دریاب ضعیفان را ... در وقت توانایی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 
 
 یاددارم ،درغروبی سرد,سرد   

                                        

 

 

می گذشت از توی کوچه

 

 

دوره گرد :

 

    دوره گردم ،کهنه قالی می خرم        

 

دست دوم ، جنس عالی میخرم ...

 

     کاسه و ظرف سفالی میخرم       

 

 گر نداری ، کوزه خالی  میخرم .

 

 

اشک در چشمان  بابا   حلقه بست

 

ناگهان آهی ...کشید , بغضش  شکست  .

 

  اول ماه است و نان در سفره نیست

 

ای خدا شکرت , ولی این زندگیست ؟

 

 

بوی نان تازه هوش از ما    ربود .

 

اتفاقآ  مادرم  هم روزه  بود ...

 

 دست خوش نقشش،ترک برداشته

 

صورتش پر چین و ...  لک برداشته  ،

 

 

س و خ ت م  ، دیدم که بابا پیر بود ...  

 

 

    بد تر از آن خواهرم  دلگیر  بود :

 

 

        دوره گردم : کهنه قالی میخرم     

 

     دست دوم جنس   عالی  میخرم

 

         کاسه و  ظرف  سفالی  میخرم  ...

 

         خواهرم   بی  روسری بیرون دوید :

                                           

 

             آی آقا ...سفره خالی میخرید.  

 

سفره خالی میخرید

سفره خالی میخرید

  سفره خالی میخرید

سفره خالی میخرید

 

 دریاب ضعیفان

را  ... 

 

 

در وقت توانایی 

 
 



خنده بازار
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

مکالمه ای بین من و مادرم:
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفتو بخوری نکبت؛ خاک تو سرت....

 

چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که
بزنه تو صورتم...!
منم يهو رفتم تو فاز هندي گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
ودر نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم
 

 

یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم 2دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!!!!

 

يادش به خير زماني كه راهنمايي بوديم يه دبير داشتيم هر موقع از دست ما عصباني ميشد ميگفت: گوساله ها خجالت بكشيد من جاي پدرتون هستم!

 

 


تو مترو داري اس ام اس مي دي بايد بابغل دستيت حتمن مشورت كني !!
چون اونم در جريانه كامل...بالخره دوتا عقل بهتر كار مي كنه !!!

 

کلاْ افرادی که ازدواج میکنند دو دسته اند :
آنهایی که از جانشان سیر شدند و آنهایی که قصد جان دیگری را دارند !
 

 

شنیدین این دخترای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد!! خواستگار می خواد که تو نداری!


شنیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد!! پول می خواد که تو نداری!



تاحالا دقت کردین؟؟؟؟؟؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دقــت کـــردیــن لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی نیست؟؟؟

دقت کردین بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان

دقت کردین به این شعر "ميازار موری كه دانه كش است"؟؟!! اين شعر نشون ميده كه ما ايرانی ها از قديم يه جورايی كرم داشتيم...

دقــــــــــــــــت کردین:
یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل
کردن اش

دقت کردین در روز کلی سرب توی هوای تهرانو داریم استنشاق میکنیم بعد میکن سوسیس کالباس نخوریم سرطان میگیریم

دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل 12 بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی؟ راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت..............
چه غلطی کنیم بالاخره؟!!!!!


تـــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن !؟
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه ,
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره ,
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . . . . . .

د قت کردبن
در كشور من
مردم با نفرت بيشترى به بوسيدن دو عاشق نگاه مى كنند تا صحنه ى اعدام!
زيستن اين مردمان خطرناك است...

دقت کردین تو فیلمای خارجی پلیس شش تیغ کرده و مرتبه و کلت دستشه و مجرم ریشو نامرتبه و کلاشینکف دستشه اما تو فیلمای ایرانی این موضوع کاملا برعکسه ...

دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد تازه جواب های خوب به ذهنتون میرسه

دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!

دقت كردين بزرگترين دروغ پشت تلفن چيه .......سلام رسوندن بچه ها.....

دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه کـه بخوای برای یکی دیگه توضیح بدی دقیقاً چــه مــــــــرگـته؟؟!!

دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم هستی؟

دقت کردین الان تو تهران بایه نفس عمیق میتونید کل جدول مندلیف رو بکشید تو حلقتون

دقت کردین هر وقت کم میارین یه جا دیگه رو نگا میکنین؟؟

دقت کردین ....
هیچ شامپویی مثل مایع ظرف شویی های تو اسختر با موهای آدم سازگاری نداره ؟!!!


تا حالا دقت کردین هیچ کدوم از لباسای اخوندا دکمه نداره...!

تا حالا دقت کردين وقتى سر سفره نشستى به يارو ميگى نمک بده اول واسه خودش ميريزه بعد ميده به تو..!!!

دقت کردین؟ وقتي موبايلت زنگ ميخوره همه گوشاشون تيز تيز ميشه ; وقتي تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشونو ميزنن به کر بودن.

دقت کردین نشده يه بار اين جعبه ي دستمال كاغذي رو باز كنیم،بَرگِ اوَلِش درست مثل بچه آدم بياد بيرون؟!

دقت کردین
فقط یک اصفهانی میتواند یک جمله با 20 فعل بسازد:
داشتم می رفتم برم دیدم گرفت نشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد دیدم میگد نیمیخوام بیام بذار برم بیگیرم بخوابم
دقت کردین میشینی مثل اسب درس میخونی هیچ چی یادت نمیمونه اما تا یه چیزی رو تو برگه ی تقلبت مینویسی همش مو به مو یادت می مونه؟

دقت کردین هر موقع جوراب پاتونه دمپایی توالت خیسه؟؟

دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین .... میدون به سمت پله ها بعد که میرسن بالا قدم میزنن!

دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست دو روز پیش تخمه خورده باشی امروز یکیشو رو فرش پیدا کنی

دقت کردی اگه یه اقا بره حمام زنانه زنها انو می کشن ،ولی اگه یه زن بره حموم مردونه ،
مردها همدیگرو می کشن

دقت کردین: جعبه پیتزا مربعی شکله ولی توش دایره ست، ما هم مثلثی میخوریمش؟!!!!

دقت کردین: وقتی حوصله ات سر میره اولین جایی که میری سر یخچاله!!!!!!؟؟؟

دقت کردین
وقتی یکی بهت آدامس تعارف میکنه همیشه منظورش
این نیست که دوستت داره ، در حقیقت دهنت بوی
گربه مرده میده میخواد خودشو راحت کنه !

دقت کردين تو سريال هاي ايراني هيچوقت خانوم ها نه دستشويي مي رن نه حموم...!

دقت کردین استرسی و رقابتی که واسه انتخاب واحد هست...واسه خود قبولی تو دانشگاه نیست!




نحوه نشستن دخترها در تاکسی در زمان قدیم و حال
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

واقعا همین طوریه؟

منتظر نظرات شما هستیم

جمعه خوبی داشته باشین....یوسف



اهل دانشگاهم!!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

اهل دانشگاهم

رشته ام الافی;ست

جیب&هایم خالی ست

پدری دارم

حسرتش یک شب خواب!

دوستانی همه از دم ناباب

و خدایی که مرا کرده جواب.

اهل دانشگاهم

قبله ام استاد است

جانمازم نمره!

خوب میفهمم

سهم آینده من بیکاریست

من نمی دانم که چرا می  گویند

مرد تاجر خوب است

و مهندس بی کار

وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست!

(چشم ها را باید شست)

جور دیگر باید دید

باید از آدم دانا ترسید!

باید از قیمت دانش نالید!

وبه آنها فهماند

که من اینجا

فهم را فهمیدم

من به گور پدر علم و هنر خندیدم



باید برم سربازی!!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

بایــــــــد برم ســـــــــــــربازی
به جــــــــــــــای این نِت بازی
إن شاالله قسمتت شــــــــــــــــه
بیــــــــــای تو گـــــــــودِ بازی
راستــــــی توی فامیلـــــــــــت
سربازی هست نزدیکـــــــت؟
ببینی یَـقـلــــــــــــوی چیست؟
بشنوی اســـــــم شب چیست ؟
من که میشم گروهــــــــــــبان
فـــــــدای این گــــــــروه جان
نمی دونم که میشــــــــــــــه ؟
مطلب بـــــــــــــدم به تبیان !
می دونی خنده دار چیســـت؟
موی با نمـــره چهار چیست؟
نگــــــــو که بی خیــــــــالش
سربازی مالِ مـــــــــا نیست
سربازی رو میگــــم چیست؟
بعدش بگـــــو حق با کیست؟
خدمت یعنی،بیای که آدم بشی
گر آدمی ،بیای که بهتـر بشی
خدمت یعنی که صبحـــــگاه
به صــف بشی تو جایـــگاه
خدمت یعنی همیشــــــــــــه
تخت تــو آنکارد میشــــــه
خدمت یعنــــــی همیشــــه
دشمن ، خسته می شـــــه
خدمت یعنی به خط شین
هــر ساعتی که کم شین
خدمت یعنی بی خواب شی
امشب تــو پست شب شـی
خدمت یعنی یه کـــــــوله جــــــادار به قدِ ســــوله
خدمت یعنی خطوطـــی که تــــو کلاه کشیــــدی
خدمت یعنی یه فرونــــد پوتین ، مگــــــر ندیدی ؟
خدمت یعنــــــــی ارادت به خـاکِ پاکِ پاکــــــــت
دل دختـرها نســـــوزه ! چون ندارن سعـــــادت !
خدمت یعنـــــــــی بخندی در روی غـــــــــم ببندی
چــــون که غمــی نمونده
بَعد از غـــــــــذای مونده
خدمت یعنـــــی بفهمــــــی وطــــــن چقـــــدر عزیزه
بوســـــه بزن به خاکـــت چون همه جــاش عزیزه
خدمت یعنــــــی ریاضت بـِکن تو پوســـــت پیازت
خدمت یعنــــــی رفاقـت
با بچــــــه هــای خاکت
خدمت یعنــی یه جوری سر بـــــه سرت بـــذارن
یه وقت هایی بد جـوری پـــــدرت رو در بیـــارن
بیت های ایـن شعر من فکر میکنم زیـــــــاد شد
مثــل همین خدمتـــــــی که باز میگن زیــــاد شد
خدمت یعنی یه شعــری تو سایت تبیان بگــــــی
جـــاده دوستی ات هــم بهــــــر تخلص بگـــــی
بیاین خـــــــدا وکیلــــی یه قول بدین صمیمــــی
میــــرم و بر می گردم بشین رفیق قدیمـــــــی
اگر بــــــــرم سربازی شعــــــــــرم ادامه دارد
شــــــــک نکنید عزیزان نهضت ادامـــــــه دارد !



شعر طنز جالب!!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

پسر به دختر:
مویم اگر گیس بود ، روغنی و خیس بود
موجب اینها فقط ، عشق فرنگیس بود
چون که فرنگیس گفت داری اگر عشق من
پس تو به سرعت بزن تیپ جدید خفن !
نقره به دست از عقیق ، حلقه ی انگشتری
ریش و سبیلت بزن شب به شب از ته به تیغ
فخر منی گر کنی ، موی سرت را بلند
چون که کمی شد بلند با کش قیطان ببند
ابروی خود کن درست ، با نخ و موچین تیز
خیلی می آید به تو گر کنی اش ، رنگ نیز!
آه چه خوب است اگر لنز گذاری به چشم
آن هم از آنها که هست صادره از کیش و قشم
رخت و لباسی بخر ، دو به دویش در تضاد
پیرهنت تنگ تنگ ، لیک ازارت گشاد!
تیپ تو وقتی شود این مدلی خنگ و قر
می کنم از ازدواج با پسری چون تو حظ!
هر چه فرنگیس گفت گشت عمل مو به مو
چون شده بی اختیار این پسر از عشق او
بله ، به این شکل و ریخت
او بدلم کرده است
من شده ام کور عشق

جوّ بغلم کرده است!!

دختر به پسر:

ای ارغوانی پیرهن، ای لی به پا، ای جین به تن!

ای دلبر مو فرفری ، زیبائیت همچون پری
آبی کت دکمه زری ، از هر بدی هستی بری
آه ای مهندس بعد از این ، ای مهربان نازنین
ای حرفهایت دلنشین
شیرین بیان نکته بین!
پس کی می آیی خانه مان ، از بهر شیرینی خوران؟
بعد از گذشت سالها، در انتظارم همچنان
گفتند با من دیگران، در انتظار او نمان
با ده نفر مانند تو ، او بوده همچون عاشقان!
اما نگردد باورم ، این حرفها ای یاورم
تا باز گردی سوی من
در انتظارم باز هم



بدون شرح!!!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

شتر عاشق



طنز : طالع بینی افراد از روی کارت سوختشان ...!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->



این طالع بینی با توجه به مقدار بنزین مصرفی یک فرد در دوره های ابتدایی ، وسطی و آخرین هر زمان های سهمیه بندی افراد را تحلیل می کند.


گروه الف)
افراد این گروه کسانی هستند که سهمیه ی بنزین خود را در یک سوم ابتدایی دوره سهمیه بندی مصرف می کنند . این گونه افراد که بیشتر متولدین مرداد و دی و خرداد در این گروه قرار میگیرند ذهن شیک و با کلاسی دارند که باعث میشود زندگی آنها نیز شیک و با کلاس شود.
این افراد بهترین گزینه برای زمانی هستند که شما کارت سوخت خود را همراه ندارید ! به راحتی سهمیه بنزین خود را در اختیار شما قرار میدهند و حتی اگر دلیل قانع کننده ای داشته باشید خوش حال هم میشوند .
صفات برجسته ی افراد گروه الف، اجتماعی ، خوش مشرب ، معتقد می باشد .

روابط کاری افراد گروه الف :
دو فرد در گروه الف در تجارت با یکدیگر به شدت مواجه با خطر هستند ، این گونه تعاملات بیشتر با شکست مواجه میشود ولی در صورت پیروزی می تواند از شیرین ترین پیروزی ها باشد که سود هر دو طرف بیش از آنچه تصور میشد خواهد بود.

روابط عشقی :
دو فرد از این گروه می توانند رابطه ی دوستی بسیار عالی داشته باشند و به عنوان دو دوست سال ها با هم در ارتباط باشند ، ولی در مسئله ی ازدواج در صورتی که درآمدی ثابت و ماهیانه نداشته باشند به زودی با مشکلات زیادی مواجه میشند.


گروه ب)
افراد این گروه کسانی هستند که در یک سوم میانی دوره سهمیه بندی بیشترین مقدار مصرف بنزین را دارند. این افراد که بیشتر متولدین اردیبهشت و بهمن می باشند اکثرا دارای هوش متوسط رو به بالا هستند که تمایل به داشتن شغل آزاد مانند مغازه داری ، نجاری و ... دارند.
در صورتی که از ایشان درخواست چند لیتر بنزین کنید از شما درغ نخواهد کرد ولی اگر این کار را تکرار کنید یک روز به طور کامل با شما قطع ارتباط خواهند کرد و جواب شلام شما را هم با لنگه کفش میدهند.
لباسهای مورد علاقه این افراد معمولا لباسهای ساده با رنگ های تیره – که کمتر جلب توجه میکند – پلیورهای گرم ، و کاپشن های سبک بهاره می باشد که هم در فصل پاییز و بهار آنها را با این لباس ها میبینید و هم در زمستان .
افرادی خود دار ، مطین (متین) ، آرام ، مفید که سعی میکنند با بزرگی و ابهت خود مرکز توجه دیگران باشند.

روابط کاری گروه ب)
در تجارت این دسته از افراد با هم کمتر پیش می آید که به نتیجه ای که برای آن نقشه کشیده بودند برسند شاید شرایطس پیش بیاید که نتیجه بهتر از پیشبینی ها باشد ولی اکثرا چنین نیست و نتایج بدست آمده راضی کننده نخواهند بود.
روابط کاری این افراد با افراد گروه الف به هیچ وجه توصیه نمی شود . چون شوق و اشتیاق آنان هیچ وقت همسان نخواهد بود .

روابط عشقی :
دو فرد از این گروه میتوانند سال ها با هم به خوبی زندگی کنند ، البته به این شرط که زندگی را شروع کنند ! افراد این گروه عمدتا دیر ازدواج میکنند ولی موفق خواهند بود .
مرد گروه ب با زن گروه الف میتوانند زوج خوبی باشند البته اگر دیر بچه دار شوند و یا اگر زود بچه دار شدند مرد برای بدست آوردن پول بیشتر برای اداره زندگی اظافه کاری کند ! توضیح آنچه گفته شد بسیار طولانی است و در حد و نیاز این طالع بینی نیست . اگر یکی از دو شرطی که برای موفقیت این زوج – در رابطه با بچه- گفته شد رعایت نشود ، طرفین باید تعقل و تفکر بیشتری را برای نگه داشتن زندگی خود به خرج دهند.

زن گروه ب با مرد گروه الف نیز میتوانند زندگی موفقی داشته باشند ، یک زندگی ایده آل ، آرام ، که می تواند حسادت خیلی ها را بر انگیزد ، ولی به آن خوبی که از بیرون دیده میشود نیست .


گروه ج)
این گروه افرادی هستند که بیشتر سهمیه بنزین خود را در یک سوم پایانی دوره مصرف میکنند.
این افراد که بیشتر متولدین شهریور و مهر را می توان در این گروه جای داد ، به هیچ وجه فزول نیستند ، و نباید حرکت های متهورانه ای از این گونه افراد انتظار داشت . اگر از ایشان در خواست کنید که کارت سوختشان را در اختیار شما قرار دهند بی وقفه این کار را انجام میدهند ولی به هیچ وجه از کار خود و در خواست شما رضایت نخواهند داشت . شاید در آخر دوره سهمیه بندی در صورت اضافه آمد سهمیه بنزینشان این کار شما را فراموش کنند ولی سعی کنید حد خود را نگه دارید و این کار را نکنید.

روابط کاری گروه ج)
اگر شریکی از گروه ج دارید به راحتی به او اعتماد کنید و منابع را در اختیار او قرار دهید آنها را حدر نمیدهد.
ولی خودتان برای شرکت در مناقصه ها بروید .

اگر برای چنین فردی کار میکنید خواهید دید که برای خرید آهن آلات و اشیاء قابل لمس بسیار راحت تر از نرم افزار و اشیاء غیر قابل لمس پول میدهند پول دادن بابت چیزی که نمی بینند برایشان غیر قابل تحمل است پس اگر قرار است برای چنین فردی نرم افزاری تهیه کنید ،تا پول فاز قبلی را نگرفتید فاز بعدی را شروع نکنید که از کیسه یتان خواهد رفت ...

روابط عشقی :
بیشتر با عقل عاشق میشوند تا با دل ، در سن بالا ازدواج میکنند و بنیان خانواده ی خود را محکم پایه ریزی میکنند. پدر خوبی نیست ولی فرزندان بسیار خوبی خواهد داشت ، زیرا آنها را لوس نمیکند و همین باعث می شود که او را دوست بدارند ، این قانون طبیعت است !
ازدواج دو فرد از این گروه می تواند آغاز یک سلسله ی فامیلی قوی باشد .

رابطه ی افراد گروه ج با گروه ب :
در مورد رابطه ی افراد گروه ج با افراد گروه ب چیز خاصی نمیتوان گفت آغاز زندگی ایشان با تفاهم خواهد بود و با اندگی گذشت که خودشان هم متوجه آن نمی شوند زندگی معمولی را دنبال خواهد کرد . احتمال جدا شدن آنها کم است ولی وجود دارد ولی حتی پس از طلاق هم با هم دوست خواهند ماند .

رابطه ی افراد گروه ج با گروه الف :
اگر قرار بر ازدواج است ، وجود دوران نامزدی برای چنین رابطه ای بسیار مهم است و به شدت توصیه میشود که حد اقل چند ماه را به صورت نامزد در کنار هم باشند.
فرد گروه الف می تواند به این ارتباط گرمی دهد ولی با سردی فرد گروه ج بر خورد میکند . این میتواند بسیار خطر ناک باشد و جدایی زودرس را وعده دهد ! و وای بر روزی که فرد گروه ج متولد ماه شهریور و یال بز باشد. اگر فرد گروه ج متولد ماه مهر و سال مار باشد اندکی این رابطه وضع بهتری پیدا میکند ولی باز هم رابطه ی محکمی نخواهد بود.


گروه (د)
این گروه افرادی هستند که آنقدر سهمیه خود را مصرف نمیکنند تا آخر دوره همه آن میسوزد . در مورد این افراد فقط میتوان گفت که باید از ایشان دوری کرد. هیچ گاه مامور خرید را چنین فردی قرار ندهید زیرا همیشه ناراضی خواهدی بود.
البته احتمال دارد نگذارند که سهمیه سوختشان بسوزد و آن را بفروشند که این نیز بسیار ناشایست است !


گروه (ه)
این گروه را افرادی تشکیل میدهند که به طور متناسب در کل طول دوره و بنا بر نیاز خود سهمیه سوخت خود را مصرف میکنند و از استرس های بیجا بدورند و بدون ترس و واهمه از آنچه پیش خواهد آمد زندگی خواهند کرد. هر گونه ارتباط با این گونه افراد شدیدا توصیه میشود.
آنچه در مورد افراد این گروه بیش از همه جالب توجه است این است که به شدت کمیاب و غیر قابل دسترس هستند در بین جمعیت میلیونی تهران تعدادی انگشت شمار بیش دیده نشده اند ...



طنز : راننده کامیون
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->



راننده کامیونی وارد رستوران شد. دقایی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد، سه جوان موتورسیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند.
بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن، اولی سیگارش را دراستکان چای راننده خاموش کرد. راننده به او چیزی نگفت.
دومی شیشه نوشابه راروی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد.
وقتی راننده بلند شد تاصورتحساب رستوران را پرداخت کند، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد، ولی باز هم ساکت ماند.
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوانها به صاحب رستوران گفت: چه آدم بی خاصیتی بود، نه غذا خوردن بلد بود، نه حرف زدن و نه دعوا!
رستورانچی جواب داد: از همه بدتر رانندگی بلد نبود، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت!!!



بازهم تاحالا دقت کردین
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | بازهم تاحالا دقت کردین *تا حالا دقت کردین شیرینترین قسمت خواب اون دقیقه ی بعد از آلارم موبایله !!
 

*تا حالا دقت کردین وقتی توی یه جمعی یکی میگه اون تلویزیون و کمش کن، یکی دیگه از اونور میگه اصن خاموشش کن!

*تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از 3 ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟...

*تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که وقتى از مطب دکتر میان بیرون، حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره…

*تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره:

شــــــــــــــــــــــنبــــــــــــــــــــه
یــــــــکشــــــــنبــــــــــــــــــه
دوشـــــــــــــنبـــــــــــــــــــه
سه شـــــــنبـــــــــــــــــه
چـــهـــار شنبـــــــــــــه
پنجشنبه جمعه!!!...

*تا حالا دقت کردین شیرینترین قسمت خواب اون دقیقه ی بعد از آلارم موبایله !!

*تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…!

*تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!

 

  منبع : برترین ها


قوانین مورفی را یاد بگیر ولی استفاده نکن
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | قوانین مورفی را یاد بگیر ولی استفاده نکن * وقتی بیرون غذا نخوری، خونه از غذا خبری نیست * وقتی بیرون غذا می خوری، خونه حتما جوجه کباب دارین
 

* وقتی دلت واسه یه کفش راحت تنگ میشه و می پوشی، به اون ور خیابون که می رسی سیل شروع میشه!

* وقتی یه جای جالب می خوای عکس بگیری صدتا رهگذر دقیقا از همون محل می خوان رد شن!

* اگه قراره پله برقی ای خاموش باشه؛ همیشه اونی خاموشه که بالا میره!

* وقتی داری به شدت دنبال چیزی میگردی همون چیزی رو پیدا می کنی که دفعه پیش شدید دنبالش می گشتی!

* شب، خرد و خمیر میای خونه میفتی روی تختت، بعد کلی خودتو راضی می کنی بلند شی چراغو خاموش کنی. تا بلند میشی برق میره!

* وقتی می خوای با صفحه کلید فارسی تایپ کنی انگلیسیه و وقتی می خوای انگلیسی تایپ کنی فارسیه! تازه یه بارم میای زرنگی کنی درستش کنی میبینی درست بوده برعکسش کردی.

* حتی اگه 1000 تا قیچی تو خونه باشه قیچی همیشه گم میشه و هیچ وقت سر جاش نیست.

* کامپیوتر رو خاموش می کنی... میری تو تختت، زیر پتوی گرم و نرم. بعد می بینی هنوز کامپیوتر خاموش نشده! با هزار زور بلند میشی مانیتورو روشن کنی ببینی چرا خاموش نشده، درست همون موقع خاموش میشه.

* یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره! اما تو قرعه کشی بانک بین دو نفر هم که باشه تو برنده نمیشی!

* هروقت نوبت توئه چای بریزی همه لیوانا کثیفن. کثیفیشم طوری نیست که راحت شسته بشه. توش یا شیرموز خوردن یا آبمیوه...

* شانس خراب شدن زیپ لباس با میزان عجله و اهمیت جایی که می خوای بری نسبت مستقیم داره.

* جای پارک همیشه اون ور خیابونه! وقتی هم دور می زنی بری پارک کنی، همون موقع پر می شه!

* توی شلوغی مهمونی ها یا سر کلاس که غوغا برپاست، تا میای به بغل دستی یه حرف خصوصی بزنی یه دفه سکوتی برپا میشه که وسط حرفت کم میاری و ضایع میشی!

* وقتی تو اتوبان بین دوتا خروجی شک داری و یکی اش رو رد می کنین دقیقا همومی بوده که باید می رفتین توش!

* همیشه وقتی می خوای مسواک بزنی می بینی چقدر دندونات سفیدن ولی وقتی تو یه عکس می خندی بقایای تمام غذاهای یه ماه گذشته ظاهر می شن!!! (مخصوصا قرمه سبزی)

* تو یه تست اگه بین دو گزینه شک داشته باشی و یکی از اون 2 گزینه صحیح باشه، تو حتما گزینه غلط رو انتخاب می کنی.

  منبع : برترین ها


اعتراف صمیمانه سوتی ها!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | اعتراف صمیمانه سوتی ها! همه ما سوتی می دهیم، ردخور ندارد، سوتی های بدی هم می دهیم. اما صدایش را درنمی آوریم. با این حال بعضی وقت ها توی جمع های خودمانی تعدادی از همین سوتی ها را تعریف می کنیم.
 

پس چرا وقتی کسی اسم ما را نمی داند سوتی مان را تعریف نکنیم تا بقیه هم لبخندی بزنند؟! اینجا دقیقا برای همین کار است. البته منظور از سوتی می تواند گاف یا هر کار، باور و فکر خنده داری با شد که وقتی یادش می افتیم خنده مان می گیرد.

**اعتراف می کنم تا قبل از رحلت استیو جابز اونو نمی شناختم، ولی الان از بابام بیشتر می شناسمش!

**اعتراف می کنم که دبیرستان که بودیم یه ورق قرص پیدا کردم دادم بچه های کلاس واسه تقویت حافظه شون! کلی برای همه شون مشکلات گوارشی حاد پیش اومد!

**اعتراف می کنم هر وقت میرم توی بانک قبل از اینکه ببینم چی کار دارم و برم نوبت بگیرم، سریع با یه نگاه تمام دوربین های بانک رو چک می کنم و سیستم امنیتی بانک رو اسکن می کنم و روش های سرقت از اون بانک رو آنالیز می کنم. بعد دقیقا همون موقع به ذهنم می رسه اگر واقعا کسی توی بانک بتونه اون ابر بالای کله ام رو ببینه ممکنه دستگیرم کنن، بعدش هم زود به خودم میام!

**اعتراف می کنم بعضی وقت ها که 5 دقیقه زودتر از آلارم گوشی بیدار می شم و خاموشش می کنم، احساس می کنم بمب خنثی کردم.

**اعتراف می کنم اولین روزی که رفتم دانشگاه نیم ساعت تو حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن که برم سر کلاس!!!

**اعتراف می کنم می خواستم دیوار رو سوراخ کنم. مطمئن نبودم از زیر جایی که می خوام سوراخ کنم سیم برق رد شده یا نه. محض احتیاط فیوز برق رو قطع کردم که برق نگیرتم.... بعد از اینکه دریل روشن نشد کلی غصه خوردم که سوخته!

**اعتراف می کنم بچه که بودم یه وانت مزدا داشتیم خفن. شب جمعه ها 20 نفر فک و فامیل می ریختیم پشتش با فرش و زنبیل و قابلمه می رفتیم پارک ملت بدمینتون بازی می کردیم. الان بکشی هیچ کدوم از اون 20 نفر جلوی وانتم نمی شینیم، چه برسه به عقبش.

**اعتراف می کنم می خوام یه بانک رو بزنم بعدش برم دور دنیا رو بگردم.

**اعتراف می کنم در عین سادگی خیلی خورده شیشه دارم.

**اعتراف می کنم که اولین بار که چت کردم اشتباهی فکر می کردم چت روم در حقیقت یه نفره و هرچی تو چت روم نوشته می شه اون می نویسه. تعجبم هم از این بود که چطور اینقدر سریع فونت ها و سایزشون رو تغییر میده. من هم عین جن هرچی به ذهنم می رسید می نوشتم. تازه جالب اینجا بود که چت روم آمریکایی بود!

**اعتراف می کنم که یه شب عجله داشتم می خواستم برم مهمونی. یک دفعه برق رفت. من با سرعت رفتم دم پنجره که با نور مهتاب پیرهنم رو بذارم توی شلوارم. گذاشتم و با سرعت برگشتم که برم. یک هو یه چیزی شلوارمو کشید و ول کرد. برگشتم دیدم پرده با جاش کنده شد. نگو پرده رو هم با پیرهنم گذاشته بودم توی شلوارم. به خدا جدی می گم!

**اعتراف می کنم یکی از جوجه هام رو توی خوابگاه با دستای خودم کشتم!

**اعتراف می کنم وقتی بچه بودم با داداش کوچیکم لج بودم. اسمش رو با خودکار یا مداد روی دیوار نوشتم. اینطوری: «یادگاری از احمد.» من اون موقع کلاس دوم دبستان و احمد مدرسه نمی رفت. بعد هم نفس نفس زنان رفتم پیش مادرم و گفتم: مامان مامان، این احمد اسمش رو روی دیوار نوشته... می خواستم مامانم دعواش کنه یا حتی کتکش بزنه، اما عقلم نمی رسید که داداشم سواد نوشتن نداره!

  منبع : برترین ها


اینهم از فک و فامیل ما!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | اینهم از فک و فامیل ما! تو عروسی یکی از فامیلا دلار میریختن رو سر عروس و داماد! حمله به دلارا سی مجروح به جا گذاشت! فرداش همه رفتیم صرافی یارو گفت دلارا تقلبیه!!! : آخه فک و فامیله که داریم؟
 

*پسر فامیلمون رفته خارج 2 هفته با فیلتر شکن میرفته تو فیسبوک بعد از 2 هفته فهمیده نیازی به فیلتر شکن نیست آخه فک و فامیله که داریم؟

*دارم غر میزنم این چه قیافه ایه من دارم... عمه ام میگه غصه نخور زشتا خوش شانس ترن!!...... آخه فک و فامیله که داریم؟

*دایی بابام(خدا بیامرز) وقتی ما رو نصیحت میکرد و می گفت: پدر مادراتون بهتون یه حرفی میزنن، تو روشون بگین چشم... ولی تو دلتون بگین:پـشم! یا بگین کشک!....آخه فک و فامیله که داریم؟

*دختر دایی بنده رفته دندونپزشکی عصب کشی کنه! طی 3 جلسه از درد دو بار با پا کوبیده به دکتر بدبختش، 4 بار زده تو سرش، دو بار دست دکتر رو چنگ زده خلاصه زده یارو رو لت و پار کرده! امروز همون دکتره اومد خواستگاریش!! ایشالله همه جوونا خوشبخت شن... آخه فک و فامیله که داریم؟

*داداشم زندگیشو داده یه آی پد خریده اونوقت بابام به آیپدش میگه: پاره آجر! ... آخه فک و فامیله که داریم؟

*دختر خالم به بچه ش واسه اینکه شیرینی زیاد نخوره دندوناش خراب نشه گفته شیرینی ها رو شمردم یدونش کم بشه میزنمت. بچه هم وقتی همه خواب بودن رفته همه شیرینی ها رو نصفه گاز زده که تعدادش کم نشه! استعدادت تو حلقم!

*18 سال رفتیم خونه داییم! عیدی نداد... امسال نرفتم به همه عیدی داده!

*مامانم آجیلا رو واسه عید قایم کرده بود الان هرچی میگرده خودش پیداش نمیکنه...!

*بابام کچله. یه بار تو حموم به جای شامپو اشتباهی به سرش کف شوی شوما زده!! بهش میگیم خوب پدر من! روی قوطی رو نخوندی نوشته کف شوی شوما؟!!! میگه چرا خوندم, نوشته بود برای سطوح صاف!

* دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام: تن لشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیا پای سفره پهن شو!

* تو اخبار گفت چند نفر تو سوییس کشته شدن، مامانم برگشته میگه: "آخی طفلی ها دم عیدی چه بلایی سرشون اومد"!!!

*من هنوز سر اون عیدی هایی که ازم میگرفتن و میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن، اما هیچ وقت ندیدمشون، با خونوادم درگیرم.

* مامانم داره به یه زنه آمریکایی هفت سینو توضیح میده: It should be start with S like Apple !

*یادش بخیر قدیمـا رو عیدی فک و فامیل حســـــاب باز میکردیم. امسال خیلـــی بهمون لطف کنن ماچمون میکنن…! آخه فک و فامیله که داریم؟

*رفتم حمام اومدم، دم در بابام بهم میگه حدود 23 دقیقه حمام بودی که از این 23 دقیقه،15.30 صدای آب میومد. با توجه به اینکه هر 4.5 ثانیه 1 لیتر آب مصرف میشه تو 204 لیتر آب مصرف کردی و با احتساب هر لیتر تقریبا 5 تومن، تو 1000 تومن از یارانه خودتو مصرف کردی. حواست باشه 44000 تومن دیگه بیشتر نمونده. من : !!! .... و در حالی که داره میره بر میگرده و میگه راستی در 3،4 دقیقه اول صدایی نمیومد؛ بعدا در موردش توضیح میخوام. من: تو شعب ابوطالب همچین کارایی نمیکردن!!

*مامانم امروز با چشمای اشک آلود اومده طرفم و میگه: پسرم تو رو به جوونیت قسم، تو رو به روح پدر مرحومم قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه... قاشق تو این ظرفای تفلون من نزن!

*عمه هام اومدن خونمون، سه تایی دارن پشت سر مادرشوهراشون حرف میزنن. دلم واسه مامانم میسوزه که نمیتونه تو بحثشون شرکت کنه.

*چند سال پیش چادر مادرمو سرم کردم و واسه خنده یهو مادر تا منو دید جفت دستاشو رو به آسمون برد و از ته دل خدا رو شکر کرد و گفت خدا رو صد هزاررررر مرتبه شکر که دختر نشدی وگرنه هیچ امام و امام زاده ای هم نمیتونست تو رو شوهر بده با این دماغت!!!

*دیشب مامانم خیلی غمگین بود رفتم براش کلی اس ام اس خوندم کلی خندید بعد هی میگفت اینو بهم بده .... 5000 تومن شارژ فدای یه خنده مامانم ....

*خواهرزادم کلاس اوله تکلیفشون اینه از 1 تا 90 بنویسن حالا این خواهرزاده ما یه عدد مینویسه دراز میکشه یه غلت میزنه یه عدد دیگه، یه کارتون می بینه یکی دیگه، گرسنه میشه... میگم دایی اینجوری تا صبحم تموم نمیشه، میگه خسته ام میفهمی خسته!!!

*با مامانم رفتیم مغازه تعمیرات تلفن که تلفن بی سیم خونه رو بدیم درست کنن... یاروو تلفن زده به پیریز بعد با موبایلش زنگ زد که ببینه زنگ میخوره یا نه... تلفن که زنگ خورد مامانم به من میگه این آقاهه شماره مارو از کجا داشت.....ماااااامااااان.. آخه فک و فامیله که داریم؟

*به خالم که آمریکا زندگی میکنه با کلیییی ذوق و شوق گفتم: خاله من خیلی دوس دارم بیام اونجا زندگی کنم. برگشته میگه: خب اینجا کسی رو داری بری پیشش؟؟؟ آخه فک و فامیله که داریم؟

*تلویزیون داره یه برنامه درباره علائم اعتیاد نشون میده. هر علامتی که میگه مامانم زیر چشمی با شک منو نگا میکنه. آخه فک و فامیله که داریم؟

 

  منبع : کلیپ دونی


دستکش هات کو؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | دستکش هات کو؟ خانم جوانی که در کودکستان برای بچه های 4 ساله کار میکرد میخواست چکمه های یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمیرفت.
 

بعد از کلی فشار... و خم و راست شدن، بچه رو بغل میکنه و میذاره روی میز، بعد روی زمین بلاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه میکنه و یه نفس راحت میکشه که ... هنوز آخیش گفتن تموم نشده که بچه میگه: این چکمه ها لنگه به لنگه است.

خانم ناچار با هزار بار فشار و اینور و اونور شدن و مواظب باشه که بچه نیفته هرچه تونست کشید تا بالاخره بوتهای تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآورد.

گفت ای بابا و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه کرد که لنگه به لنگه نباشه؛ ولی با چه زحمتی که بوت ها به پای بچه نمیرفتن و با فشار زیاد بالاخره موفق شد که بوت ها رو پای این کوچولو بکنه که بچه میگه: این بوتها مال من نیست!!

خانم جوان با یه بازدم طولانی و کله تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبانگیرش شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداخت و گفت آخه چی بهت بگم.

دوباره با زحمت بیشتر این بوت های بسیار تنگ رو در آورد. وقتی تمام شد پرسید: خب حالا بوت های تو کدومه؟

بچه گفت: همین ها بوت های برادرمه ولی مامانم گفت اشکالی نداره میتونم پام کنم....

مربی که دیگه خون خونشو میخورد سعی کرد خونسردی خودش رو حفظ کنه و دوباره این بوتهایی رو که به پای این بچه نمیرفت به پای اون کرد. یک آه طولانی کشید و بعد گفت: خب حالا دستکشهات کجان؟ توی جیبت که نیستن.

بچه گفت: توی بوتهام بودن دیگه!!!!

  منبع : غروب زرین


اگه نگیم و نخندیم... پیاز میشیم و می گندیم!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | اگه نگیم و نخندیم... پیاز میشیم و می گندیم!! سر کلاس تنظیم خانواده استاد گفت: کسی اینجا متاهله؟ یکی گفت من. همه جوری برگشتن نگاش کردن در این حد که طرف گفت خب باشه طلاقش میدم!!!
 

*یارانـه ی عـــــزیز فقط انصــراف بدیم کافیه یا باید اونایی که گرفتیمم بیاریم پس بدیــــــــم؛ هر جور خودت راحتی بگو ها!!!!

*آنان که "عوض" شدنشان بعید است، "عوضی" شدنشان قطعی است... شک نکن !!!

*یکی دکتر میشه، یکی مهندس میشه، منم درس عبرت شدم برا بقیه!!!

*ای پسرانی که شلوارهای صورتی و سرخابی و سبز فسفری و بنفش از کتان و غیرو بر تن مینمائید و از خود عکسهای فشن و خشن میگیرید؛ آیا به راستی با خود می اندیشید فردا روز که فرزندانتان این عکسها را میبینند، از شما دو زار حساب میبرند؟؟؟

*بابای ما سیبیل داشت! خط اتوی شلوار پارچه ای دمپاگشادش هندونه قاچ میکرد! عاقبتمون این شد ...!!!!! شما کلاً هر جور راحتین... یه وقت خجالت نکشینا!!!

*فیلم جنگی ایرونی نشون میدن؛ بمباران میشه، خانومه خونین و مالین از زیر آوار میاد بیرون، ولی این روسریش لامصب تکون نمیخوره! این روســــری رو با تیر آهن جوش دادن به سرش لامصبا....؟!؟

*استفراغ چیست؟ نوعی سونو گرافی فوق پیشرفته که فقط در فیلمهای ایرانی جواب میدهد و ضریب اشتباهی ندارد کلا؛ حتما شخص مورد نظر حامله است !!!!

*یکی از فک و فامیلا میگفت: فیلم عروسیمو برعکس که میبینم خیلی حال میده، زنم حلقشو در میاره میده بهم و میره خونه باباش!!!

*هر وقت آب خونمون قطع می شه، بعد که وصل می شه سازمان آب واسه عذرخواهی اولاش آب پرتقال و آب هلو از توی لوله برامون می فرسته!!!

*هیکل یارو شبیه نیمرخ چنگاله، بعد هر موقع میپرسی کجا بودی، میگه: باشگاه!!!

*یکی از اساتیدمون میگفت: "یه استاد داشتیم هر سری دیر میومد سر کلاس. یه روز دخترا تصمیم گرفتند اولین باری که استاد دیر اومد سر کلاس از کلاس برن بیرون.... قضیه به گوش استاد رسید (میدونید که، توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!!)، جلسه بعد استاد کمی دیر اومد سر کلاس و برای توجیه دیر آمدنش گفت: از انقلاب داشتم میومدم، دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده، رفتم جلو پرسیدم، گفتند با کارت دانشجویی شوهر میدن! دخترا پا شدند که برن بیرون، استاد گفت: کجا میرید، وقتش تموم شد، تا ساعت 10 بود! تمام کلاس رفت رو هوا !!!!

*خلاصه مجالس خواستگاری ایرانی:
.
.
.
.
.
دخترتون آخرش چند؟

*وودکا+ یخ ... کلیه ها متلاشی میشه! عرق + یخ ... کبد خراب میشه!
تکیلا + یخ ... مغز داغون میشه! ویسکی + یخ ... قلب فنا میشه!
این یخ لعنتی سلامتی ما رو تهدید میکنه !!!

*یه ضرب المثل چینی است میگه: تا ایران هست بازیافت چرا؟!؟

*یکی از مزایای پسر بودن اینه که هرچقد دلت خواس میتونی گریه کنی، آخرش دستتو محکم بمالی به چشمت، هیچچچچی نمیشه! نه ریمیلت پخش میشه نه سایه ات بهم میریزه ....!!!

*بچه بودم یه بار شیطون گولم زد، رفتم از جیب بابام 25 تومن (25 تا یه تومنی) ورداشتم، رفتم پفک اینا خریدم، عصرش عذاب وجدان گرفتم، رفتم از کیف مامانم 50 تومن ورداشتم گذاشتم تو جیب بابام.!!

*مادربزرگم دو سال پیش میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانمای فامیلو و یک خانم جلسه ای حرفه ای هم دعوت کرده بود. از صبح همه داشتیم کمکشون میکردیم که یهو، یک ساعت مونده به مراسم برق رفت. مادر بزرگم به پدرم گفت سریع زنگ بزن اداره برق بگو برقمون رفته. بابای ما هم زنگ زد و گفت برق ما رفته. یهو مادر بزرگم از اونور گفت: بگو خانم آوردیم، کلی پول دادیم، حالا برق رفته شما خسارت مارو ...میدی...! بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به مامور برق گفت: کلی پول دادم خانم آوردم، حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم بکنم.. شما خسارت میدی؟ مامور برق اونور تلفن داشت زمینو گاز میزد و میگفت: دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه تره......
من اینور از خنده خودمو به درو دیوار میکوبیدم ...بابامم که تازه فهمیده بود چه سوتی داده سریع گوشی رو قطع کرد ... و از همه جالب تر مادر بزرگم بود که میگفت: چرا الکی دارین میخندین!!!

*مادر شوهرها میگن: عروس مثل لیمو شیرینه اولش شیرینه، آخرش تلخه! ولی واقعا لیمو شیرین تا زمانی شیرینه که کارد به جیگرش نخورده باشه…

*دیشب نشسته بودیم سر میز داشتیم شام میخوریم! واسم اس.ام.اس اومده نگاه میکنم میبینم داداشمه! متن اس.ام.اس: اون خورشت رو بده بیاد سمت من! من همینجور هاج و واج موندم! میخنده و بازم بهم اس.ام.اس میده که: … امروز همراه اول بهم 150 تا “مسیج” هدیه داده گفتم حروم نشه!!

*یکی میگفت: توی سنگاپور یه روز پاییزی از یه دست فروش یه چتر میخره 4 دلار!!! فرداش که بارونی هم بوده از همونجا رد میشده یارو چترارو میفروخته یه دلار!!! میگفت: بهش گفتم دیوونه ای؟ امرو که همه نیاز دارن!!! گرونتر چرا نمیدی؟ یارو بهش گفته: اهل کجایی؟ خجالت بکش!!!!



از بند تنبان تا قلیان زنان!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | از بند تنبان تا قلیان زنان! بر همگان واضح و مبرهن است که بندتنبان عنصری مهم در زندگی بشری به شمار می رود. بر هیچ کس پوشیده نیست که در صورت نداشتن بندتنبان چه فجایعی در جامعه رخ خواهد داد.
 

1- دستتان را سریع کنار بکشید!

وزیر صنعت، معدن و تجارت اعتقاد دارد قصه اختلاس سه هزار میلیاردی یک چاقوی دو لبه بود. البته آنقدر که انگشت های خودی را برید کم تر انگشتان آدم های گناهکار را برید.

در همین راستا این سوال برای ما بوجود می آید که انگشت های خودی ها چرا آنجاها بود که بریده شود؟! در نتیجه به باقی "خودی ها" شدیدا توصیه می شود اگر باز هم اختلاس مختلاسی در کار بود سریعا دست خود را کنار بکشند تا یک وقت بازهم اشتباهی دستشان را چاقو نبرد!

 

2- صادرات نفت و واردات بند تنبان؟!

در خبرها می خوانیم: "ارز دولتی صرف واردات بند شلوار از چین شد."

بر همگان واضح و مبرهن است که بندتنبان عنصری مهم در زندگی بشری به شمار می رود. بر هیچ کس پوشیده نیست که در صورت نداشتن بندتنبان چه فجایعی در جامعه رخ خواهد داد.
سوال من این است کسانی که به واردات بندشلوار از چین انتقاد می کنند آیا حاضرند 24 ساعت بدون این بند در خیابان تردد کنند؟! پس بدانید و آگاه باشید که پول نفت صرف موارد غیرضروری نمی شود!

 

3- ورود آقایان ممنوع!

رییس اتحادیه قهوه خانه داران گفت: "ما پیگیر راه اندازی قهوه خانه ویژه بانوان هستیم."

فکرش را بکنید! دود قلیان از قهوه خانه ای بیرون بیاید و بعد روی دربش نوشته باشند: "ورود آقایان ممنوع!"
در همین راستا از همه ی مردان همیشه در صحنه درخواست می شود از این اجحاف در حق مردان جلوگیری کنند. یعنی چی که در جایی که قلیان هست، ورود مردان ممنوع باشد! یک مرد حق دارد هر کجا دوست داشت قلیان بکشد ، شیرفهم شد؟!

 

4- احسنت به این تدابیر!

رئیس اتحادیه فروشندگان برنج و عمده مواد غذایی مشهد گفت: «با تدابیر انجام شده در ارتباط با کنترل بازار و سیر نزولی قیمت ارز، قیمت اکثر کالاهای موجود در بازار با کاهش مواجه بوده است.»

نکته اول: احسنت به این «تدابیر»!
نکته دوم: مگر قیمت ارز بر اقتصاد ما تاثیر گذار هست؟! پانزده اسفند سال پیش وزیر اقتصاد گفته بودند: «دلار آزاد 10 هزار تومان هم شود بی تاثیر است.»
سوال اساسی 1: این سیر نزولی قیمت ارز که منجر به کاهش قیمت ها شده است، چه ارتباطی به «تدابیر انجام شده» دارد؟! لطفاً با رسم شکل توضیح دهید و یک مثال بزنید!
سوال اساسی 2: این کاهش قیمت ها تا کجا ادامه خواهد داشت؟ ما نگرانیم!
راهنمایی مهم : وقتی قیمت شونصد درصد بره بالا، بعدش شش درصد بیاد پایین، اسم این پدیده «کاهش قیمت» است!

  منبع : عصرایران


چیزهایی که نشدیم ... !!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | چیزهایی که نشدیم ... !!! پایان نامه هم نشدیم، ازمون دفاع کنن!!! شلغمم نشدیم، یکی کوفتمون کنه خوب شه!!!
 

ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم، دو نفر سرمون دعوا کنند!!!

ویرگول هم نشدیم، هر کی بهمون رسید مکث کنه!!!

قره قوروتم نشدیم، دهن همه رو آب بندازیم!!!

خربزه هم نشدیم، هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه!!!

موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی!!!

پایان نامه هم نشدیم، ازمون دفاع کنن!!!

آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کن!!!

مانیتور هم نشدیم، ازمون چشم بر ندارن!!!

به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههه، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم، استادم نشدیم، شخصیت کسی رو خورد کنیم!!!

کیبورد هم نشدیم، ملت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن!!!

کلاه هم نشدیم، ملت رو سرگرم کنیم!!!

تام و جری هم نشدیم، زندگیمون سرتاسر هیجان باشه!!!

نون هم نشدیم، یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه!!!

ای کی یو سان هم نشدیم،انگشت بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه!!!

مهر جانماز هم نشدیم، بوسمون کنن!!!

فلش مموری هم نشدیم، حافظه مون زیاد باشه!!!

معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن!!!

کتابم نشدیم، حداقل دوست مهربان بشیم!!!

علف هم نشدیم، حداقل به دهن بزی شیرین بیایم!!!

عروسک هم نشدیم، یکی بغلمون کنه!!!

شارژر هم نشدیم، بقیه رو شارژ کنیم!!!

توپ فوتبالم نشدیم، 22 نفر بخاطرمون خودکشی کنن!!!

گلدونم نشدیم، یکی یه گل بهمون بده!!!

کبری هم نشدیم، تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن!!!

کزت هم نشدیم، آخرش خوشبخت شیم !!!

...

  منبع : تکناز


خنده طولانی (2)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | خنده طولانی (2) دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین .... میدون به سمت پله ها بعد که میرسن بالا قدم میزنن!
 

- مکالمه ای بین من و مادرم:

مامان
جونم
داشتم ماست می خوردم
نوش جونت پسرم ...
ریخت رو فرش
کوفت بخوری نکبت؛ خاک تو سرت ...

- چند وقت پیش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم...! منم یهو رفتم تو فاز هندی گفتم:

بزن بابا..! بزن ! بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...! بزن که بفهمم هنوز بی صاحاب نشدم...! بزن بابا!

و در نهایت ناباوری بابام زد تو گوشم ... خیلی شکست سختی خوردم!

- زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟ میگه: چون کندی سرعت دارین! گفتم: اجرت با سید الشهدا خیالم راحت شد، یه خانواده از نگرانی درآوردی! پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم!

- یه زمانی تو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که: تو اجازه بگیر برو بیرون منم دو دقیقه دیگه میام! بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو..... من که حلالشون نمی کنم!!!!!

- دست مخترع کولر درد نکنه چون: اگه به ما بود الان ... یا میگفتیم مشیت خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی هست، باید تحمل کرد و نباید تو کار خدا دخالت کرد!! یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و میگفتیم باید روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...! اگرم میخوندیم و خنک نمیشدیم، میگفتن با اخلاص نخوندیو فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ...

- سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....

- بزرگترین حرف های کینه توزانه با این جمله توجیه میشه: ” به خاطر خودت میگم “

- دقت کردین وقتی با ماشین هستیم احساس میکنیم گم شدیم اول ضبط ماشین رو کم میکنیم!!!

- دیشب پشت چراغ قرمز یه دختره خوشگل و ناز توی یه سانتافه بود ... براش دست تکون دادم، اونم همین کارو کرد و بوسم برام پرت کرد! خلاصه عشق و صفا و صمیمیت ... خیلی خوشگل داشت پا میداد... فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدود 4 یا 5 سال بود!

- رفتم دنبال خواهرم از دانشگاه بیارمش ... برگشتنی گشت بهمون گیر داده، میگه خانوم کى باشن؟ منم با حالت عصبانى میگم خواهرمه! مشکلى هست؟ بعد یهو خواهرم میگه: جناب سروان دروغ میگه، دوست دخترشم!!!! میگم: دروغ میگه به خدا جناب سروان؟
یارو هم مدارک ماشین گرفت گفت بیا کلانترى معلوم میشه!! به خواهرم میگم: مرض دارى مگه!!!! میگه: بریم کلانترى بعد بابا اینا بیان دنبالمون مامور ضایع بشه یه ذره بخندیم!!

- یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم ... یه دختره اومد آمپولمو بزنه، معلوم بود خیلی تازه کاره! همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش، لرزون لرزون اومد سمت من و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیــــم". منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم: "اشهد ان لا اله الا الله"! هیچی دیگه... انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ...!

- برای من سس نریز !! . . . . . . . . . . . . . . (دکتر شریعتی در فلافلی)

- هشت صبح راه میافتم 8:30 میرسم! هفت و نیم راه میافتم 8:30 میرسم! هفت راه میافتم 8:30 میرسم! شش راه میافتم 8:30 میرسم! نصفه شب راه میافتم 8:30 میرسم! از معجزات تهران اینه هر ساعتی راه بیوفتی بیای سر کار همون هشت و نیم میرسی!

- به منشیه میگم برو تو پروگرام فایل, میگه کامپیوترو روشن کنم؟ ....نه, چند تا سوراخ پشت کیس گذاشتن, از اونجا سعی کن ... به یاری خدا وارد میشی!

- متأسفانه یا خوشبختانه، نگاه کردن به پر شدن دانلود از نگاه کردن به منظره ی دشت های پیچیده در باد لذیذتر است ...

- به غضنفر میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده ای؟ میگه نه بابا، خوبم، می خواستم تو اوج خداحافظی کنم!

- غضنفر ناراحت بوده ... بهش میگن چی شده؟ میگه: ملت زیر پنجرشون گیتار میزنن … زیر پنجره ما هم یه وانتی استارت میزنه، روشنم نمیشه!

- خدایا: هر دری رو خواستی ز حکمت ببندی... نزدیک در یخچال ما نشو! ممنون!

- آیا می دانید همتون تنهایین و همراه اول دروغ میگه؟! “ایـرانسـل

- شنیدین این بعضی از این دخترای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟ یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من! ازدواج که قصد نمی خواد!! خواستگار می خواد که تو نداری!

- شنیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟ یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من! ازدواج که قصد نمی خواد!! پول می خواد که تو نداری!

- وقتی کسی به تو می گوید: « کلا گفتم… » منظورش این است که: فلانی بی خیال جزئیات شو، گیر نده. غلط کردم!

- غضنفر میخواست بره مکه، تو خونه قرآن نداشتن از زیر کتاب علوم ردش کردن!

  منبع : هم سخن


محض خنده
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

طنز و کاریکاتور | محض خنده *طبق آخرین یافته ها یه بیماری تو آدم ها وجود داره که هر وقت عینکی را روی میز یا روی چشم کسی یا هر جای دیگه که باشه ببینن زود به چشم میزنن و امتحانش می کنن!
 

*انکار نکنید همتون حداقل یه بار تو بچگی در یخچال رو آروم می بستین، از لای درش به زور نیگا می کردین ببینین کی چراغش خاموش می شه!

*بزرگترین اشتباه زندگیم این بود که به بابام پیشنهاد دادم مواقع بیکاری بیاد با کامپیوتر مین روب بازی کنه. بزرگتر از اون این بود به مامانم کامپیوتر یاد دادم، فجیع تر از اون یاد دادن اینترنت به مامانم بود... اما رنج آورترین اشتباهم این بود که به مامانم گفتم نحوه پخت غذا رو برای روزای مجردی ام بهم یاد بده. حالا من غذا درست می کنم... مامانم تو اینترنت می چرخه، بابام هم کماکان داره با کامپیوتر مین روب بازی می کنه. خواستم بگم براتون تجربه بشه... اشتباهی که من کردم شما نکنید!

*رییس چیست!؟ فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آید و یا مرخصی است...!

*عاشق اون لحظه ام که استاد جوک میگه و هیچکس نمی خنده...

*فالگیر: خانوم فردا شوهرتون می میره!
خانوم: خودم می دونم اینو فقط بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟

*معنی چراغ زرد راهنما در دنیا: از سرعت خود بکاهید و آماده توقف شوید!
معنی چراغ زرد راهنما در ایران: بدو گاز بده تا قرمز نشده رد بشیم!

*طرف توی کوه داشته قدم می زده. یه زمرد پیدا کرده به وزن یازده و نیم کیلوگرم! بعدش من یه بیست و پنج تومنی توی خیابون دیدم، خم شدم بردارم، شلوارم پاره شد.

*بابا! تورو خدا این ناف رو یه جور قیچی کنید که بعدش گود نشه همش آشغال بره توش! با تشکر از جراحان محترم.

*ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بزنتت، نامبرده الان روی شن های سواحل جزایر قناری داره آفتاب می گیره، فکر کنم سوءتفاهم شده به خدا!

*یه پشه مشاهده کردم تو اتاق. رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادمو باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا. اونم قبول کرد و رفت!

*یکی از دوراهی های زندگی وقتی است که نمی دانید، در شیشه ای مقابل تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!

  منبع : برترین ها