِهِ ثَوبَهُ، وَ یَرکَبُ الحِمارَ العارِیَ، وَ یُردِفُ خَلفَهُ ؛ پیامبر اکرم(ص) روی زمین می‌نشست و غذا می‌خورد و با تواضع همچون بردگان جلوس می‌کرد و با دست خویش کفش و لباسش را وصله می‌کرد. بر مرکب برهنه‌ سوار می‌شد، حتی کسی را پشت سر خویش سوار می‌کرد. آن حضرت به دستور خداوند، با تواضع تمام حتی در سلام کردن بر دیگران پیشی می‌گرفت و می‌فرمود: ، اَلحَمد‌ُ لله الَّذی جَعَلَ فی اُمّتی مَن امَرنی ان ابدءهُم بِالسَّلامِ ؛ سپاس خدایی را که در امت من کسانی را قرار داده که مرا مأمور به پیش‌دستی در سلام کردن بر آنها کرده است. شجاعت پیامبر اکرم(ص) در اوج قله صلابت و شجاعت قرار داشت. او در سخت‌ترین میدان‌ها حضور می‌یافت و با استواری در میدان مستقر می‌شد و بارها قهرمانان دشمن در برابر شجاعت او می‌گریختند. در جنگ احد وقتی مسلمین شکست خوردند، همه آنها جز اندکی همانند علی(ع) صحنه جنگ را ترک کرده، پا به فرار گذاشتند و برای حفظ جانشان از کوه‌ها بالا رفتند، اما پیامبر شجاعانه در میدان جنگ ایستاد و مسلمانان فراری را دعوت به بازگشت می‌کرد. این واقعه را قرآن کریم به خوبی بیان کرده است. امیر‌المؤمنین علی(ع) که از شجاعان روزگار، بلکه شجاع شجاعان است، شجاعت نبی‌ گرامی اسلام(ص) را این گونه ترسیم می‌فرماید: ، هرگاه جنگ، سخت و شعله‌ور می‌شد، ما به رسول خدا(ص) پناه می‌بردیم و در آن هنگام، هیچ یک از ما به دشمن نزدیک‌تر از او نبود. ویژگی‌های اخلاق اجتماعی انسان بدون ارتباط با دیگران، بسیاری از توانایی‌هایش بروز نمی‌کند. ایجاد رابطه با دیگران نیز آداب و شرایط خودش را دارد. در گیر و دار این ارتباط‌هاست که گوهر آدمی هویدا می‌شود و انسان اجتماعی بار می‌آید. در این قسمت به چند ویژگی اجتماعی از اخلاق پیامبر اکرم(ص) اشاره می‌شود: استقامت و پایداری رسول اکرم(ص) در جامعه‌ای عقب افتاده و دور از عقل و دانش و در برابر مردمی لجوج و سرسخت و در میان دشمنانی انبوه و مصمم و در طریق ساختن جامعه‌ای سالم و سربلند و با ایمان و پیشتاز باید استقامت می‌کرد. فرمان این پایداری و مقاومت را خداوند برای رسولش صادر می‌کند: ، فَاستَقِم کَما اُمِرتَ (هود(11)/112) ؛ پس همان گونه که فرمان یافته‌ای، استقامت کن. استقامت رسول خدا(ص) در زمینه‌های گوناگون؛ اما با هدف واحد اجرای احکام الهی و جلب رضایت خداوند بود. استقامت در برابر خرافه‌پرستی مردم، پایداری در برابر بت‌پرستی، استقامت در انجام رسالت الهی، استقامت در راه تبلیغ دین، مقاومت در برابر دشمنی‌ها و تحمل سختی‌ها؛ از جمله مواردی بود که پیامبر اکرم(ص) در برابر آنها ایستاد و متحمل آزار و اذیت‌هایی شد، تا آنجا که خود آن حضرت فرموده است: ، ما اوذیَ نَبیُّ مِثلَ ما اوذیت ؛ هیچ پیامبری به اندازه‌ من مورد آزار قرار نگرفت. اما این سختی چون در راه انجام رسالت الهی بود، تحمّل آن هرگز بر پیامبر(ص) تلخ نبود، بلکه با کمال رضایت مشکلات را به جان می‌خرید. امام علی(ع) درباره‌ پایداری و استقامت نبی گرامی اسلام(ص) در راه تبلیغ دین نیز می‌فرماید: ، وَ اشهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، دَعَا الَی طاعَتِهِ، وَ قاهَرَ اعداءَهُ جِهاداً عَن دِینِهِ، لایَثنِیهِ عَن ذلِکَ اِجتِماعٌ عَلی تَکذیبِهِ، وَ التِماسُ لِاطفاءِ نورِهِ ؛ گواهی می‌دهم که محمّد(ص) بنده و فرستاده‌ اوست. انسان‌ها را به اطاعت از خداوند دعوت فرمود و با دشمنان خدا در راه دین پیکار کرد و پیروز شد و هیچ‌گاه هم‌‌آهنگی دشمنانش در تکذیب و خاموش ساختن نور او، وی را از کوشش در راه آیینش باز نداشت. حیاء و چشم‌پوشی منظور از چشم‌پوشی، نادیده گرفتن امور ناپسندی است، که سرشت انسان آن را نمی‌پسندد. راغب در معنای حیاء می‌نویسد: ، وَ الحَیاءُ انقباضُ النفسِ عَنِ القَبائحِ وَ تَرکُه؛ حیاء خودداری نفس از زشتی‌ها و ترک زشتی‌هاست. پیامبر اسلام(ص) در این راستا در درجه‌ نهایی آن بود. خداوند در قرآن در مورد حیاء و شرم پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: ، اِنَّ ذلِکم کانّ یُؤذِی النَّبِیَّ فَیَستَحی مِنکُم (احزاب(33)/53) ؛ این عمل (مزاحمت و صحبت بعد از صرف غذا در خانه پیامبر) پیامبر را آزار می‌دهد، اما او از شما شرم می‌کند. در شأن نزول این آیه آمده است که: هنگامی که رسول خدا(ص) با زینب بنت جحش ازدواج کرد، ولیمه نسبتاً مفصلی به مردم داد. پس از صرف غذا، جمعیت پراکنده شدند، اما سه نفر همچنان در اتاق پیامبر(ص) ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند. سخنان آنها به طول انجامید و این گونه مزاحمت برای رسول خدا(ص) ایجاد کردند. وحی نازل شد و دستورات لازم را در برخورد با مسائلی از این دست به آنها تفهیم کرد. در روایت آمده: از حیاء او این‌که: به چهره‌ کسی نگاه طولانی نمی‌کرد و هرگاه در تنگنای سخن ناروا قرار می‌گرفت، با کنایه و اشاره آن را مطرح می‌کرد. آن حضرت سلام دادن به زنان جوان را کراهت داشت و می‌فرمود: می‌ترسم از آهنگ صدای آنها خوشم آید، آن وقت ضرر این کار از اجری که در نظر دارم، بیشتر شود. دلسوزی نسبت به مردم پیامبر(ص) دلسوز مردم بود. رنج‌های آنها را رنج خود می‌دانست و برای سختی‌هایی که مردم تحمل می‌کردند، رنج می‌برد و سعی فراوان در رفع مشکلات مردم داشت. چنان نبود که خود در خوشی و رفاه زندگی کند، در حالی که مردم در مشکلات باشند. او واقعاً و قلباً مردم را دوست می‌داشت. حتی نسبت به دشمنانش هم مهربان بود. از درگاه خداوند برایشان عذاب طلب نمی‌کرد. قرآن درباره‌ این ویژگی پیامبر(ص) می‌فرماید: ، لَقَد جاءَکُم رَسُولٌ مِن انفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم... (توبه(9)/128) ؛ همانا رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است... همچنین آیات دیگری نیز نمایشگر دلسوزی پیامبر(ص) نسبت به امت خویش است: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَکَ عَلی آثارِهِم ان لَم یُؤمِنوا بِهَذا الحَدیثِ اسَفاً (کهف(18)/6) ؛ گویی می‌خواهی به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! شبیه این آیه در جای دیگر هم آمده است: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَکَ الا یَکُونُوا مُؤمِنینَ (شعراء/3) ؛ گویی می‌خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی، به خاطر این‌که آنها ایمان نمی‌آورند. مهر همگانی و، رحمه للعالمین بودن پیغمبر رحمت، اقتضا می‌کرد که از رفتار کافران و گنهکاران غمگین شود و دلش به حال آنها بسوزد. از دیدگاه امام علی(ع)، آن وجود شریف مانند طبیبی است که به خاطر دلسوزی فراوان، خود به سراغ بیمارش می‌رود، در حالی که روال طبیعی این است که بیمار هنگام احساس درد و مرض نزد پزشک می‌رود تا به مداوای او بپردازد. امام(ع) در این باره می‌فرماید: طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبّهِ قَد احکَمَ مَراهِمَهُ وَ احمی مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذلِکَ حَیثُ الحاجَه‌ُ الَیهِ مِن قُلوبٍ عُمیٍ وَ آذانٍ صُمٍّ وَ السِنَه‌ٍ بِکُم مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَواضِعَ الغَفلَه‌ِ وَ مواطِنَ الحَیرَه‌ِ ؛ پیامبر(ص) طبیبی است که برای درمان بیماران، سیّار است. مرهم‌های شفا‌بخش او آماده و ابزار داغ‌کردن زخم‌ها را گداخته. برای شفای قلب‌های کور و گوش‌های ناشنوا و زبان‌های لال و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است. رویگردانی از باطل مسلّماً یک شخصیت اجتماعی که در‌صدد اصلاح نابهنجاری‌های فکری، عقیدتی و فرهنگی و... جامعه است، ناروایی‌های گفتاری و رفتاری زیادی را از سوی مخالفان خود خواهد دید. اگر او بخواهد متّه به خشخاش گذاشته و به هر واکنش ناروایی پاسخ بگوید و با مخالفان بر سر هر چیزی بحث و جدل راه بیندازد، علاوه بر این‌که یک جنگ روانی بی‌حاصل به راه خواهد افتاد که مانع از انجام کار اصلی می‌شود، به شخصیت خود نیز لطمه وارد خواهد کرد؛ زیرا خود را در سطح آنان پایین خواهد آورد. بهتر آن است که به حرکات ناشایست مخاطبان - آنجا که به اصول لطمه‌ای وارد نشود - بی‌اعتنا باشد و خود را به جزئیات مشغول نکند. در بسیاری از آیات از پیامبر(ص) خواسته شده که از اعمال مشرکان اعراض کند و نسبت به آنها واکنشی از خود نشان ندهد و چنان برخورد کند که گویا ندیده و نشنیده و یا برای او این اعمال اصلاً مهم نیست و این چه بسا برای مخالفان کوبنده‌تر از عکس‌العمل نشان دادن است: 1، وَ اذا رَایتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأعرِض عَنهُم حَتّی یَخُوضُوا فِی حَدیثٍ غَیرِهِ وَ امّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیطَانُ فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّکری مَعَ القَومِ الظَّالِمِینَ (انعام(6)/68) ؛ هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند. و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین. گاه مشرکان در مسجد الحرام می‌نشستند و آیاتی از قرآن را به حالت تمسخر می‌خواندند تا پیامبر(ص) و مسلمین را بیازارند. خداوند از پیامبر(ص) می‌خواهد وقتی چنین صحنه‌ای را مشاهد کرد، خود را وارد آنها نکند و با بی‌اعتنایی از کنارشان بگذرد تا آن که وارد موضوع‌ دیگری شوند. مشرکان با این کار هم می‌خواستند پیامبر(ص) را آزار روحی بدهند و هم مانع انجام مراسم عبادی توسط آن حضرت در مسجد‌الحرام بشوند. 2‌، خُذِ العَفوَ وَ امُر بِالعُرفِ وَ اعرِض عَنِ الجاهِلینَ (اعراف(7)/199) ؛ (به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی‌ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مکن). خداوند در این آیه سه دستور‌العمل کلی به پیامبر(ص) ارائه می‌دهد: الف) مبنا قرار دادن عفو و بخشش در مسائل شخصی و اهل مدارا و آسان‌گیری بودن. ب) گرایش دادن مردم به سوی نیکی‌ها. ج) روی‌گردانی از بی‌خردان و جاهلان. چه اینکه ستیزه‌جویی با آنان باعث اتلاف وقت، لجاجت بیشتر و جنگ روانی و آسیب دیدن شخصیت انسان می‌شود