شخصیت شناسی از روی آدامس موردعلاقه تان!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طالع بینی | شخصیت شناسی از روی آدامس موردعلاقه تان! تا حالا سعی کردید ارتباطی بین شخصیت آدمها و آدامس مورد علاقه آنها پیدا کنید؟
 

آدامس نعنایی:

آدامس های نعنایی خنک کننده است شما با خوردن این آدامس احساس می کنید سرشار از انرژی شده و می توانید کار خود را در مدت زمان کمتری انجام دهید بالاترین هدفتان در زندگی جلو راندن خانواده با انجام بموقع کارها و روحیه بخشیدن به آنها در مواقع ضروری است. شما احساس برتری و اعتماد به نفس عجیبی دارید.

آدامس های موزی:

شخصیت افرادی که آدامس های موزی را ترجیح می دهند معمولا با نوآوری و خلاقیت همراه است بنابراین همواره سرشار از ایده های خلاق و مثبت و سازنده اند. آنها به دنبال شکار مجوزهای جدید برای ارائه ی برنامه های جدید در حوزه های مختلف کاری و زندگی خود هستند.

آدامس های دارچینی:

افرادی که عاشق آدامس های دارچینی و یا حتی خمیردندان های با طعم دارچین هستند افرادی احساساتی و رمانتیک بوده و همیشه احساس نزدیکی بیشتری با افراد به ویژه همسرشان دارند آنها شادی و نشاط و دوست داشتن را به دیگران منتقل کرده.

آدامس های سفید کننده ی دندان:

جویدن آدامس های با طعم تند که در واقع خاصیت سفید کنندگی دندانها را نیز دارد به انسان آرامش عجیبی می بخشند و در حقیقت نوعی آرامبخش قوی هستند اگر شما عاشق چنین طعمهایی هستید مطمئنا عاشق یک استراحت کوتاه مدت در زندگی سراسر جنب و جوش خود هستید. اعلام تنفس در طول روز شما را شاد و سرحال می سازد.

آدامس های توت فرنگی:

افرادی سختکوش هستند که همیشه آماده کشف چیزهای جدیدند. امتحان کردن چیزهای جدید می تواند روحیه ی شما را شادتر کند و انرژی بیشتری برای ادامه کارتان به شما بدهد.

آدامس های پرتقالی:

افرادی به شدت اجتماعی و عاشق طبیعت هستند. شخصیت شاد و اجتماعی آنها باعث می شود مردم فکر کنند سالهاست آنها را می شناسند. در خانه ی شما همیشه به روی دیگران باز است و دوستان روی سخنان و کمکهای فکری شما حساب می کنند.

  منبع : سیمرغ


آدم صبح هستید یا شب ؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

خودشناسی | آدم صبح هستید یا شب ؟ شما چه جور آدمی هستید؟ بیشتر خودتان را آدم صبح می دانید یا آدم شب؟ معمولا چه وقت از روز سرحال ترید؟ اگر می خواهید از خود شناخت دقیق تری به دست آورید، این آزمون کمک تان می کند!
 

"از فردا صبح زود بیدار می شوم! " شاید خیلی از ما این جمله را هر روز با خودمان تکرار کنیم اما وقتی فردا می شود همان خواب آلودگی و همان کسلی دوباره تکرار می شود، در این صورت یا دوباره می خوابیم و اجرای برنامه مان را به تعویق می اندازیم یا آنقدر خواب آلودیم که نمی توانیم بازده بالایی داشته باشیم و کارهای مان را به درستی انجام دهیم و همیشه برای مان این سوال مطرح می شود:

که چرا فلانی اینقدر صبح ها راحت بیدار می شود و سرحال است؟!

اشتباه نکنید شاید خصوصیات فیزیولوژیکی بدن شما با او متفاوت است و همین امر صبح بیدار شدن شما را مشکل می کند.

به سوالات زیر جواب دهید و مجموع امتیازات خود را حساب کنید تا با استفاده از این مجموع دریابید چگونه شخصیتی دارید و مغز شما در چه ساعتی از روز بیشترین هشیاری را دارد.

1. اگر هیچ کاری نداشته باشید و کاملا وقت تان آزاد باشد؛ صبح ها چه ساعتی از خواب بیدار می شوید؟

الف : 5 تا 6:30 صبح (5 امتیاز)
ب : 6:30 تا 7:45 صبح (4 امتیاز)
ج : 7:45 تا 9:45 صبح (3 امتیاز)
د : 9:45 تا 11 صبح (2 امتیاز)
ه :11 صبح تا ظهر (1 امتیاز)

2. اگر کاملا آزاد باشید و هیچ کاری نداشته باشید معمولا برنامه ریزی می کنید چه ساعتی به تختخواب بروید تا بخوابید؟

الف: 8 تا 9 شب (5 امتیاز)
ب : 9تا 10:15 شب (4 امتیاز)
ج : 10:15 تا 12:30 شب (3 امتیاز)
د : 12:30 تا 1:45 صبح (2 امتیاز)
ه : 1:45 صبح تا 3 صبح (1 امتیاز)

3. برای این که صبح ها بیدار شوید چقدر به زنگ ساعت وابسته هستید؟

الف: به هیچ وجه (4 امتیاز)
ب: کمی وابسته ام (3 امتیاز)
ج: به طور متوسط وابسته ام (2 امتیاز)
د: خیلی وابسته ام (1 امتیاز)

4. صبح ها بیدار شدن در سر ساعت مقرر برای تان چقدر آسان است؟

الف: اصلا آسان نیست (1 امتیاز)
ب: خیلی آسان نیست (2 امتیاز)
ج: تا حدی آسان است (3 امتیاز)
د: خیلی آسان است (4 امتیاز)

5. صبح ها وقتی بیدار می شوید در نیم ساعت اول چقدر احساس هشیاری می کنید؟

الف: اصلا هشیار نیستم (1 امتیاز)
ب: خیلی هشیار نیستم (2 امتیاز)
ج: تا حدی هشیارم (3 امتیاز)
د: کاملا هشیارم (4 امتیاز)

6. صبح ها وقتی بیدار می شوید در نیم ساعت اول چقدر اشتها دارید؟

الف: اصلا اشتها ندارم (1 امتیاز)
ب: خیلی اشتها ندارم (2 امتیاز)
ج: تا حدی اشتها دارم (3 امتیاز)
د: کاملا اشتها دارم (4 امتیاز)

7. صبح ها وقتی بیدار می شوید در نیم ساعت اول چقدر احساس خستگی می کنید؟

الف: خیلی خسته ام (1 امتیاز)
ب: کمی خسته ام (2 امتیاز)
ج: تا حدی سرحالم (3 امتیاز)
د: کاملا سرحالم (4 امتیاز)

8. اگر صبح روز بعد قرار یا کاری نداشته باشید نسبت به روزهای عادی چقدر دیرتر به تختخواب می روید؟

الف: اصلا دیر نمیروم (4 امتیاز)
ب: کمتر از یک ساعت دیرتر (3 امتیاز)
ج: یک تا 2 ساعت دیرتر (2 امتیاز)
د: بیشتر از 2 ساعت دیرتر (1 امتیاز)

9. اگر بخواهید بین ساعت های 7 تا 8 صبح ورزش کنید چقدر سرحال هستید؟

الف: کاملا سرحالم (4 امتیاز)
ب: تا حدی سرحالم (3 امتیاز)
ج: تا حدی برایم سخت است (2 امتیاز)
د: کاملا برایم سخت است (1 امتیاز)

10. چه زمانی احساس خستگی کرده و احتیاج دارید بخوابید؟

الف: 8 تا 9 شب (5 امتیاز)
ب: 9 تا 10:15 شب (4 امتیاز)
ج: 10:15 تا 12:30 شب (3 امتیاز)
د: 12:30 تا 1:45 صبح (2 امتیاز)
ه. 1:45 صبح تا 3 صبح (1 امتیاز)

11. اگر قرار باشد امتحان بدهید ترجیح می دهید در چه ساعتی امتحان برگزار شود؟

الف: 8 تا 10 صبح (4 امتیاز)
ب: 11 صبح تا یک بعدازظهر ( 3امتیاز)
ج: 3 بعداز ظهر تا 5 بعدازظهر (2 امتیاز)
د: 7 بعدازظهر تا 9 شب (1 امتیاز)

12. اگر قرار باشد ساعت 11 شب به تختخواب بروید چقدر احساس خستگی می کنید؟

الف: اصلا خسته نیستم (صفر امتیاز)
ب: کمی خسته ام (2 امتیاز)
ج: تا حدی خسته ام (3 امتیاز)
د: خیلی خسته ام (5 امتیاز)

13. اگر خیلی دیرتر از حد معمول به تختخواب بروید اما نیازی نباشد که صبح روز بعد ساعت مشخصی بیدار شوید، احتمال دارد کدام یک از موارد زیر برای شما پیش بیاید؟

الف: مثل روزهای دیگر صبح همان ساعت همیشگی بیدار می شوم و دیگر هم خوابم نمی برد. (4 امتیاز)
ب: همان ساعت همیشگی بیدار می شوم ولی بعدش کمی چرت می زنم. (3 امتیاز)
ج: همان ساعت همیشگی بیدار می شوم ولی دوباره راحت می خوابم. (2 امتیاز)
د: اصلا همان ساعت همیشگی بیدار نمی شوم و راحت می خوابم. (1 امتیاز)

14. اگر قرار باشد که بین ساعت 4 تا 6 صبح بیدار باشید و روز بعد هم کاری نداشته باشید، کدام یک از حالت های زیر را انتخاب می کنید؟

الف: تا 6 نمی خوابم و دوست دارم بعد از ساعت 6 صبح به تختخواب بروم. (1 امتیاز)
ب: قبل از ساعت 4 صبح کمی می خوابم و بعد از 6 هم می خوابم. (2 امتیاز)
ج: قبل از ساعت 4 صبح راحت می خوابم و بعد ش هم یک چرت کوتاه می زنم. ( 3امتیاز)
د: فقط قبل از ساعت 4 راحت می خوابم (4 امتیاز)

15. شما باید 2 ساعت کار فیزیکی سخت انجام دهید ولی آزادید هر ساعتی می خواهید را انتخاب کنید، بیشتر ترجیح می دهید کدام ساعت را انتخاب کنید؟

الف: 8 صبح تا 10 صبح (4 امتیاز)
ب: 11 صبح تا یک بعدازظهر (3 امتیاز)
ج: 3 بعداز ظهر تا 5 بعدازظهر (2 امتیاز)
د: 7 بعدازظهر تا 9 شب (1 امتیاز)

16. شما باید به همراه یکی از دوستان تان هر هفته 2 ساعت کار فیزیکی سختی را انجام دهید. بهترین زمان برای دوست تان 10 تا 11 شب است، هنگام همکاری با او شما در چه وضعیتی هستید؟

الف: کاملا راحت هستم (1 امتیاز)
ب: کمی تا حدی برایم راحت است (2 امتیاز)
ج: برایم سخت است (3 امتیاز)
د: خیلی برایم سخت است (4 امتیاز)

17. فرض کنید خودتان باید ساعت های کاری تان را انتخاب کنید. شما باید 5 ساعت در روز مفید کار کنید و بر اساس میزان فعالیت تان نیز حقوق خواهید گرفت. کدامیک از ساعت های زیر را انتخاب می کنید؟

الف: 3 تا 7:30 صبح (5 امتیاز)
ب: 7:30 صبح تا 12:30 بعدازظهر (4 امتیاز)
ج: بین 9 صبح تا 2 بعدازظهر (3 امتیاز)
د: بین 2 بعدازظهر تا 7 بعدازظهر (2 امتیاز)
ه: 5 بعدازظهر تا 3 صبح (1 امتیاز)

18. فکر می کنید در چه ساعتی از روز بهترین احساس را دارید؟

الف: 4 صبح تا 7:30 صبح (5 امتیاز)
ب: 7:30 صبح تا 9:30 صبح (4 امتیاز)
ج: بین 9:30 صبح تا 4:30 بعدازظهر (3 امتیاز)
د: بین 4:30 بعدازظهر تا 9:30 شب (2 امتیاز)
ه: 9:30 شب تا 4 صبح (یک امتیاز)

19. فکر می کنید بیشتر آدم صبح هستید یا عصر ؟

الف: به طور حتم صبح (6 امتیاز)
ب: شاید صبح باشم (3 امتیاز)
ج: شاید عصر باشم (2 امتیاز)
د: به طور حتم عصر هستم (یک امتیاز)

آدم صبح هستید یا شب ؟

حالا امتیازهای خود را جمع بزنید تا ببینید چطور آدمی هستید. . .

70 تا 86 : شما کاملا آدم صبح هستید.

59 تا 69 : تا حدی آدم صبح هستید ولی شاید صبح ها نزدیک های ظهر راحت تر باشید.

42 تا 58 : با عرض معذرت شما در هیچ دسته بندی جای نمی گیرید.

31 تا 41 : تا حدی آدم عصر هستید، در کل شاید حدود ساعت 3 تا 6 راحت تر باشید.

16 تا 30 : شما کاملا آدم شب هستید.

  منبع : برترین ها


مثبت اندیشی چگونه است؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

روانشناسی | مثبت اندیشی چگونه است؟ وقتی به چیزی فکر می کنید، در واقع برایش کارت دعوت می فرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدت ها از او بی خبر بوده اید فکر کنید و او ناگهان پس از سال ها، به شما تلفن بزند؟
 

شما با کلام خود می توانید روند حوادث را تغییر دهید. آیا هیچ وقت به این موضوع فکر کرده اید که ارادهٔ شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره. افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آن ها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. به جای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آن گاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است.

آینده را تصاویر ذهنی انسان می سازد
وقتی به چیزی فکر می کنید، در واقع برایش کارت دعوت می فرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدت ها از او بی خبر بوده اید فکر کنید و او ناگهان پس از سال ها، به شما تلفن بزند؟ آیا می دانید این اتفاق چگونه رخ می دهد؟ فکر شما امواجی تولید می کند که باعث جذب ذهن و فکر دوست شما می شود و او با شما تماس می گیرد. در مورد آینده نیز همین قانون صدق می کند. وقتی شما شرایطی را برای آینده در نظر می گیرید و به آن فکر می کنید امکان وقوع آن را به طرز چشم گیری قطعی می کنید.

تصاویر ذهنی شما، به سوی شما باز می گردند.
زندگی مانند آینه ای است که همیشه تصویر ذهن خودتان را منعکس می کند. افراد مثبت، مهربان، شاد و باگذشت، دنیا را مانند خودشان شاد و دلنشین می بینند و افراد منفی، غمگین، ناراضی و کینه جو تصاویر سخت و تاریکی در آن خواهند دید.

همیشه انتظار بهترین رویدادها را داشته باشید
امیدوار باشید (امید، همان ایمان است) امید یکی از زیباترین وجوه ذهن شماست و ناامیدی بدترین جنبه آن است. هنگامی که از رویدادی ناامید می شوید در واقع درهای ارتباط خود را با خداوند می بندید، در حالی که وقتی به آینده امیدوارید و دعا می کنید، رحمت خداوند را به سوی خود می کشید.

اگر می خواهید در این آینه کروی، آنچه به سویتان می آید زیبا و شادی بخش باشد، همان طور بیندیشید.

اگر انتظارات منفی و بدبینانه داشته باشید به طرف بدبختی و اتفاقات نامطلوب خواهید رفت ولی اگر انتظار بهترین ها را داشته باشید و ذهن خود را مملو از تصاویر و اتفاقات مثبت و زیبا از آینده نمائید برای شما همان اتفاق مثبت رخ خواهد داد.

ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است؛ امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود.

دربارهٔ آینده صحبت کنید. سعی کنید در استفاده از کلمات، آنهائی را انتخاب کنید که در آن علامتی از تحقق آرزوهای شما وجود داشته باشد. سعی کنید قالب های فکری نادرست کلمات منفی را درون خود ویران کنید و هنگام سخن گفتن از قدرت نفوذ کلام خود، نهایت بهره را ببرید. با کلمات امیدوار کننده، در خود شور و شوق ایجاد کنید.

شما هم حتماً در اطراف خود به افرادی برخورد کرده اید که معروف به منفی بافی هستند؟ آیا هرگز دقت کرده اید که همین افراد تا چه میزان (نسبت به دیگران) بیشتر دچار بد شانسی و بد بیاری می شوند؟ فکر می کنید علت چیست؟ مسلماً علت این امر، منفی بافی درونی خود آنهاست. در گذشته وقتی قصد انجام کاری را داشتند می گفتند: نفوس بد نزنید یا نفوس خوب بزنید. این اصطلاح نیر دقیقاً به همین اصل باز می گردد که شما با کلام خود می توانید روند حوادث را تغییر دهید.

  منبع : عصرایران


چرا من از زمین و زمان شاکی ام؟!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

روانشناسی | چرا من از زمین و زمان شاکی ام؟! همیشه آراسته اید یا به هم ریخته؟ از موفقیت دیگران خوشحال می شوید یا از زمین خوردن شان؟ مدام اطرافیان تان شما را دلخور می کنند یا همه دوست تان دارند؟ پاسخ همه این سوال ها به یک چیز برمی گردد...
 

وقتی از عزت نفس حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟ اعتماد به نفس همان عزت نفس است؟ یعنی کسی که با شجاعت در جمع حرفش را می زند، حتما عزت نفس بالایی هم دارد؟ جواب منفی است. عزت نفس مربوط به تصوری می شود که شما در مورد خودتان و دیگران دارید و ارزش و احترامی است که شما برای خودتان و پس از آن برای اطرافیان تان قائلید. شما می توانید ظاهرا اعتماد به نفس بالایی داشته باشید اما به هزار و یک دلیل عزت نفس تان پایین باشد. در ادامه تنها چند نشانه از افرادی که عزت نفس پایینی دارند را مطرح کرده ایم. با آدم های این صفحه آشنا شوید و خودتان را جای آن ها بگذارید. چقدر به آن ها شبیه بوده یا چقدر با عزت نفس تر از آن ها هستید؟

خودتان را قربانی دیگران می کنید؟
مریم 29 سالش است و 6 سال است که ازدواج کرده. 2 فرزند خردسال دارد. شاغل است و هر روز صبح ساعت 6 بیدار می شود تا تدارک صبحانه را ببیند، برای بچه ها لقمه بگذارد، دوش بگیرد و آماده سر کار رفتن شود و حدود ساعت 7:30 بقیه را بیدار کند. تا 5 بعد از ظهر در شرکت می ماند. دنبال بچه ها می رود تا از مهد کودک بیاوردشان خانه، بین راه خرید های روزمره را انجام می دهد و 2 ساعتی را هم در این رفت و برگشت ها می گذراند. به محض رسیدن میوه ها را می شوید و به سر و وضع بچه ها می رسد و تدارک شام را می بیند. مریم دوست ندارد برای کار خانه از کسی کمک بگیرد، به خاطر همین وقتی که همه می خوابند، ریخت و پاش های روز را جمع می کند و لباس های فردای هر چهارتای شان را هم مرتب می کند و دیرتر از همه می خوابد. درآمد خوبی دارد که به رفاه زندگی شان کمک زیادی می کند.

6 سال است به این روال زندگی کرده و از نظر همسرش یک زن نمونه و از نظر اطرافیانش یک مادر ایده آل است اما حالا، بعد از 6 سال، فکر می کند زندگی اش آن طور که می خواهد پیش نرفته، به 30 سالگی نزدیک می شود اما برای خودش وقتی نگذاشته. دوست دارد روال زندگی اش را تغییر دهد اما راستش می ترسد. نگران این است که با تغییر سبک زندگی اش، دیگران دیگر او را مثل قبل دوست نداشته باشند و برچسب یک آدم خودخواه را روی آن بچسبانند.

اگر عزت نفس بالایی داشته باشید: نه خودخواهید و نه بی اندازه فداکار. شما همان قدر که به خود تان بها می دهید برای دیگران هم ارزش قائل می شوید. نمی گذارید با بی وقفه کار کردن و برای دیگران زحمت کشیدن خسته و فرسوده شوید و از طرف دیگر، تمام مسئولیت های زندگی تان را هم بر دوش دیگران نمی اندازید. اگر عزت نفس بالایی داشته باشید، قادر خواهید بود بدون رنجاندن خود یا دیگران، میان خواسته های خودتان و نیاز های بقیه تعادل برقرار کنید.

اگر عزت نفس پایینی داشته باشید: یا خودتان را کنار می گذارید یا دیگران را. یا بی اندازه خودخواه می شوید و به جز آرامش و رفاه خود تان به چیز دیگری فکر نمی کنید یا بیش از حد فداکار می شوید و برای جلب رضایت دیگران از آرامش تان می گذرید و بیشتر از توان واقعی تان برای ارتباطات تان انرژی می گذارید.

خیلی شلخته اید؟
رضا از نظر خودش یک مرد با اعتماد به نفس است. او می گوید برای قضاوت های دیگران کوچک ترین ارزشی قائل نیست و برایش مهم نیست بقیه در موردش چه فکری می کنند. اتاق کارش در خانه شلوغ و درهم و برهم است و با وجود این که همسرش می خواهد او همیشه مرتب و اتو کشیده باشد، اما از این که با موهای آشفته و لباس های نامرتب سر کار یا مهمانی برود ابایی ندارد و اگر هم همسرش چیزی بگوید با عصبانیت می گوید تو برای مردم زندگی می کنی اما من نه. از نظر خودش، آدمی است که از قید و بند نگاه دیگران خلاص شده و برای خودش زندگی می کند. زمانی که ازدواج کردند 72 کیلو بود اما حالا 30 کیلو اضافه وزن دارد. رضا می گوید دنیا 2 روز است و ترجیح می دهد به جای این که به فکر سلامتش باشد از خوردن غذاهایی که دوست دارد لذت ببرد.

اگر عزت نفس بالایی داشته باشید: نه به خاطر قضاوت دیگران بلکه به خاطر ارزشی که برای خودتان قائل هستید، به ظاهر و سلامت تان اهمیت می دهید. شما دوست دارید هربار که در آینه خودتان را می بینید از ظاهرتان لذت ببرید و در نگاه دیگران هم با چنین ویژگی ای شناخته شوید. نه به خاطر این که از قضاوت آن ها می ترسید بلکه به این دلیل که برای خودتان و وجودتان ارزش قائلید.

اگر عزت نفس پایینی داشته باشید: شما فکر می کنید همین که به فکر قضاوت دیگران نیستید، یعنی اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارید. به خاطر همین نه به خود تان، وجود تان و آینده تان اهمیت می دهید و نه ارزشی برای نگاهی که دیگران به شما دارند قائلید.

زمین و زمان را مقصر می دانید؟
سارا 7 سال است ازدواج کرده. همسرش را اولین بار در زمان خواستگاری دیده و به خاطر این که خانواده اش این مرد را تایید کرده اند با او ازدواج کرده. فکر می کند خوشبخت نیست و از زندگی اش ناراضی است. وقتی در مورد دلیل انتخابش می پرسیم می گوید: «از همان روز اول این مرد را دوست نداشتم و با معیارهایم همخوانی نداشت اما وقتی دیدم خانواده ام دوستش دارند، دیگر مخالفتی نکردم.» در حالی که او حتی نظر مخالفش را به زبان نیاورده بوده، می گوید: «گفتنش چه فایده ای داشت. من نمی خواستم به خاطر خواسته خودم روبروی همه بایستم و تنش ایجاد کنم و آه و نفرین والدینم را به جان بخرم.» یکی از دلایلی که سارا را از این زندگی آزرده کرده، خانه نشینی است. او در زمان ازدواج دانشجو بوده اما به خاطر این که به زندگی اش برسد درسش را رها کرده. گرچه شوهرش با تحصیل او مخالفتی نداشته اما می گوید ازدواج باعث شکستش شده و او به خاطر این که همسر خوبی باشد درسش را کنار گذاشته. سارا دوست دارد کار کند اما حدس می زند همسرش با این خواسته مخالف باشد. به همین دلیل حتی زحمت به زبان آوردنش را هم به خود نمی دهد و معتقد است وقتی دیگران مخالفند، گفتنش چه اهمیتی دارد؟

اگر عزت نفس بالایی داشته باشید: خودتان را مسئول همه جنبه های زندگی تان می دانید و به خاطر رسیدن به ترس از واکنش دیگران خواسته های تان را کنار نمی گذارید. شاید به همه چیز هایی که می خواهید نرسید اما بدون امتحان کردن همه راه های ممکن کنار نمی کشید و اگر هم موفق نشوید راه دیگری برای خوشبختی و نشان دادن توانایی های تان پیدا می کنید.

اگر عزت نفس پایینی داشته باشید: هر شکستی را به گردن دیگران و شرایط می اندازید. می گویید درس نخواندم چون پول کلاس کنکور نداشتم، کار نکردم چون نگذاشتند، ازدواج کردم چون مجبورم کردند و... شما حاضر نیستید مسئولیتی که در قبال خودتان دارید را بپذیرید و به همین دلیل هم همیشه به دنبال یک توجیه می گردید.

حس تان را پنهان می کنید؟
احسان همسرش را دوست دارد. دوست دارد همسرش در رفاه مطلق باشد و صبح تا شب جان می کند تا او مثل یک ملکه زندگی کند با این وجود بحث و تنش در زندگی آن ها فراوان است. همسرش از این زندگی راضی نیست و مدام غر می زند. احسان فورا برنامه یک سفر را می ریزد تا آرامش همسرش بیشتر شود. فکر می کند عشق یعنی تلاش برای خوشبخت کردن دیگری و محبت های کلامی و رفتاری فقط مخصوص مردهای سبک مغز است. او معتقد است تنها انگیزه او برای این همه کار کردن و جان کندن همین دوست داشتن است و دیگر نیازی نیست که مثل بچه های 18 ساله حسش را در بوق و کرنا کند. احسان فکر می کند این که او همسرش را دوست دارد به کس دیگری ربطی ندارد و مردم چه می گویند اگر یک مرد در حضورشان چنین حرف هایی بزند؛ اهل کادو خریدن نیست و می گوید آنقدر پول در دست و بال همسرش قرار داده که هرچی می خواهد بتواند برای خودش بخرد.

اگر عزت نفس بالایی داشته باشید: برای بیان احساسات تان منتظر واکنش دیگران نمی نشینید. به آن ها محبت می کنید چون خودتان نیازمند محبت هستید. به جای این که خجالت بکشید، به عشقی که دارید افتخار می کنید و دیگران را از صحبت های عاشقانه و رفتارهای دلپذیرتان محروم نمی کنید. برای شما لذت بخش ترین روز، روزی است که چند ساعت کارتان را تعطیل کنید و به دنبال بهترین هدیه برای کسی که دوستش دارید بگردید.

اگر عزت نفس پایینی داشته باشید: حرف مردم برای تان مهم ترین چیز می شود. برای هر رفتاری به این فکر می کنید که دیگران چه می گویند و حتی فکر می کنید اگر در خانه آرام و پرمحبت باشید، ضعف به خرج داده اید. می خواهید مثل یک شاه، قدرت زندگی در دست شما باشد و به خاطر همین فکر می کنید محبت کردن یعنی رو دادن به دیگران و اگر این کار را بکنید، بقیه از مهربانی و آرام بودن تان سوء استفاده می کنند.

به خودتان بی اعتمادید؟
الهام معتقد است زندگی اش پر از شکست های جورواجور بوده. از همان دوره مدرسه بگیرید تا حالا، او فکر می کند همه بهتر از او کار های شان را انجام می دهند. گرچه الهام هم مثل آدم های دیگر دانشگاه رفته و ظاهر خوبی هم دارد اما به هر کسی که بر می خورد بی وقفه ستایشش می کند و به خاطر توانایی های دیگران خودش را تحقیر می کند. اگر دوستش نقاش است، می گوید وااای تو چقدر هنرمندی اما من خیلی بی مصرفم یا اگر در یک مهمانی بچه های فامیلش را می بیند، تک تک شان را به خاطر ظاهر و لباس شان تحسین می کند اما در مورد خودش می گوید می بینید موهایم عین سبد شده، صورتم پرجوش است و از دیدن این پوست درب و داغان حالم به هم می خورد و....

او حتی حاضر نمی شود در عکس های دسته جمعی شرکت کند و در جمع های گروهی چون خودش را پایین تر از دیگران می بیند، نه اظهارنظر می کند و نه خودش را وارد بازی ها و بحث های دیگران می کند. الهام 3 سال است که ازدواج کرده و همسرش هم دوستش دارد اما او به این عشق بی اعتماد است و همسرش را به دروغگویی متهم می کند چون فکر می کند لیاقت دوست داشته شدن را ندارد و چطور یک مرد می تواند زن ضعیفی مثل او را دوست داشته باشد؟

حتی گاهی در ذهنش فراتر می رود و فکر می کند اگر همسرش روزی او را به خاطر زن دیگری ترک هم بکند حق دارد. او خواهر شوهرش را مدام ستایش می کند و وقتی به خانه اش می رود، به جای خوش گذراندن سعی می کند کارهای او را آسان تر کند. در مهمانی خودش را با کارهای آشپزخانه سرگرم می کند چون معتقد است حضورش در جمع برای دیگران ارزشی ندارد.

اگر عزت نفس بالایی داشته باشید: برای توانایی های خودتان ارزش قائلید و خودشیفته نیستید اما نقاط قوت تان را می بینید و تلاش می کنید روز به روز بیشتر پرورش شان دهید. در زندگی مشترک ارزش خود تان را می دانید و با اعتماد به نفس وارد ارتباط با همسرتان، خانواده اش و دیگر اطرافیان می شوید. توانایی دیگران را ستایش می کنید اما به جای تحقیر خودتان سعی می کنید از آن توانایی درس بگیرید و برای خدمت بهتر شدن زندگی تان استفاده اش کنید.

اگر عزت نفس پایینی داشته باشید: تنها چیزی که به چشم تان می آید اشتباهات و نقاط منفی است. هنگام روبرو شدن با دیگران خودتان را به حاشیه می برید و به خاطر این که فکر می کنید ارزش ندارید و پر از عیب هستید، روی اشتباهات همسرتان هم سرپوش می گذارید.

  منبع : برترین ها


توصیه های جدید برای غلبه بر دلشوره
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

روانشناسی | توصیه های جدید برای غلبه بر دلشوره اگر مانع نگرانی های بی مورد خود نشوید، جسم تان هم در معرض خطر قرار خواهد گرفت
 

بعضی افراد بابت هر موضوعی نگران و مضطرب هستند و این دلشوره های بی مورد گاهی تا آنجا پیش می رود که جسم این افراد را هم درگیر خودش می کند. دل درد و دل پیچه، گرفتگی عضلات، مشکلات گوارشی، احساس سوزش در معده یا لرزش عضلات نمونه ای از تاثیرات دلشوره است که تنها آدم های مضطرب و دلواپس آن را تجربه کرده اند اما آیا درمانی برای این دلشوره ها وجود دارد؟

مراقب دلشوره هایت باش
همه چیز از یک فکر شروع می شود. قرار بود که دوست تان راس ساعت 6 با شما در یک رستوران قرار ملاقات داشته باشد. ساعت نیم ساعت از 6 گذشته است اما هنوز خبری از دوست شما نیست. با او تماس می گیرید و متوجه می شوید، گوشی همراه دوست تان خاموش است. با خانواده اش تماس می گیرید و آن ها هم به شما خبر می دهند که او یک ساعت قبل منزل را ترک کرده است. با خودتان می گویید از خانه دوست شما تا محل ملاقات تان تنها نیم ساعت فاصله است و اینجاست که دلشوره به صورت مهار نشدنی در شما شروع به تب و تاب می کند و در نخستین نشانه اش احساس می کنید همه عضلات بدن تان گرفته است. در این مواقع طبیعی است که احساس نگرانی و دلشوره به سراغ هر آدمی خواهد آمد اما کنترل کردن این حس در دست خود شماست.

قبل از هرچیز باید مانع افکار منفی خود باشید و به آن ها شاخ و برگ اضافی ندهید. آگاهانه افکارتان را تحت کنترل بگیرید و روی آن ها تمرکز کنید. می توانید برداشت های قابل قبول تر و مثبت تری را از شرایط بحرانی که برای تان پیش می آید، برای خود ایجاد کنید. وقتی توانستید فکر خود را به صورتی دیگر در آورید دلشوره شما هم به همان سرعت تغییر می کند. مثلا برای دوست تان که هنوز نرسیده، این طور فکر کنید که شارژ باتری گوشی همراهش ممکن است تمام شده باشد و دوست تان در ترافیک مانده باشد. با این فکر منطقی تر در مورد شرایط به وجود آمده واکنش نشان خواهید داد. پس در قدم اول فکرتان را تغییر بدهید تا کنترل دلشوره های تان را در دست تان بگیرید.

تنهایی دلواپس نشو
در شرایطی که دلشوره به سراغ تان می آید اگر تنها باشید بیشتر به این حس دامن می زنید اما اگر در این مواقع وقت خود را با دوستان و افراد خانواده تان بگذرانید و احساسات خود را با آن ها در میان بگذارید، نگرانی های تان را کمتر کرده اید. سعی کنید نگرانی و دلیل دلشوره تان را با شخصی که مثبت اندیش و خونسرد است در میان بگذارید. در این مواقع دوست شما می تواند با جملاتی مثبت آرام تان کند و دلشوره های تان را کم کند. سعی نکنید در تنهایی بمانید و حتما اطراف خود را در موقعیت های استرس زا شلوغ کنید تا خود را گرفتار افکار منفی نکنید.

در کنار همه مواردی که برای تان گفتیم ورزش را هرگز از یاد نبرید. اگر اکسیژن و هوای تازه مدام به شما برسد تاثیر زیادی در بالا بردن روحیه اعتماد به نفس شما دارد و افکار شما را قوی تر خواهد کرد اما یادتان باشد که همه افراد در زندگی شان با این حس روبه رو شده اند و تنها شما نیستید که اسیر دلشوره شده اید اما این نحوه واکنش شماست که نشان می دهد توانایی تان در رویارویی با این نوع احساسات تا چه اندازه است. فقط کافی است دلشوره های تان را خیلی جدی نگیرید.

موضوعی که نادیده اش می گیرید
شاید شما تا به حال به این موضوع توجه نکرده باشید اما به همان اندازه ای که داشتن یک فکر بد و منفی می تواند باعث به وجود آمدن دلشوره شود، استفاده نادرست شما از کلمات می تواند به این موضوع شدت بیشتری دهد.

در موقعیت استرس زا و شرایطی که دلشوره چیزی یا کسی را پیدا می کنید مراقب نوع کلماتی که به زبان می آورید باشید. از گفتن جملاتی مثل می ترسم اتفاقی افتاده باشد، احساس بی تابی می کنم، نگران هستم و... که دلشوره و نگرانی های تان را شدت می دهد دوری کنید. جایگزین کردن این جملات به جملاتی مثل هیچ اتفاقی نیفتاده، همه چیز رو به راه است، جای هیچ نگرانی نیست و خیلی جملات مثبت دیگر کمک زیادی به از بین بردن دلشوره شما می کند.

  منبع : برترین ها


جنبه های پنهان ارتباط
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

روانشناسی | جنبه های پنهان ارتباط ارتباط چیزی فراتر از صحبت کردن و نوشتن است. بیشتر ما نمی دانیم حتی زمانی که صحبت هم نمی کنیم به روش های مختلف در حال برقراری ارتباط با دیگران هستیم. همانگونه که حیوانات اجتماعی دیگر با هم ارتباط برقرار می کنند.
 

گرچه برای ارتباط با دیگران خیلی مهم هستند، بندرت در مورد این ارتباط غیر کلامی در مدرسه به ما آموزشی داده می شود. همزمان که در جامعه رشد پیدا می کنیم به صورت غیر رسمی می آموزیم که چگونه از حرکات بدن، نگاه و تغییرات اندک در تن صدا و سایر ابزارهای کمکی ارتباطی برای اصلاح و یا تاکید برآنچه که می گوییم یا انجام می دهیم، استفاده کنیم. ما این روش ها را که در فرهنگ مان وجود دارد با مشاهده دیگران و تقلید از آنها در طی سال ها یاد می گیریم.

به دقت نگاه کنید. به نظر شما این زوج بدون هیچ کلامی چه مفهومی را با هم رد و بدل می کنند؟

جنبه های پنهان ارتباط

زبان شناسان تمام این روش های کمکی ارتباطی را فرا زبان (paralanguage) می نامند. فرازبان چیزهای دیگری علاوه بر سخن است که به ارتباط موثر کمک می کند. فرازبان از ارسال پیام نادرستی که ممکن است اشتباهاً منتقل شود، جلوگیری می کند، مانند مواردی که اغلب در تماس تلفنی و حتی در نامه رخ می دهد. پیام های فرازبانی که می توان از طریق تماس رو در رو مشاهده کرد دروغ گفتن و یا پنهان کردن احساسات را دشوار می کنند. فرازبان در ارتباطات حتی اغلب از آنچه که به صورت زبانی گفته می شود مهم تر است. گفته می شود که تقریبا 70 درصد چیزهایی که در مکالمه مستقیم با دیگران به آنها منتقل می کنیم از طریق فرازبان است.

به نظر شما این استوار در لباس خاکی رنگ به صورت غیر کلامی به این سرباز چه مفهومی را انتقال می دهد؟ اگر سرباز فقط می توانست ببیند اما نمی توانست بشنود منظور وی را درک می کرد؟

جنبه های پنهان ارتباط

زبان بدن

آشکارترین شکل فرازبان، زبان بدن (kinesics) است. زبان بدن در واقع زبان اشارات، عبارات و حالت هاست. برای مثال در امریکای شمالی از بازوها و دست ها برای خداحافظی، اشاره، شمارش، بیان احساسات، اخطار، تهدید، صدا زدن، توهین و.. استفاده می کنند. در حقیقت آنها تعداد زیادی از هر کدام از این حرکات را یاد گرفته و در زمان مناسب به کار می گیرند. ما نیز برای گفتن بله یا خیر، لبخند زدن، اخم کردن، چشمک زدن برای تایید، یا گفتن حرف عاشقانه از سرمان استفاده می کنیم. بالا انداختن همزمان سر و گردن نشان می دهد که ما چیزی نمی دانیم.

جنبه های پنهان ارتباط

اگرچه معنی بعضی حرکات نظیر لبخند ممکن است در سراسر جهان یکسان باشد اما ممکن است معنی حرکات دیگر کاملاً متفاوت باشد. برای مثال پرتاب آب دهان روی دیگری در امریکای شمالی و اروپا نهایت بی احترامی و تحقیر است اما اگر به شیوه خاصی انجام شود می تواند یک دعای خیر مهربانانه برای اهالی ماسای کنیا باشد.

جنبه های پنهان ارتباط

لحن و نوع صدا

معنای سخنان می تواند با لحن و نوع صدا به مقدار زیادی تغییر کند. در انگلیس جمله ساده "من اینجا هستم" بر حسب اینکه تن صدای گوینده بالا، پایین، سریع، آرام، رو به بالا، رو به پایین، نجواگر، نالان، فریادزنان، یا با حسرت باشد، می تواند معانی خیلی متفاوتی داشته باشد. همچنین جمله "آیا اینجا هستی؟" اگر با تن رو به بالا گفته شود در مقایسه با اینکه با تن رو به پایین گفته شود معانی متفاوتی دارد. می توانید این کار را امتحان کنید.

فضای شخصی و اجتماعی

زمانی که ما با شخص یا گروهی صحبت می کنیم، فاصله بین افراد از نظر فیزیکی نیز می تواند پیام و مفهومی را منتقل کند. فضای شخصی و اجتماعی(proxemics) مطالعه فاصله ها برای تعامل بین افراد و استفاده از فضاهای تعریف شده در فرهنگ است.

بیشتر ما از اهمیت فاصله در ارتباطات آگاه نیستیم تا زمانی که با کسی روبرو می شویم که به صورت متفاوتی عمل می کند. برای مثال همه ما حسی داریم که فاصله فیزیکی برای ارتباط با شخصی که در حال صحبت با او هستیم را تعیین می کند. اگر شخصی از آن فاصله که ما در آن راحتیم به ما نزدیک تر شود ما معمولاً به صورت خودکار عقب تر می رویم تا فاصله خود را حفظ کنیم. همچنین اگر احساس کنیم که فاصله ما با طرف مقابل زیاد است سعی می کنیم به هم نزدیک تر شویم. اگر دو نفری که با هم صحبت می کنند در فاصله های متفاوتی احساس راحتی کنند چرخه ای از جابه جایی ها رخ می دهد تا زمانی که یکی به گوشه ای برسد و احساس کند که بوسیله آنچه که غیر دوستانه و یا متجاوزانه می داند مورد تهدید قرار گرفته است. در نتیجه پیام زبانی ممکن است آنگونه که هست شنیده و یا درک نشود.

جنبه های پنهان ارتباط

در امریکای لاتین فاصله مناسب برای صحبت در مورد مسائل شخصی اغلب خیلی نزدیک تر از مردم آمریکا و کانادا است. فاصله مناسب برای گفتگو اغلب بر حسب فاصله صورت افرادی که مستقیماً به یکدیگر نگاه می کنند، تعیین می شود. بیشتر مردم اگر تماس چشمی نداشته باشند در مورد فاصله با دیگران احساس یکسانی ندارند. معمولا در میان ازدحام جمعیت یا در آسانسور افراد مایل نیستند به کسی نگاه کنند تا از نزدیکی زیاد احساس ناراحتی نکنند.

ژاپنی ها در مکان پر ازدحام از تماس چشمی خودداری می کنند:

جنبه های پنهان ارتباط

نوع پیام حتی فاصله را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. میانگین فاصله مناسب در میان مردم آمریکای شمالی در جدول زیر نشان داده شده است.

جنبه های پنهان ارتباط

نجوا کردن و فریاد زدن بیشتر از صدای معمولی توجه شما را جلب می کند. کودکان این حقیقت مهم را در سنین خیلی کم درک می کنند.

علاوه بر تعیین فاصله مناسب برای برقراری ارتباط، فرهنگ به ما می گوید که کی و چگونه می توانیم دیگران را لمس کنیم. در امریکای شمالی معمولا تماس بدنی افراد بالغ پسندیده نیست مگر برای احوال پرسی رسمی (دست دادن و در آغوش گرفتن) و یا در روابط خیلی صمیمی و شخصی. این قانون غیر رسمی نسبت به مردان سخت گیرانه تر است. اگر مردها علناً دست های یکدیگر را بگیرند و یا یکدیگر را ببوسند ممکن است به آنها برچسب همجنس باز زده شود و متعاقباً از احترامی که شایسته آن هستند محروم شوند. چنین الگوهای تعریف شده ی اجتماعی در ارتباط با تماس فیزیکی در بیشتر کشورهای آسیایی و اروپای شمالی نیز دیده می شود. در جنوب اروپا، خاورمیانه و آمریکای لاتین معمولاً تماس فیزیکی بیشتری قابل قبول و مطلوب است.

استفاده فرهنگی از فضا

فرهنگ به ما می گوید که چگونه فضا را مدیریت و به کمک آن نوع تعامل را کنترل کنیم. برای مثال، در ادارات امریکای شمالی مدیر در یک اتاق جدا قرار می گیرد. این کار تماس شخصی او با کارمندان معمولی را به حداقل می رساند. در مقابل، در ادارات ژاپن میز مدیر در انتهای ردیفی از میزهای به هم چسبیده قرار دارد که کارمندان پشت آنها قرار می گیرند. این روش، تماس مدیر با کارمندان را حداکثر می سازد.

جنبه های پنهان ارتباط

محیط کاری معمول در امریکای شمالی

جنبه های پنهان ارتباط

محیط کاری معمول در ژاپن

فضای یک دادگاه به راحتی می تواند رفتار افراد را تغییر دهد. در ایالات متحده آمریکا قاضی معمولا ردای سیاه می پوشد و پشت یک میز بلند می نشیند. سایر میز و صندلی ها به گونه ای قرار می گیرند که تمام توجه ها متوجه قاضی باشد. طراحی این محیط باعث می شود که حضار نسبت به قاضی مودب و از درجه اهمیت کمتری برخوردار باشند و بنابراین قاضی راحت تر می تواند کنترل اوضاع را به دست گیرد.

همچنین فرهنگ، درک ما از فضا را با تعریف بخش های آن هدایت و راهنمایی می کند. در دنیای صنعتی فضا به بخش های استاندارد تقسیم می شود. نمونه های این نوع تقسیم بندی در ایالات متحده امریکا به صورت زمین و مکان های شهری متحدالشکل نمود پیدا کرده است. مرزهای املاک به همین تقسیم بندی فضا مربوط می شود. همان طور که تراکم جمعیت افزایش می یابد اهمیت مرزهای فضایی تعریف شده نیز افزایش می یابد. صاحبان زمین در محلات پر جمعیت گاهی به خاطر نزاع بر سر حصار تعریف شده بین املاکشان آنقدر عصبانی می شوند که یکدیگر را می کشند. اما در مناطق روستایی با جمعیت کم در غرب آمریکا که مردم صاحب مزارع بزرگ صدها تا هزاران هکتاری هستند جابه جایی یک متری حصار نیز بندرت باعث نزاع می شود.

استفاده فرهنگی از زمان

فرهنگ به ما می گوید که برای انتقال پیام های متفاوت چگونه زمان را مدیریت کنیم. زمانی که افراد بر سر یک قرار ملاقات حاضر می شوند به نسبت فرهنگ، موقعیت اجتماعی و موقعیت نسبی متفاوت است. در آمریکای شمالی وقتی شما جلسه دارید زمانی که باید در جلسه حضور پیدا کنید به تفاوت قدرت بین شما و شخصی که با وی جلسه دارید بستگی دارد. افرادی که سمت پایین تری دارند اگر از آنها انتظار نداشته باشند زودتر برسند، حداقل باید به موقع حاضر شوند. مقام های بالاتر انتظار دارند در صورت تاخیر دیگران منتظر آنها بمانند. برای مثال بیشتر افرادی که برای بیماری از دکتر وقت می گیرند باید زودتر در مطب حاضر شوند و صبورانه انتظار بکشند تا دکتر آنها را ویزیت کند. دعوت به مهمانی کاملاً متفاوت است. معمولا پیش بینی می شود که بیشتر مهمانان مطابق عرف دیر برسند. معمولاً برای یک کودک آمریکای شمالی حداقل 12 سال طول می کشد که این جنبه های زیرکانه فرهنگی در مورد زمان را یاد بگیرد. در سن 5-6 سالگی آنها فقط روزهای هفته، تفاوت بین شب و روز، صبح و بعد از ظهر، زمان خواب و وقت غذا را می دانند. در سن 7-8 سالگی برای گفتن زمان می توانند از ساعت استفاده کنند. آنها تا 12 سالگی یا بیشتر کم کم با جنبه های موقعیتی زمان، مانند اینکه چه زمانی در میهمانی حاضر شوند، آشنا می شوند.

وقتی افراد با انتظارات فرهنگی متفاوت در مورد زمان در یک جا جمع می شوند، امکان سوءتفاهم، ناامیدی وجریحه دار شدن احساسات وجود دارد. برای مثال اگر یک تاجر برزیلی در جلسه ای با یک مشتری آمریکای شمالی در نیویورک به موقع حاضر نشود و وقتی رسید به درستی عذرخواهی نکند، ممکن است باعث ناراحتی شخص مقابل شود. برای فرد برزیلی ممکن است زمان انعطاف پذیر و سرعت زندگی کمتر باشد. او باور دارد برای این جلسه کاری از قبل برنامه ریزی شده به اندازه کافی سریع بوده و در نیم ساعت اول قرار به آن رسیده است. جای تعجب نیست که گیج و ناراحت شود وقتی که با استقبال سرد طرف امریکایی روبرو می شود که احساس می کند به او بی اعتنایی و بی ادبی شده است.

ارتباط از طریق لباس

در دنیا لباس کارآیی های زیادی دارد. لباس برای محافظت بدن پوشیده می شود. و معمولا برای پوشاندن بخش هایی از بدن در برابر دیگران استفاده می شود. البته بخش هایی از بدن که باید پوشانده شوند در سراسر جهان متفاوت است. برای مثال مردان برهنه ای در گینه نو زندگی می کنند که تنها پوشش آنها محافظ باریک روی آلت تناسلی شان است که اگر آن را نپوشیده باشند احساس برهنگی می کنند. در بیشتر نقاط جهان این نوع پوشش نامناسب ترین نوع است. بعضی لباس ها برای نوعی محافظت ماوراءالطبیعی پوشیده می شوند. چنین به نظر می رسد که پوشیدن صلیب مسیحی یا مدال سنت کریستوفر چنین تاثیری داشته باشد. پوشیدن پیراهن خوش شانسی برای شرکت در امتحان نیز برای تمسک به این نیروهای ماوراءالطبیعی است.

افراد در تمام فرهنگ ها از لباس و اشکال دیگر تزئینات بدنی برای انتقال موقعیت، هدف و دیگر پیام ها استفاده می کنند.. در امریکای شمالی در محل کار و فعالیت های تفریحی لباس های مختلفی می پوشند. همچنین مدل های لباسی هستند که جذابیت جنسی ایجاد می کنند. این جذابیت می تواند خیلی زیرکانه باشد مخصوصا در لباس بانوان. و می تواند این حس را منتقل کند که یک زن می خواهد از نظر جنسی سرد و خنثی به نظر برسد. از طرف دیگر ممکن است اینچنین معنی شود که اغواگر، معصوم اما دلفریب است. زنان در دنیای غرب معمولا بیش از مردان به نکات ریز و دقیق پیام هایی که از طریق لباس انتقال می دهند، آگاهند و به آن اهمیت بیشتری می دهند. بعضی اوقات این امر باعث می شود مردان اشتباهات بزرگی در تفسیر قصد و منظور زنان داشته باشند. مطمئنا هر کس هر سبکی لباس بپوشد می خواهد پیام هایی نیز به افراد هم جنس خود انتقال دهد.

خیلی زودتر از اینکه ما به اندازه کافی برای صحبت به افراد نزدیک شویم ظاهر آنها، جنسیت، سن، وضعیت اقتصادی و حتی اهداف و نیات آن ها را مشخص می کند. ما در سنین پایین شروع به تشخیص اهمیت این سرنخ های اجتماعی می کنیم. فرهنگ لغت لباسی که ما یاد می گیریم نه تنها آنچه می پوشیم، بلکه همچنین مدل مو، جواهرات، آرایش، و سایر تزئینات بدن مانند تاتو را نیز در بر می گیرد. در بیشتر فرهنگ ها، سبک لباس پوشیدن یکسان، پیام های متفاوتی را بر حسب جنس، سن و ظاهر افرادی که آن را پوشیده اند، منتقل میکند.

لباس، مدل مو، آرایش و ژست این زن جوان چه مفهومی به شما منتقل می کند؟
________________________________________
حالا فکرکنید یک مرد میانسال با لباس، مدل مو، آرایش و ژست مشابه...

واکنش تان خیلی متفاوت خواهد بود


جنبه های پنهان ارتباط

پوشیدن لباس های خاص می تواند رفتار شما و رفتار دیگران نسبت به شما را تغییر دهد. این لباس می تواند نوعی یونیفرم نظامی، روپوش سفید پزشکی یا یک لباس دلقکی باشد. برای مثال احتمالاً پلیس های اسپانیایی در تصویر وقتی یونیفرم شان را می پوشانند قوی تر و سلطه جوتر می شوند. همچنین احتمال اینکه دیگران از آنها اطاعت کنند بیشتر است.

جنبه های پنهان ارتباط

بیشتر یونیفرم ها از روی عمد نمادین هستند بنابراین می توانند به سرعت و به صورت قطعی پست و مقام را نشان دهند. برای مثال روبان، تاج و عصای سلطنتی کوچک ترین شکی به جا نمی گذارد که زن جوان در تصویر ملکه زیبایی است. روبان و سایر علامات روی یونیفرم دریانورد آمریکایی می تواند حتی به یک غریبه هم مقام، قدرت و تجربه نظامی او را نشان دهد. همچنین مدل های موی عجیب و لباس های پانکرها بخش ضروری یونیفرم آنها است. در همه این سه مورد لازم است که معنی سمبل های تعریف شده در هر کدام از فرهنگ ها را بدانید تا بتوانید پیامی که انتقال می دهند را درک کنید.

جنبه های پنهان ارتباط

ملکه زیبایی

جنبه های پنهان ارتباط

دریا نورد امریکایی

جنبه های پنهان ارتباط

پانکر

مدل های زیادی ازتزئینات بدن غیر از لباس در سراسر جهان برای انتقال پیام وجود دارد که شامل رنگ کردن مو و بدن، تاتو، داغ کردن، عطرها و حتی تغییر شکل بدن می باشند.

وقتی سن کودکان کم است، بدنشان هنوز تا اندازه ای قابل شکل دهی است. بعضی فرهنگ ها از این موضوع استفاده می کنند، سر یا پاهایشان را می بندند و شکل میدهند. نتیجه این کار می تواند سرهای دراز و پاهای رشد نیافته کوچک باشد. ارتدونتیست ها نیز وقتی روی دندان ها بریس یا بست می گذارند، همین کار را انجام میدهند- یعنی تغییر شکل دادن و یا اصلاح کردن یک قسمت از بدن برای جذابیت بیشتر. بافت های نرم هم می توانند تغییر کنند. سوراخ های گوش که برای آویز کردن حلقه های تزئینی استفاده می شوند، به تدریج و طی سال ها آن قدر بزرگ می شوند که سرانجام می توان قرقره بزرگ، سربطری یا حلقه های سنگین را از آنها آویزان کرد. این کار به عنوان نشانی از زیبایی در میان مردم بومی مسوامریکا، آمریکای جنوبی و آسیای جنوب شرقی رایج است. موارد مشابهی برای لب نیز در چند فرهنگ آفریقایی و حوزه رودخانه آمازون در آمریکای جنوبی وجود دارد.

جنبه های پنهان ارتباط

تفاوت جنسی در فرازبان

وقتی به جوامع دیگر سفر می کنید، لازم است بدانید که احتمالاً تفاوت های جنسیتی زیادی علاوه بر لباس و زیورآلات در فرازبان وجود دارند. برای مثال در امریکای شمالی، مردها معمولا صحبت رو در رو را ترجیح می دهند و تماس مستقیم چشمی را به مدت طولانی حفظ می کنند. در مقایسه زنان اغلب پهلو به پهلوی هم قرار می گیرند و صحبت می کنند و البته در مقایسه با مردان نزدیک تر به هم می ایستند. دست دادن مردان محکم تر است. زنان امریکای شمالی معمولا از حرکات خشن استفاده نمی کنند اما از حالات چهره (مخصوصا لبخند) بیشتر استفاده می کنند و در تفسیر آنها نیز مهارت بیشتری دارند.

در ژاپن زن ها اغلب با صدایی بلند و ساختگی صحبت می کنند مخصوصاً زمانی که در محیط شغلی و اداری در حال گفتگو با مردان هستند. این نوعی از احترام معمول و سنتی نسبت به مردان است. اگرچه تحقیقات اخیر نشان می دهد که بلندی صدای زنان در ژاپن در حال کم شدن است. این چنین به نظر می رسد که دلیل آن با دستاوردهای سیاسی و اقتصادی زنان ژاپنی در ارتباط است.

خلاصه

فرآیند ارتباطی انسان از آنچه که در ابتدا به نظر می رسید پیچیده تر است. در تماس رو در رو بسیاری از پیام های ما با کمک فرا زبان منتقل می شوند. این تکنیک های کمکی در ارتباطات شدیدا تحت تاثیر فرهنگ هستند. بنابراین اگر در ارتباط با مردم جوامع دیگر یا گروه های قومی، فرهنگ و فرا زبان آنها را نشناسید یا نادیده بگیرید، با خطر سوء تفاهم روبرو خواهید شد.

جنبه های پنهان ارتباط

  منبع : مردمان


رنگ هایی که شخصیت شما را نشان می دهند
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

خودشناسی | رنگ هایی که شخصیت شما را نشان می دهند اگر زمانی تصمیم گرفتید رنگ زندگی خود را تغییر دهید، با رنگ اتاق ها شروع کنید. تغییر رنگ راه حل مناسب و سریعی برای تغییر و دادن ظاهری جدید به خانه است. توجه داشته باشید رنگی که انتخاب می کنید یا رنگ مورد علاقه شما پیامی در وراء ظاهر خود به همراه دارد که از نظر روانشناسان گویای شخصیت شما است.
 

با این توضیح شما کدامیک از این 15 رنگ را می پسندید؟

1- قرمز:

قرن هاست که قرمز به معنی شور و اشتیاق و احساسی شناخته شده است. به همین دلیل دادن یک دسته رز قرمز به یک فرد نشانه زیاد دوست داشتن اوست.

از سیب قرمز و رز گرفته تا گوجه فرنگی و ماشین آتش نشانی همه را جزو قرمز حساب کنید. افرادی که به طیف های قرمز علاقه دارند، عموما خوشبین، برون گرا، مرفه و مشتاق به زندگی هستند.

2- آبی:

آیا شما آبی هستید؟ کسانی که به رنگ آبی تمایل دارند، افراد آرام، دلسوز و به دنبال یک دوره ثبات هستند.

آبی یادآور آب و آسمان بوده و طیف های مختلف آن مورد توجه کسانی است که شخصیت آرام، ملایم و مسالمت آمیزی دارند.

3- سبز:

افراد دوستدار رنگ سبز به گل و گیاه هم علاقمندند. این افراد علاقمند به تعادل بوده و متمدن به حساب می آیند.

4- زرد:

در نگاه اول، زرد رنگی روشن و آفتابیست و کسانی که طیف های مختلف زرد را برای دکوراسیون انتخاب می کنند، عموما افراد شادی هستند. اما در نگاه عمیق تر، کسانی که علاقمند به زرد هستند، افراد روشنفکر و ماجراجویی بوده و برای آزادی ارزش زیادی قائلند.

5- بنفش:

طیف های بنفش از اسطوخودوس تا بادمجان یعنی از بنفش مایل به آبی تا بنفش مایل به قرمز، حالت دراماتیک و خاصی به هر دکوراسیون می دهند. دوستداران رنگ بنفش خود نیز دراماتیک، احساسی و افراد هنرمند و متفاوتی هستند.

6- مشکی:

استفاده کم از مشکی در دکوراسیون از نظر کلاس، نشانه قدرت است. آن هایی که مشکی را می پسندند، بر این تاکید می کنند که چیزهای ناگفته زیادی دارند.

7- سفید:

افرادی که سفید را برای محیط اطراف خود انتخاب می کنند، سفید را به تمیزی برف می بینند. استفاده از سفید نشانه شخصیتی است که راحتی را در سادگی می یابد و دنیا را از دریچه جوانی و معصومیت می بینند.

8- نارنجی:

فضایی که طیف های نارنجی در آن به کار رفته باشد، نشانه شادی و سرزندگی است. افرادی که از نارنجی در تزیین استفاده می کنند، حتی با وجود مرکز توجه بودن مایلند برون گرا، اجتماعی و راحت باشند.

9- طلایی:

طلایی رنگ رفاه، وفور، شجاعت و زرق و برق است و جسارت، گرمی و لوکس بودن را می رساند. این رنگ قدمتی طولانی و شاهانه دارد و شکوه و عظمت را می رساند.

10- خاکستری:

افرادی که رنگ خاکستری را در دکوراسیون انتخاب می کنند، به دنبال صلح و آرامش و دارای دید خاصی در طراحی داخلی مدرن هستند.

از آن جا که این رنگ حد فاصل سفید و مشکی است، این افراد تقریبا اهل سازش و مصالحه هستند.

11- صورتی:

صورتی رنگ احساس، شور، عشق و محبت است. آن هایی که خانه را با صورتی تزیین می کنند، دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند و افراد فرهمندی هستند.

صورتی ملایم، ظاهر زیبایی به اتاق می دهد. صورتی همراه با خاکستری و مشکی فضا را مدرن می کند.

12- خرمایی:

افراد کامل رنگ خرمایی و کمی روشن تر از قرمز را در دکوراسیون می پسندند. این افراد بخشنده بوده و می دانند از زندگی چه می خواهند. در اتاقی که دیوارها و مبلمان آن خرمایی باشد، هیجانات قابل کنترل خواهد بود.

13- قهوه ای:

آیا به رنگ قهوه ای علاقمندید؟ شاید آدم سرسختی هستید؟

افرادی که به قهوه ای علاقه دارند، ثبات را ترجیح می دهند و مایلند به دوستان و اقوام خود اعتماد کنند. این افراد در عین حال خودرای هستند.

رنگ قهوه ای استحکام را می رساند. برای آن که فضا را از یکنواختی درآورید، به دنبال رنگ های مکمل قهوه ای باشید.

14- بژ:

اگر کمال و زیبایی مدرن مورد نظر شماست، اما سفید و قهوه ای از نظر شما خشک و سردند، بژ رنگی خنثی، گرم و ایده آل کسانیست که به دنبال سادگی و در عین حال استحکام و رنگ های زمینی هستند.

کسانی که به دنبال بژ هستند، شخصیت های آرامی دارند و از این آرامش لذت می برند.

15- رنگ ترکیبی سبز و زرد:

اگر به دو رنگ سبز و زرد علاقه دارید، از ترکیب آن ها استفاده کنید. این رنگ ترکیبی شور و نشاط رنگ زرد را دارد و در عین حال هماهنگی و تعادل را می رساند. این رنگ ترکیب کننده چوب های تیره و لمینت است.

افرادی که این رنگ را می پسندند، احتمالا افراد وابسته و در دوستی لجوج هستند.



تولدتون چه رنگیه ؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

خودشناسی | تولدتون چه رنگیه ؟ تعیین شخصیت با استفاده از تاریخ تولد: در این مطلب هر تاریخ تولد با رنگی مشخص شده است و شما میتوانید با در نظر گرفتن تاریخ تولد خود و رنگ آن پی به نتیجه ببرید!
 

در صورتی که تاریخ تولد شما اول فروردین ماه باشد: رنگ شما سیاه است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد: رنگ شما ارغوانی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 تا 21 فروردین باشد: رنگ شما سرمه ای است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد: رنگ شما نقره ای است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین یکم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد: رنگ شما سفید است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت باشد: رنگ شما آبی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد: رنگ شما طلایی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد: رنگ شما شیری است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد: رنگ شما خاکستری است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد: رنگ شما خرمایی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما سوم تیر ماه باشد: رنگ شما خاکستری است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد: رنگ شما قرمز است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد: رنگ شما نارنجی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد: رنگ شما زرد است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد: رنگ شما صورتی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد: رنگ شما آبی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 23 مرداد تا یکم شهریور باشد: رنگ شما سبز است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد: رنگ شما قهوه ای است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد: رنگ شما کبود است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد: رنگ شما لیمویی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما یکم مهر ماه باشد: رنگ شما زیتونی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 2 مهر تا 11 مهر ماه باشد: رنگ شما ارغوانی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 مهر تا 21 مهر ماه باشد: رنگ شما سرمه ای است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 مهر ماه تا یکم آبان ماه باشد: رنگ شما نقره ای است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 2 آبان تا 20 آبان ماه باشد: رنگ شما سفید است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 21 آبان ماه تا 30 آبان ماه باشد: رنگ شما طلایی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین یکم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد: رنگ شما شیری است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد: رنگ شما خاکستری است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 21 آذر تا 30 آذر باشد: رنگ شما خرمایی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما اول دی ماه باشد: رنگ شما نیلی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد: رنگ شما قرمز است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 12 دی ماه تا 21 دی ماه باشد: رنگ شما نارنجی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد: رنگ شما زرد است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد: رنگ شما صورتی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد: رنگ شما آبی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد: رنگ شما سبز است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد: رنگ شما قهوه ای است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد: رنگ شما کبودی است.

در صورتی که تاریخ تولد شما بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد: رنگ شما لیمویی است.

 

تولدتون چه رنگیه ؟

تفسیر رنگ ها :

 

قرمز :

با نمک و دوست داشتنی و مشکل پسند. این طور به نظر می رسد که بسیار مورد محبت قرار میگیرید. با روحیه و بشاش اما در همان زمان می توانید بد اخلاق هم شوید، قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد کنید و این همان محبتی است که می تواند در راهی که در پیش دارید همراه تان باشد.

آدم هایی را که راحت صحبت می کنند دوست دارید این آدم ها باعث می شوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید.

شیری :

اهل رقابت و بازی. دوست ندارد ببازد ولی همیشه بشاش است. شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون بگذرانید، با دقت همسرتان را انتخاب می کنید و به سادگی به کسی دل نمی بندید اما وقتی او را یافتید تا مدت های طولانی دوستش خواهید داشت.

نیلی :

شما بیشتر متوجه نگاه تان هستید و استانداردهای بالایی در انتخاب دارید. هر راه حلی را با دقت و تفکر انتخاب می کنید و بسیار بندرت مرتکب اشتباه می شوید.

دوست دارید رهبر باشید و براحتی می توانید دوستان جدید پیدا کنید.

خاکستری :

جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساس تان را پنهان نمی کنید و هر آنچه را که درون تان است آشکار می سازید اما می توانید خودخواه هم باشید. می خواهید مورد توجه باشید و نمی خواهید به طور نابرابر با شما برخورد شود.

شما می توانید روز مردم را روشن کنید. شما می دانید در زمان مناسب چه بگویید و خوش اخلاق هستید.

سبز :

خیلی خوب با افراد تازه کنار می آیید. در واقع آدم خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با کلمات تان به عواطف مردم آسیب می رسانید.

دوست دارید تا مورد توجه و علاقه کسی باشید که دوستش دارید ولی اغلب تنها هستید و به انتظار فرد مورد نظرتان می مانید.

طلایی :

شما می دانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت می توانید فرد مورد نظرتان را پیدا کنید اما وقتی او را یافتید تا سالیان متمادی مانند روز اول به او وفادار می مانید.

صورتی :

شما همواره در تلاش هستید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست دارید به سایرین کمک کنید. به سادگی قانع نمی شوید. دارای افکاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز مانند آنچه در قصه هاست هستید.

زرد :

شما شیرین زبان و بسیار جذاب هستید. مورد اعتماد بسیاری از مردم بوده و دارای رهبریتی قوی در ارتباط تان هستید. شما می توانید خوب تصمیم بگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب میکنید.

خرمایی :

باهوش هستید و می دانید چه چیزی درست است. می خواهید همه چیز را مطابق با میل خود کنید که گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران مشکل ساز باشد، اما در مورد عشق صبور هستید. وقتی همسر مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار است او را فراموش کنید.

نارنجی :

در مقابل اعمال تان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه با مردم رفتار کنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها دارید و حقیقتاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید، فردی آماده رقابت هستید. دوستان تان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را که دارید می دانید، گاهی اوقات واکنش تان زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودن تان است.

ارغوانی :

اسرار آمیز هستید، به هیچ وجه خودخواه نیستید، زود و آسان نظرتان جلب می شود. روزتان با توجه به خلق تان می تواند غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما می توانید دست به عمل نادرستی نیز بزنید، به سادگی امور را فراموش می کنید. به دنبال شخصی هستید که قابل اعتماد باشد.

لیمویی :

آرام هستید، اما به سادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت می ورزید و در مورد چیزهای کوچک اعتراض می کنید، نمی توانید به یک کار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید که اعتماد و علاقه همه را جلب می کند.

نقره ای :

خیال پرداز و خوش زبان هستید، دوست دارید چیزهای جدید را بیازمایید و به خودسازی علاقه دارید. به سادگی می آموزید، براحتی می توان با شما صحبت کرد و نصایح خوبی می دهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه می شوید نمی توان به کسی اعتماد کرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا پایان عمر به آنها اعتماد می کنید.

سیاه :

شما یک مبارز و دارای انگیزه هستید. اما تغییر در زندگی را نمی پسندید. زمانی که تصمیمی گرفتید، روی تصمیم تان تا مدت ها پای می فشارید. زندگی زناشویی شما نیز توأم با مبارزه است و مثل همه نیست.

زیتونی :

شما دارای قلبی پاک و خونگرم هستید. همراه خوبی برای فامیل و دوستان هستید. خشونت را نمی پسندید و می دانید چه چیزی درست است. شما مهربان و بشاش هستید اما به سادگی به مردم حسادت نورزید.

قهوه ای :

فعال و ورزشکارید، برای دیگران مشکل است که به شما نزدیک شوند. زمانی که متوجه می شوید نمی توانید به چیزی که می خواهید دست یابید، به سادگی تسلیم شده آن را رها می کنید.

آبی :

اعتماد به نفس کمی دارید و خیلی ایراد می گیرید. هنرمند و عاشق طبیعت هستید، اما کمتر به فکر سفر و گردش می افتید. شما فرد احساساتی هستید، زیرا در این مورد از مغزتان فرمان می گیرید نه از قلب تان.

سرمه ای :

شما بسیار جذابید و عاشق زندگی خود هستید، نسبت به همه چیز دارای احساسی قوی و خیلی زود گیج می شوید. زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی می شوید برایتان مشکل است آنها را ببخشید.

سفید :

شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه این حالت شما را دوست دارند.

کبود :

احساسات شما به سادگی و ناگهانی تغییر می کند اغلب تنها هستید، مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی حرف مردم را زود باور می کنید. یافتن عشق برای شما سخت است و گمگشته عشق هستید.

 

  منبع : تبیان


روانشناسی ماشین
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | روانشناسی ماشین شما از کدوم دسته هستید و از چه ماشینی استفاده می کنید؟ پیکان گوجه ای یا بی ام و ایکس فایو؟
 

 

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین

روانشناسی ماشین



چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

فوت و فن | چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟ بارها پیش آمده که به خودمان قول داده ایم، مثلا عادت بهتر غذا خوردن یا پشتیبان گرفتن از اطلاعات کامپیوتر یا هر عادت خوب دیگری را در خودمان ایجاد کنیم. اما اغلب موارد این عادت ها به زودی از بین می روند و فراموش می شوند.
 

در این مطلب چند راه و روش برای ساختن عادت و راه های جلوگیری از شکسته شدن آنها را آورده ایم. پس در ادامه با ما باشید.

مطمئن شوید زندگی تان روی روال است

چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟

ضرب المثلی داریم که می گوید «هیچ زمانی بهتر از الان نیست». زیرا نیروی اراده شما محدود است و بهترین زمان شروع کار همین الان است. اما با این حال روان شناسان توصیه می کنندکه قبل از شروع یک عادت جدید، مطمئن شوید زندگی منظمی دارید. به عبارت دیگر اگر در استرس هستید و زندگی تان بهم ریخته، شروع یک کار یا عادت جدید که با زندگی روزمره متفاوت است، کار درستی نبوده و ادامه دادن آن بسیار مشکل خواهد بود.

تمام تمرکز خود را روی یک عادت بگذارید

ما قصد نداریم این کار را آسان جلوه دهیم: ساخت یک عادت گاهی مشکل است. عادت ها کارهایی هستند که عمیقا با رفتار شما عجین شده اند. به همین دلیل ترک یک عادت بد بسیار مشکل (و موجب مرض) است. و به همین دلیل ساخت یک عادت خوب احتیاج به تلاش زیاد دارد تا تبدیل به کارهای روزمره و اتوماتیک تان شود. اگر در همان ابتدا قصد ساخت چندین عادت را به یک باره داشته باشید، احتمالا همه آنها شکست خواهند خورد. بنابراین فقط روی یک عادت، تمرکز داشته باشید - حتی اگر این عادت بسیار کوچک است - و یکی یکی به سراغ بعدی ها بروید.

به تدریج پیشرفت کنید

زمانی که یک هدف تعیین می کنید تا هر روز انجام دهید (مثلا ورزش کردن)، مشکل است که به سرعت آن عادت شکل گیرد و معمولا مدتی زمان می برد. پس اگر در روزهای اول آن عادت را انجام ندادید (یا اینکه آن جور که می خواستید انجام ندادید)، چندان به خود سخت نگیرید. عادت های خوب را آهسته و پیوسته شروع کنید تا با موفقیت بیشتری در شما نهادینه شوند.

برای این کار باید برای خود اهداف کوتاه مدت (مثلا در هر هفته) تعیین کنید. در شروع ورزش روزانه به خود فشار نیاورید. در هفته اول دو یا سه روز ورزش کنید. سپس به آرامی آن را بیشتر کنید و ادامه دهید. هر چه بیشتر ادامه بدهید، ادامه بیشتر آسان تر خواهد شد.

عادت جدید را پشت عادت هایی که قبلا شکل گرفته اند، سوار کنید

چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟

در نکته های سلامت ذهن سایت eHow یک راه بسیار عالی برای نهادینه کردن عادت آمده است: عادت جدید را بر پشت (piggyback) یکی از عادت های همیشگی تان، سوار کنید. فرض کنید می خواهید عادت کنید تا هر روز دندان های تان را با نخ دندان تمیز کنید. اما گاهی به علت فراموشی یا تنبلی آن را انجام نمی دهید. خب، نخ دندان را کنار مسواک خود بگذارید و همیشه پس از مسواک، از نخ دندان نیز استفاده کنید. یا مثلا اگه باید هر روز ویتامین مصرف کنید، قوطی آن را داخل ماگ قهوه خوری تان بگذارید. حالا صبح ها همراه با خوردن قهوه همیشه یادتان می ماند که ویتامین های تان را نیز مصرف کنید (عکس بالا).

با شخص دیگری همراه شوید

چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟

گرچه قدیمی است اما هنوز هم در بسیاری جاها داشتن شریک جواب می دهد: پس یک همکار پیدا کنید. رفتن به سالن ورزش یا رژیم گرفتن می توانند بسیار مشکل باشند، خصوصا اگر شما تنها باشید. اما اگر شخص دیگری نیز همراه شما ورزش کند یا رژیم بگیرد، احتمال ادامه کار بسیار بیشتر می شود. (زیرا اگر روزی یکی از شما عادت خود را انجام ندهد، نفر دوم، او را به انجام آن تشویق می کند. از طرف دیگر چون به فرد قول داده اید که این عادت را ادامه دهید، به خاطر خجالت اش هم که شده ادامه می دهید.)

21 روز آن را انجام دهید

چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟

پس از انجام اهداف کوتاه مدت اولیه، زمانی که به هدف اصلی و نهایی رسیدید، شاید انجام آن بسیار مشکل به نظر برسد. («من تا آخر عمرم هر روز ورزش خواهم کرد»). اما بدانید، زمانی که یک عادت نهادینه شود، ادامه آن بسیار آسان تر خواهد بود. مطالعات نشان می دهند که لازم نیست تمام عمر برای داشتن یک عادت بجنگید، بلکه تنها 21 روز برای شکل گیری یک عادت کافی است. پس از این زمان قسمت مشکل کار تمام شده و بقیه خود به خود پیش خواهد رفت. زیرا عادت نهادینه شده و از این به بعد خود مغزتان آن را یاداوری و اراده کافی برای انجام آن تولید می کند. منظور این نیست که پس از 21 روز دیگر هیچ تلاشی لازم نیست ـ اما تلاش خیلی کمتری نیاز دارید - منظور از این قانون دادن یک هدف برای روزهایی است که احساس ناامیدی می کنید. در این زمان به خودتان بگویید که «فقط تا روز 21 ادامه بده».

همه ما در گذشته تلاش های فراوانی کرده ایم تا عادت های خوب در خودمان شکل دهیم، اما اکنون با این روش ها می توانید شروع های بهتری داشته باشید. طبعا این روش ها تنها راه های ساخت یک عادت نیستند، پس لطفا پیشنهادات خودتان را همینجا بنویسید.

علاوه بر این اگر از این روش ها استفاده کردید و موفق شدید، بفرمایید که کدام یک بهتر جواب می دهد و کدام کمتر.

  منبع : نارنجی