یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه

نیکولای معروف به "Russian Giant" بمعنی "غول روسی" یکی از سنگین ترین و بلندترین قهرمانان بوکس جهان است که در روسیه زندگی می کند.
صرف نظر از اینکه رشته ورزشی اش رشته ای خشن است او با داشتن هیکلی درشت و با قدی بیش از 7 فوت (برابر با 2 متر و 15 سانتیمتر) دارای روحی حساس و شاعرانه است و همسرش "مارپل" و دو فرزندش را عاشقانه دوست دارد.

بقیه تصاویر در ادامه مطلب

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه

یک روسی عظیم الجثه با همسری ریزه میزه



آموزش آشپزی : کتلت ماهی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

کتلت ماهی

مواد لازم برای تهیه مایونز خردل :

سس مایونز  دوسوم لیوان
آب  1 قاشق سوپخوری
پودرخردل  2 قاشق مرباخوری
پیازچه خردشده  یک سوم لیوان

مواد لازم برای تهیه کتلت :

پیاز متوسط (ساطوری شده) 1 عدد (حدود 150 گرم)
سیر رنده شده  2 حبه
ماهی 500 گرم
خرده های وسط نان باگت  105 گرم یا 5/1 لیوان معمولی
تخم مرغ 1 عدد
رنده پوست لیمو  2-1 قاشق سوپخوری
آب لیمو  یک قاشق سوپخوری
روغن مایع مخصوص سرخ کردنی  به اندازه لازم

طرز تهیه :

در یک ماهیتابه روغن را داغ کرده، پیاز و سیر را اضافه می کنیم . مرتب آن را هم می زنیم تا پیاز نرم شود. سپس مواد را از روی حرارت برداشته تا سرد شود. استخوان های ماهی  را گرفته و در داخل غذاساز می ریزیم تا به طور کامل نرم شود.
پیاز، سیر، ماهی ، خرده های نان ، تخم مرغ  ، رنده پوست لیمو و آب لیمو را در یک کاسه بزرگ ریخته ، مخلوط می کنیم و ورز می دهیم.
مخلوط فوق را به 8 قسمت تقسیم کرده و به صورت گرد درمی آوریم. در ماهیتابه دیگری روغن را داغ کرده و کتلت ها را سرخ می کنیم و پس از آماده شدن با سس مایونز خردل که تهیه کرده ایم، سرو می کنیم.
برای تهیه مایونز خردل همه مواد آن را با هم مخلوط می کنیم.

نکات :
- از ماهی ای استفاده کنید که گوشت آن به راحتی از استخوان جدا شود.
- برای تهیه این کتلت از وسط نان باگتی استفاده کنید که یک روز بیرون یخچال مانده است و با فشار دست بصورت پودر درآمده است.



تاریخچه ورزش پینگ پنگ
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

زادگاه ورزش تنیس روی میز را چند کشور نام برده اند از جمله : انگلستان ، آمریکا ، هندوستان و آفریقای جنوبی . اما با توجه به مدارک و مدارکی که در دست است می توان انگلستان را سرچشمه این ورزش دانست .
نخستین توپهای تنیس روی میز از پیچیدن نخ نازک به دور کاغذ مچاله شده ساخته می شد و راکت هم از تخته معمولی بود که هر کس در اندازه های مختلف برای خود می ساخت . اما با گسترش این بازی بتدریج در وسایل بازی بهبود حاصل شد و انواع بهتری راکت و توپ در دسترس علاقمندان قرار گرفت .
معرفی این ورزش در انگلستان و رواج آن در بین مردم سبب شد که کارخانه های تهیه اسباب بازی شروع به تولید انواع راکت و میز و توپ و تور کنند .
در اوایل دهه 1950 برای اولین بار پینگ پنگ بازهای چینی قدم به مسابقات بین الملی نهادند و گرچه در ابتدا موفقیتی بدست نیاوردند اما در سالهای بعد تبدیل به یکی از مدعیان درجه اول قهرمانی این ورزش شدند .
ژاپنیها نخستین کشوری بودند که راکت رویه اسفنجی را معرفی کردند و با اجرای شیوه های تدافعی در بازی موجب دگرگونیهای بسیار در تکنیک بازی تنیس روی میز شدند .
ورزش تنیس روی میز در سال 1988 به صورت رسمی به بازیهای المپیک پیوست و در بازیهای سئول کره جنوبی در فهرست مسابقات قرار گرفت .
فدراسیون تنیس روی میز ایران نیز در سال 1326 تاسیس شد و این ورزش در حال حاضر یکی از پر طرفدارترین ورزشها در میان دانش آموزان و دانشجویان است .



چگونه خرافات پدید آمد ؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

از زمانی که بشر به تمدن روی برد همواره خرافات در زندگیش خودنمایی می کرد .حتی امروز نیز میلیونها بشر چنان به عقاید خرافی پایبندند که گویی هیچگاه نمی خواهند از آنها دست بردارند .
پاسخ دادن به اینکه شروع خرافات از کجا بود ، کاملا غیر ممکن است .ولی شاید بتوان گفت که برخی پدیده های طبیعی که در بشر ایجاد وحشت می کردند ،انگیزه گرایش وی به خرافات بوده اند .
مثلا بشر چیزهایی را می دید که از درک حقیقت آن عاجز بود ،آنگاه برای تفسیر اینگونه رویدادها ،یا برای گریز از وحشت برخی از عوامل طبیعی ،ناچار به روی بردن به خرافات می شد .
با گرایش به خرافات ،بشر خود را خشنود می ساخت به اینکه آن رویدادها را به خوبی می شناسد و علاوه بر این ،می تواند آنها را تحت کنترل خویش درآورد .بنابراین ،عقیده خرافی یعنی عقیده ای که از ترس پدید آمده است .ترس از چیز نامانوس و ناشناخته ای که خارج از درک و دانش آدمی بوده است .
برای مثال ،کرات و پدیده های آسمانی ،قرنها برای بشر مجهول و اسرارآمیز بودند .وقتی یک ستاره دنباله دار را می دیدند به حیرت می افتادند .سپس علتی برایش تراشیده گفتند :این نشانه جنگ یا فرود آمدن وبا برای انسانهاست .
ماه نیز برای بشر بسیار اسرارآمیز بود .مردم چون نمی دانستند آن چیست یاوه هایی در پیرامونش می بافتند .مثلا می گفتند هر کس مدت ها به آن خیره نگاه کند ،به دیوانگی دچار می شود .
مردم قدیم ،درباره زندگی حیوانات نیز به خرافات بیشماری معتقد بودند .چون گربه سیاهی در سر راه کسی نمایان می شد ،می گفتند که آن نشانه شوربختی است . آوای جغد نیز سبب مردن کسی از نزدیکان به شمار می رفت .
کشتیرانان که پیوسته با حوادث سهمگین طبیعت ،دست به گریبان بودند ،برای خود خرافات بسیاری پرداخته بودند .مثلا باد و طوفان را همیشه نشان قهر طبیعت و پیش آمدن خطر می دانستند .برای باد افسانه های بسیاری داشتند و به خرافات گوناگونی پایبند بودند .
در زمان ما هنوز رسم براینست که چون کشتی نو را می خواهند به آب بیندازند ،با شکستن یک بطری شراب بر سینه آن ،نامی برایش انتخاب می کردند .این رسم بازمانده ی یک خرافه ی قدیمی است که می گفتند برای خدای دریا نپتون ،شراب را پیشکش می کنیم .
مردم با اعداد نیز بسیار سروکار دارند .از اینرو درباره آنها نیز خرافه بسیار بافته و گفته اند .مثلا برخی اعداد شوم هستند .ولی برخی دیگر خوشبختی می آورند .
خلاصه ،خرافات گر چه به شکلهای گوناگونی یافت می شوند ،ولی همه دارای یک ریشه مشترکند .آن اینکه بشر از دست عجز و بیدانشی خود ،در اضطراب بوده و از اینرو پیوسته می خواستند طبیعت را به گونه ای بشناسد و خود را از ترس آن رهایی بخشد .خرافه وسیله ای برای تسکین عجز بشر بوده و میباشد .



آخرالزّمان، عصر نبود تعادل
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

[در روابط جنسی] مردان به مردان اکتفا می‌کنند و زنان به زنان قناعت می‌ورزند. فحشا بسیار گردد به طوری که کار و شغل قرار گیرد و زنا علنی گردد و فساد در همه جا آشکار است و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند و مرتکبان آن هم خود را معذور می‌دانند. لهو و لعب آشکار می‌گردد و کسی که از کنار آن می‌گذرد، جلوگیری نمی‌کند یا کسی قادر به جلوگیری از آن نیست. (تباهی اخلاقی و بی‌تعادلی در روابط جنسی)

 

 

 

 

تلقّی ما از ظلم و جور، عموماً زورگویی‌ها و خشونت‌های نظامی گردنکشان و مستکبران علیه محرومان و ضعیفان است و کمی که پیشتر می‌رویم به مظالم اقتصادی و فاصله‌های عظیم فقر و غنا نیز به عنوان مصادیقی از ظلم توجّه می‌کنیم؛ ولی حقیقت این است که معنای ظلم و جور آن هم به نحو امتلاء و آکندگی، معنایی بس وسیع‌تر و عمیق‌تر دارد.

 

از مشهورترین روایات مربوط به آخرالزّمان و قیامت ظهور، این حدیث نبوی پیامبر اعظم(ص) است که دربارة حضرت مهدی(ع) فرمود:

 

«یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً؛ او، [حضرت مهدی(ع)]، زمین را پر از قسط و عدالت می‌کند آن‌چنان که پر از ظلم و جور شده بود.»

 

اغلب به معنای جامع و عمیق این روایت توجّه نمی‌شود. تلقّی ما از ظلم و جور، عموماً زورگویی‌ها و خشونت‌های نظامی گردنکشان و مستکبران علیه محرومان و ضعیفان است و کمی که پیشتر می‌رویم به مظالم اقتصادی و فاصله‌های عظیم فقر و غنا نیز به عنوان مصادیقی از ظلم توجّه می‌کنیم؛ ولی حقیقت این است که معنای ظلم و جور آن هم به نحو امتلاء و آکندگی، معنایی بس وسیع‌تر و عمیق‌تر دارد.

 

امیرالمؤمنین(ع) در روایتی، عدل را به «وضع الشئ فی موضعه؛ قرار گرفتن هر چیزی در جایگاه خودش» تعریف فرمودند و بعد تصریح کردند که معنای ظلم نیز از این تعریف روشن می‌شود و آن عبارت است از قرار نداشتن اشیا و امور در جایگاه خودشان.

 

واژه جور نیز که در روایت نبوی آمده است، به معنای از مسیر و راه خارج شدن و منحرف گشتن است و بیانی دیگر از واژة ظلم است. بر این اساس باید به این نکته توجّه کنیم که روایت مشهور یاد شده، معنایی بس عمیق‌تر از آنچه ما اغلب تصوّر می‌کنیم، در بر دارد.

 

آکندگی عالم از ظلم و جور؛ یعنی آنکه در آخرالزّمان هیچ عرصه‌ای از عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی از تباهی، انحراف و کژی خالی نیست و به هر جا که بنگری نشانه‌های ناراستی، اعوجاج و انحراف از حق را می‌بینی و در حقیقت تباهی بر مزاج عالم غلبه کرده است و نبود توازن و تعادل مهم‌ترین ویژگی عصر آخرالزّمان است.

 

اقتصاد، سیاست، علم، نظام تعلیم و تربیت، خانواده، شهر، مذهب، غذا، اخلاق، معماری، ارتباطات، خواص، عوام، زنان، مردان، کودکان، جوانان و خلاصه همة عرصه‌های فردی و اجتماعی در سرتاسر عالم و حیات بشری، کم و بیش بیمار و دچار اعوجاج گشته و از مسیر عدل، تعادل و توازن خارج شده‌اند.

 

در آیة 41 سورة روم می‌خوانیم: «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایديّ النّاس؛ تباهی در خشکی و دریا به خاطر اعمال و دستاوردهای خودسرانة بشری ظاهر و غالب شده است». این آیه نیز بیانی دیگر از آکندگی عصر آخرالزّمان از عدم تعادل و بی‌توازنی است و از همین رو در دعای عهد خطاب به خداوند مویه می‌کنیم که:

 

«قلت و قولک الحقّ ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی الناس فاظهر اللهم لنا وليّک؛ تو خود گفتی و سخنت حق است که به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، پس ای خدا! وليّ خود را بر ما آشکار ساز.» مروری بر روایاتی که نشانه‌های آخرالزّمان را بیان کرده‌اند نیز به وضوح، بیانگر این معنای وسیع از ظلم و جور و در واقع همان آکندگی از نبود تعادل و بی‌توازنی است. بر اساس این روایات ما شاید نتوانیم عرصه‌ای را پیدا کنیم که از آسیب، انحراف و کژی در امان مانده باشد. به برخی از این نشانه‌ها که برگرفته از روایات است، توجّه کنید:

 

مردم، دارای آرای مختلف خواهند شد و از هواها و خواهش‌های نفسانی پیروی می‌کنند. قرآن، کهنه شده و چیزهایی بدان می‌بندند که در آن نیست. دین، تغییر و دگرگونی پیدا کرده چنان که آب کاسه تغییر پیدا می‌کند (آفت مهلكِ خود بنیادی معرفتی و اعتقادی و قرائت‌های گوناگون از دین).

 

شخص، صبح مؤمن است، شب کافر می‌شود (ارتدادهای عقیدتی). معروف منکر شود و منکر معروف. مردم حرام را مباح دانند و امور باطل را در بین خود ترویج کنند. بدعت‌ها فاش و فتنه‌ها ظاهر شود. اهل اخبار و حدیث (علمای خالص و صادق دین) موهون شده و دوستداران آنها از نظر بیفتند ـ بعضی از مشاهده جدّ و جهد مؤمنی در امر دین به خدا پناه می‌برند! ـ مؤمن محزون و از نظر افتاده و خوار است (واژگونی ارزش‌ها)

 

نماز را سبک شمرند. مساجد را مثل معابد یهود و کلیسا زینت دهند. مناره‌ها را بلند سازند. اغنیای امّت به منظور گردش و تفریح؛ طبقة متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا به حج روند. قرآن، مهجور و مساجد از هدایت تهی گردد و قرآن را با آواز و مزامیر و به صورت غنا می‌خوانند بدون اینکه از خداوند ترسی داشته باشند. در چنین عصری ترانه‌ها و ساز و آواز، آدمیان را به طرب می‌آورد، آن‌چنان که نفس‌هایشان گویی در طرب می‌آید و لذّت و شیرینی قرآن خواندن از آنها گرفته می‌شود. مردم، شطرنج، نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل، امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند و در مكّه و مدینه کارهایی می‌کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ‌کس آنها را از اعمال زشت باز نمی‌دارد. آلات موسیقی در مكّه و مدینه آشکار است. (رسوخ انحراف در اعمال عبادی و دینی)

 

و فساد زیاد و هدایت کم گردد و آرزوها، طولانی گردد و مردم آنچه را که می‌گویند، عمل نمی‌کنند. و مرده را تشییع می‌کنند و کسی هم وحشت نمی‌کند (عبرت نمی‌گیرد). شنیدن تلاوت قرآن بر مردم گران و استماع سخنان باطل برای مردم آسان است. (بی پروایی معنوی)

 

[در روابط جنسی] مردان به مردان اکتفا می‌کنند و زنان به زنان قناعت می‌ورزند. فحشا بسیار گردد به طوری که کار و شغل قرار گیرد و زنا علنی گردد و فساد در همه جا آشکار است و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند و مرتکبان آن هم خود را معذور می‌دانند. لهو و لعب آشکار می‌گردد و کسی که از کنار آن می‌گذرد، جلوگیری نمی‌کند یا کسی قادر به جلوگیری از آن نیست. (تباهی اخلاقی و بی‌تعادلی در روابط جنسی)

 

مردان شبیه زنان و زنان شبیه مردان گردند. زنان را به مشاوره گیرند. زنان برای خود تشکیل مجلس می‌دهند و جمعيّت‌های زیادی به راه می‌اندازند، به گونه‌ای که در آن اجتماعات مانند مردان سخنرانی می‌کنند و تشکیل این جماعات برای سرگرمی است و در مسیر غیر رضای خداوند انجام می‌شود. زن، شوهر خود را بدبخت و بر خلاف میل او عمل می‌کند و نفقة شوهرش را می‌پردازد. مردان و پسران مسلمان با طلا خود را بیارایند. زنان بر زین‌ها سوار شوند (بر هم خوردن توازن و تعادل در روابط اجتماعی و جابه‌جایی کارکردها و وظایف اجتماعی).

 

خوردن مال یتیمان را حلال کرده و رباخواری و کم فروشی کنند. ربا را به صورت بیع و رشوه را به اسم هدیه حلال شمرند. زکات را از مستحقّان قطع کنند. فقر، بسیار شود. مردم اموال خود را در راه غیر خدا بذل می‌کنند و کسی را از این کار بر حذر نمی‌دارند و جلوی آنها را نمی‌گیرند. کسی که طلب حلال می‌کند، در نظر مردم سرزنش می‌شود و طالب حرام را مدح و احترام می‌کنند. مرد، مال بسیاری دارد ولی وجوهات شرعی آن را نمی‌دهد. (مناسبات ظالمانة اقتصادی)

 

رشوه را به اسم هدیه حلال شمارند، به اسم امانت، خیانت کنند. دروغ، بسیار شود. لجاجت در میان مردم آشکار گردد. برادری در راه رضای خداوند کم می‌شود؛ چنان که درهم‌های حلال کم می‌گردد. پس مردم به بدترین حالت باز می‌گردند. شاهد (در دادگاه) بدون اینکه از وی درخواست شود، شهادت می‌دهد و دیگری به خاطر دوست خود بر خلاف حق گواهی دهد. صاحب هر پیشه در پیشة خود دروغ گوید.

 

کبر و منيّت چون سم در دل‌ها راه یابد. مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند. ثروتمندان بلندمرتبه و فقرا پست باشند. توانگر به آنچه دارد بخل می‌ورزد و فقیر آخرت خود را به دنیا می‌فروشد. همسایه، همسایه‌اش را آزار می‌رساند و کسی هم او را منع نمی‌کند. صاحب مال از شخص با ایمان عزیزتر است. اگر یک روز بر مردی بگذرد و در آن روز گناه بزرگی مانند زنا و کم‌فروشی و غلّ و غش در معامله یا شراب‌خواری نکرده باشد، اندوهگین و محزون است که آن روز را مفت از دست داده و عمرش ضایع شد.! بیدادگری و جرائم، آشکار گردد. فتنه و اضطراب بسیار شود. (مناسبات ظالمانة اجتماعی)

 

ارحام (پیوند خویشان) را قطع کنند. طلاق فراوان شود و مردم پیشینیان خود را لعنت نمایند. بی‌احترامی به پدر و مادر آشکار گردد و مقام آنها را سبک شمرند و نزد فرزندشان سیه روزتر از همه شوند. پسر به پدر و مادرش افتراء می‌بندد و آنها را نفرین می‌کند و از مرگ آنها خوشحال می‌شود. کوچک، بزرگ را مسخره می‌کند (تضعیف پیوندهای سالم اجتماعی و فروپاشی نهاد حیاتی خانواده که منجر به فروپاشی کامل اجتماعی می‌شود).

 

مردمِ عمارت‌های محکم و رفیع بسازند (میل به خلود در ارض و الگوهای غلط و غیر دینی در معماری و شهر سازی).

 

ویرانی بیش از عمران و آبادی است (توسعة غربی که عین ویرانی است، آبادی تلقّی می‌شود).

 

مردم نوشیدنی‌ها و خوراکی‌های پست می‌خورند (تباهی در نوشیدنی‌ها و خوراکی‌ها که عموماً از حالت طبیعی و سالم خود خارج شده‌‌اند و منشأ ضررهای گوناگون برای سلامت انسان‌ها هستند).

 

حتّی نبود توازن و بی‌تعادلی به پدیده‌های طبیعی نیز سرایت می‌کند:

 

«پس چون آن زمان آید هلال ماه شب اوّل مانند ماه شب دوم خود را بنماید و گاهی نیز مخفی می‌شود به طوری که مردم اوّل ماه رمضان را افطار کرده و آخر ماه را که عید می‌باشد، روزه بگیرند. مرگ‌ها سریع باشد و مردم به صورت ناگهانی بمیرند به طوری که مرد هنگام صبح سالم باشد و شب دفن شده باشد و شب زنده و صبح مرده باشد. باران در غیر فصل ببارد. زلزله، فراوان گردد. عمرها کم شود. بلاها ظاهر گردد.»

 

البتّه مطالب بالا بدین معنا نیست که در ظلمت آخرالزّمان هیچ نقطة نورانی‌ای وجود ندارد و اصلاً مؤمنی یافت نمی‌شود یا هیچ حرکت سازنده‌ای وجود ندارد؛ بلکه مقصود غلبه و سیطرة تباهی و ظلم و جور بر امور و دنیا است و در اقلّیت محض بودن خوبی و خوبان است. ضمن آنکه مصیبت آخرالزّمان آن قدر شدید است که حتّی خوبان و مصلحان را نیز ممکن است به نسبت‌هایی متأثّر سازد.

 

در هر صورت در همان آخرالزّمان «الموطئون للمهدی؛ زمینه‌سازان برای قیام مهدی(ع)» وجود دارند. سيّد خراسانی و سيّد یمانی و مغربی با یارانشان هستند که با ظهور حضرت به ایشان می‌پیوندند؛ امّا مسئله این است که مؤمنان راستین و آنها که واقعاً دغدغة سالم ماندن و ثبات ایمانی و عقیدتی دارند، نباید از عمق ظلم و ظلمت و تباهی آخرالزّمان غافل شوند و خویش را در معرض انواع فتنه‌ها و پرتگاه‌ها قرار دهند.



مهلت شیطان تا کی است؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

در قرآن کریم آمده است پس از آن که شیطان مهلت خواست خداوند به او مهلت داد تا «یوم الوقت المعلوم» امّا در این که منظور از «یوم الوقت المعلوم» چیست در میان مفسّران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست.بعضى گفته اند: منظور پایان جهان و برچیده شدن دوران تکلیف است

 

 

در قرآن کریم آمده است پس از آن که شیطان مهلت خواست خداوند به او مهلت داد تا «یوم الوقت المعلوم» امّا در این که منظور از «یوم الوقت المعلوم» چیست در میان مفسّران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست.

بعضى گفته اند: منظور پایان جهان و برچیده شدن دوران تکلیف است (در این صورت تنها با مقدارى از درخواست ابلیس موافقت شده زیرا او درخواست حیات تا روز قیامت داشت ولى تا پایان دنیا موافقت شد).احتمال دیگر این که منظور زمان معیّنى است که پایان عمر ابلیس است و تنها خدا مى داند و جز او از آن آگاه نیست چرا که اگر آن زمان را آشکار مى ساخت ابلیس تشویق به گناه و سرکشى بیشتر مى شد.

بعضى نیز احتمال داده اند که منظور روز قیامت است، زیرا تعبیر به یوم معلوم در آیه پنجاه سوره واقعه درباره روز قیامت است که مى فرماید: «قُلْ اِنَّ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ لَمَجْمُوعُونَ اِلى میقاتِ یَوْم مَعْلُوم». ولى این احتمال بسیار بعید به نظر مى رسد زیرا بنابراین تفسیر، با تمام خواسته او موافقت شده، در حالى که ظاهر آیات قرآن این است که با درخواست او به طور کامل موافقت نشده است، اضافه بر این در آیه مورد بحث «یوم الوقت المعلوم» است و در سوره واقعه «یوم معلوم» مى باشد و این دو با هم متفاوت است، بنابراین تفسیر صحیح یکى از دو تفسیر اوّل و دوّم است.در حدیثى نیز آمده است که منظور از «یوم الوقت المعلوم» زمان قیام حضرت مهدى ـ عج ـ است که به عمر ابلیس پایان داده مى شود.( تفسیر نورالثّقلین، ج 3، ص 14)

البتّه این سبب نخواهد شد که عوامل گناه به کلّى از جهان ریشه کن شود و مسأله اطاعت و آزمایش الهى منتفى مى گردد چرا که عامل اصلى که هواى نفس است به قوّت خود باقى است حتّى عامل انحراف شیطان نیز هواى نفس اوست.

وجود چه ویژگی هائی در انسان برای مقابله با حزب شیطان لازم است؟

جواب: نخستین محور در خطبه دهم نهج البلاغه، تشبیه لشکر «طلحه» و «زبیر» به لشکریان شیطان است امام علی(علیه السلام) مى فرماید: «آگاه باشید شیطان حزب خود را گرد آورده و سواره و پیاده هاى لشکرش را فرا خوانده است.» (اَلا وَ اِنَّ الشَّیْطانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ، وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَهُ)

چگونه آنها لشکر شیطان نباشند در حالى که پیمانشان را با امامشان شکستند و به خاطر جاه طلبى دست به نفاق افکنى و ایجاد تفرقه در امّت اسلامى زدند و آتشى روشن کردند که گروه عظیمى در آن سوختند و خودشان نیز سرانجام طعمه آن آتش شدند!

تعبیر به «حزب» اشاره به هماهنگى اهداف آنها با هدفهاى شیطان است و تعبیر به «خیل» (سواره نظام) و «رجل» (لشکر پیاده)، اشاره به تنوّع لشکریان آنهاست.

در آیات قرآن نیز اشاره به حزب شیطان شده است آن جا که مى گوید: «اِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُؤا مِنْ اَصْحابِ السَّعیرِ» (شیطان حزب خود را فقط براى این دعوت مى کند که از دوزخیان و اهل آتش باشند).( سوره فاطر، آیه 6)

از یک سو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده مى شود کسانى که در مسیر گناه و گمراهى گام مى گذارند خداوند هشدارهاى مکرّرى به آنها مى دهد اگر این هشدارها مؤثّر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامى گذارد و مهلت کافى مى دهد تا بارشان سنگین تر شود

در جایى دیگر اشاره به لشکر پیاده و سواره شیطان کرده و براى آزمایش انسانها، شیطان را مخاطب ساخته، مى فرماید: «وَاَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ»؛ (و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار)!( سوره اسرا، آیه 64)

این اخطارهاى مکرّر قرآن براى این است که اهل ایمان چشم و گوش خود را باز کنند مبادا در دام شیطان گرفتار شوند و در حزب او درآیند و در صف لشکر سواره و پیاده او قرار گیرند! ولى این سرنوشت شوم، دامان «طلحه» و «زبیر» و همراهان و همکاران و پیروان آنها را گرفت و به خاطر جاه طلبى و هوا پرستى در این دام گرفتار شدند.

سپس به بیان محور دوّم پرداخته، ویژگی هاى خود را بیان مى فرماید و مى گوید: «من آگاهى و بصیرت خود را همراه دارم، نه حقیقت را بر خود مشتبه ساخته ام و نه دیگرى بر من مشتبه ساخته است» (وَ اِنَّ مَعى لَبَصیرَتى: ما لَبَّسْتُ عَلى نَفْسى، وَ لا لُبِسَّ عَلَىَّ).

در حقیقت سرچشمه گمراهى هر کسى یکی از سه چیز است: نخست این که بصیرت و آگاهى کافى نسبت به کارى که مى خواهد اقدام کند نداشته باشد و ناآگاهانه وارد معرکه اى شود که برخلاف رضاى خدا و فرمان حقّ است.

دیگر این که در عین آگاهى، هوا و هوس ها حجابى بر دیده حقیقت بین، بیفکند و انسان را گرفتار اشتباه کند و چه بسیارند کسانى که از گناه بودن چیزى آگاهند ولى بر اثر وسوسه هاى نفس و انگیزه هاى شیطانى، مجوزهایى براى خویش درست مى کنند و گاه، آن گناه را به عنوان یک وظیفه واجب پنداشته، به آن آلوده مى شوند و به گفته قرآن (وَ هُمْ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُون صُنعاً).( سوره کهف، آیه 104)

سوّم این که اجازه به شیاطین انس و جن بدهد که در او نفوذ کنند و حقیقت را مشتبه سازند. هیچ یک از این سه چیز در وجود مبارک آن حضرت راه نداشت چرا که تمام درهاى خطا و انحراف را از درون و برون به روى وسوسه گران بسته بود و با هوشیارى آمیخته با تقوا، حقیقت را آن چنان که هست در مى یافت و در سایه آن به پیش مى رفت.

از خطبه بالا این معنا استفاده مى شود که شیطان در برنامه اغواگرى خود تنها نیست بلکه لشکریانى دارد که در خطبه فوق به عنوان لشکر سواره و پیاده شیطان (خَیْل و رَجِل) تعبیر شده و همچنین دستیاران و هم مسلکانى دارد که از آن به حزب شیطان تعبیر شده بود و همان گونه که گفتیم این هر دو تعبیر در قرآن مجید آمده است (توجه داشته باشید که «خیل» گاه به معناى اسبها و گاه به معناى اسب سواران است و در این جا معناى دوّم منظور مى باشد).

البتّه شیطان، حزب و لشکر سواره و پیاده اى به آن معنا که در اجتماعات امروزى و ارتشها معمول است ندارد ولى مى دانیم او دستیارانى از جنس خود و از جنس آدمیان براى اغواى مردم دارد و حتّى احزاب کنونى و لشکرهاى سواره و پیاده فعلى که در اختیار سلطه هاى ظالم و ستمگر است همان حزب شیطان و لشکر پیاده و سواره او هستند.

گروهى که چابکتر و کارآمد ترند، لشکر سواره شیطانند و آنها که ضعیف تر و کم اثرترند، لشکر پیاده اند و گاه مى شود که انسان خود، از فرماندهان لشکر شیطان مى باشد و چندان از آن آگاه نیست و حتّى گاه تصوّر مى کند که در زمره «حزب الله» است، ولى در واقع در سلک «حزب الشّیطان» قرار دارد!

رهروان راه حق باید خود را به خدا بسپارد و تحت ولایت او قرار دهند تا به مضمون «اَللهُ وَلِىٌّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلماتِ اِلَى النُّورِ» از تاریکیهاى وساوس شیطانى رهایى یافته و به نور ایمان و تقواى الهى راه یابند و خود را با تمام وجود در ظلّ عنایت الهى قرار دهند تا به مضمون «اِلهى لا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَیْن اَبَداً»، خداوند امورشان را بر عهده گیرد و هدایتشان را تضمین کند.

شرط وصول به این مقام همان است که مولا در خطبه بالا فرموده است، یعنى باید تا آن جا که امکان دارد بصیرت و معرفت و شناخت را با خود همراه داشت و از فریب خویشتن پرهیز کرد و از قرار گرفتن در معرض فریب و وسوسه هاى دیگران بر حذر بود.

چرا خداوند به شیطان مهلت داده تا سبب گمراهی انسان ها گردد؟

جواب: اولا: شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکى خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولى سرانجام بر اثر خودخواهى و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادى خویش طریق گمراهى را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد.

ثانیاً: توجّه به این نکته ضرورى است که نفوذ وسوسه هاى شیطانى در انسانها یک نفوذ ناآگاه و اجبارى نیست بلکه انسانها به میل و اختیار خودشان راه نفوذ را به روى او مى گشایند و اجازه ورود را به کشور جانشان صادر کرده و به اصطلاح، گذرنامه آن را نیز در اختیار شیطان مى گذارند و به همین دلیل قرآن با صراحت مى گوید: «اِنَّ عِبادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطان اِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ» (تو بر بندگان من تسلّط نخواهى یافت مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند).( سوره حجر، آیه 42)

شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکى خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولى سرانجام بر اثر خودخواهى و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادى خویش طریق گمراهى را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد

و در جاى دیگر مى فرماید: «اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ» (تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم مى شمرند).( سوره حجر، آیه 100)

ثالثاً: امیرمؤمنان على(علیه السلام) به صورت ظریف و لطیفى جواب این سؤال را بیان کرده، مى فرماید: «خداوند به او مهلت داد چرا که مستحقّ غضب الهى بود و مى خواست امتحان را بر بندگان تمام کند و وعده اى را که به وى داده بود منجّز گرداند».

یعنى از یک سو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده مى شود کسانى که در مسیر گناه و گمراهى گام مى گذارند خداوند هشدارهاى مکرّرى به آنها مى دهد اگر این هشدارها مؤثّر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامى گذارد و مهلت کافى مى دهد تا بارشان سنگین تر شود.( سوره آل عمران، آیه 178 و سوره روم، آیه 41)

از سوى دیگر وجود شیطان مایه آزمایش بزرگى براى انسانها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان مى شود زیرا وجود این دشمن نیرومند براى مؤمنان آگاه و کسانى که مى خواهند راه حق را بپویند نه تنها زیان بخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است زیرا مى دانیم پیشرفتها و تکاملها معمولا در میان تضادها صورت مى گیرد و هنگامى که انسان در مقابل دشمن نیرومندى قرار مى گیرد، تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج مى کند و به تعبیر دیگر وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هر چه بیشتر مى گردد و در نتیجه ترقّى و تکامل حاصل مى شود.

امّا کسانى که بیمار دل و سرکش و آلوده و گنهکارند، بر انحراف و بدبختیشان افزوده مى شود و آنها در حقیقت مستحقّ چنین سرنوشتى هستند! «لِیَجْعَلَ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَض وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ» (هدف این بود که خداوند القاى شیطان را آزمایشى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که سنگ دل اند).

«وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ اُوتُو الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ» (و نیز هدف این بود که آگاهان بدانند، این حقّى است از سوى پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد) . (سوره حج، آیات 53 و 54)

منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی



آسیب‌های خانوادگی در آخرالزمان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.21 در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.»

 

 

از ویژگی‌های خانواده مهدی باور، شناخت آسیب‌ها و آفت‌های نگه داشتن خانوادگی در دوران آخرالزّمان، حفاظت و پاک نگه داشتن حریم خانه و خانواده از آسیب‌ها و آفات آخرالزّمانی و جای‌گزینی «فرهنگ انتظار» در برابر «فرهنگ ابتذال» است.

 

نابه‌سامانی عاطفی در روابط خانوادگی

از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:

 

«در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.1 حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.3 در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانواده‌ها بسیار خواهد شد.4 در آن زمان، فتنه ها چونان پاره‌های شب تاریک، شما را فرا می‌گیرد و هیچ خانه‌ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی‌ماند؛ مگر اینکه فتنه‌ها در آن داخل می‌شوند.»5



شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی

عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجن زاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:

 

«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیّت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!6

 

زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.7 آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.8 خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند.9 درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد.10 آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند.11



بی‌غیرتی خانوادگی

مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند:

 

«مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست می‌آورد، می‌گیرد و می‌خورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقّش گفته می‌شود، گوش نمی‌دهد. پس چنین فردی دیّوث است (که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند).»12



زن‌پرستی

یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:

 

«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.13 مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.14 در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»15



مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان

از دیگر ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانع‌تراشی برای علم آموزی دینی و گرایش‌های الهی آنان است:

 

«وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»16



آشناگریزی و همسایه آزاری

از آسیب‌های خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایه‌آزاری به شیوه‌های گوناگون است:

 

«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند... .17 همسایه به همسایه‌اش آزار و اذیّت می‌کند و کسی جلوگیری نمی‌کند.18 و همسایه را می‌بینی که همسایه‌اش را از ترس زبانش اکرام و احترام می‌کند.»19



حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادی

در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود می‌رسد، خانواده‌ها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگی‌های اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوه‌خواری و گران‌فروشی غوطه‌ور می‌گردند:

 

«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.21 در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.»22



آخرالزّمان، از زبان پیامبر(ص)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

از علی(ع) پرسیده شد: آن زمان چه زمانی است؟ پاسخ گفته شد: «زمانی است که پست‌فطرتان همه جا را پر می‌کنند؛ بزرگواران کمیاب می‌شوند؛ روزگاری است که پادشاهان چون درّندگان، تهیدستان، طعمه آنانند؛ راستی غارت می‌شود و دروغ، فراوان می‌گردد. مردمانشان با زبان، تظاهر به دوستی دارند؛ امّا در دل، دشمن هستند. گناه همه جا را فرا می‌گیرد و علنی به گناه افتخار می‌کنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه می‌پوشند.»

 

روزگاری که دینتان: پول، قبله‌گاهتان: زنان و کاسبانتان: رباخوار می‌شوند.
غربت چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: «اسلام غریب ظهور کرد و در آخرالزّمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوسته‌ای وارونه بر خویش ندارند.»
از علی(ع) پرسیده شد: آن زمان چه زمانی است؟ پاسخ گفته شد: «زمانی است که پست‌فطرتان همه جا را پر می‌کنند؛ بزرگواران کمیاب می‌شوند؛ روزگاری است که پادشاهان چون درّندگان، تهیدستان، طعمه آنانند؛ راستی غارت می‌شود و دروغ، فراوان می‌گردد. مردمانشان با زبان، تظاهر به دوستی دارند؛ امّا در دل، دشمن هستند. گناه همه جا را فرا می‌گیرد و علنی به گناه افتخار می‌کنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه می‌پوشند.»

1

 

احادیث بی‌شماری از پیامبر اکرم(ص) در جلد 22 «بحارالانوار»، صفحه 453 و «کنزالاعمال» درباره روزگار غربت اسلام در آخرالزّمان از شیعه و اهل‌سنّت نقل شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

 

شخصيّت‌های بزرگ، حیله‌گر خوانده می‌شوند.

 

«روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکّه تکّه خواهد شد. سنّت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنّت باشد، شخصيّت‌های بزرگ در نزد آنها حیله‌گر خوانده می‌شوند و اشخاص حیله‌گر در نزد مردم، با شخصيّت و وزین خوانده شوند.

 

مؤمن در نزد آنان حقیر و بی‌مقدار می‌شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بی‌ادب و زنانشان بی‌باک و بی‌شرم و بی‌حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلّت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است.

 

در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب، بر آنها ببارد.»

 

اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند.

 

«زمانی بر مردم بیاید که چهره‌هایشان، چهره‌های آدمیان ولی دل‌هایشان، دل‌های شیاطین باشد، به‌سان گرگان درّنده، خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ‌گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغ‌گویی شناسند و چون از آنها غایب باشی، غیبتت کنند. افراد بد، بر آنان مسلّط شود که آنان را به انواع عذاب معذّب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.»

 

شکم‌هاشان خدایان آنها و  زنانشان قبله‌گاهشان و پولشان دینشان

 

در جایی دیگر رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که شکم‌هاشان، خدایان آنها شود و  زنانشان، قبله‌گاهشان و پولشان، دینشان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف، اعتبار و ارزش خویش دانند.

 

از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان‌های مسجدهایشان آباد باشد؛ ولی دل‌هایشان از جهت هدایت خدا خراب شود.

 

در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد. نخست: تجاوز به ناموسشان؛ دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان؛ سوم: خشکسالی؛ چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان.

 

اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند: یا رسول الله! مگر آنها بت‌پرست هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: «آری، هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حدّ پرستش به آن تعلّق خاطر دارند.

 

آن‌چنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد.»

 

از پیامبر خدا(ص) در منابع شیعه و اهل تسنّن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:

 

«روزگاری بیاید که مردمشان آن‌چنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد: نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد؛ دوم: ستمگران را بر آنها مسلّط سازد و سوم آنکه بی‌ایمان از دنیا بروند.»

 

یکی از اصحاب از پیامبر(ص) پرسید: یا رسول‌الله! دین مردمشان چگونه خواهد بود؟

 

پیامبر(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداری‌شان به‌سان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.»

 

از قرآن جز رسم الخطّی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند.

 

در جایی دیگر پیامبر(ص) فرمود: «زمانی برسد که از قرآن، جز رسم الخطّی و از اسلام، جز نامی برای مسلمانان نماند، آنچنان‌که گروهی در جهان به دین خدا خوانده شوند در حالی‌که همین گروه از هر کسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان، آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.

 

در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلّیت باشند. مؤمنانشان در میان مردم باشند؛ ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند؛ ولی به راستی با مردم نباشند، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند.»2

 

به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند

 

پیامبر(ص) در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: «زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد؛ چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی.

 

دینشان پول و قبله‌گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هر کسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند. بازرگانان و کاسبانشان رباخوار و فریبکار و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هرچه دعا کنند به اجابت نرسد.»3

 

آن‌چنان به قوانین اسلامی بی‌اعتنا شوند که ...

 

«روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمّم باشند و از هماهنگی و اتّفاق‌نظر و اتّحاد به دور شوند. آن‌چنان به قوانین اسلامی بی‌اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود و چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون و روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.»

 

هنگامی که معیشت جز با گناه تأمین نگردد

 

یکی از اصحاب از رسول خاتم(ص) پرسید، دین خدا چگونه خواهد شد؟

 

پیامبر(ص) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار، دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قلّه کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچّه‌هایش چنین کند و  این آخرالزّمان باشد.»4

 

هنگامی که معیشت جز با گناه تأمین نگردد

 

چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرّد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی‌اش به دست خویشان و همسایگانش باشد، که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده آن بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه‌های هلاکت سقوط کند.

 

در آخرالزّمان  فریب‌کارانی بیایند که حدیث‌هایی

 

نو و روایت‌هایی جدید از دین بر شما بخوانند

 

و نیز از خاتم الانبیاء(ص) روایت شده است که فرمود: «در آخرالزّمان دغل‌بازان و فریب‌کارانی بیایند که حدیث‌هایی نو و روایت‌هایی جدید از دین بر شما بخوانند، آن‌چنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث‌هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبادا به دام تزویر و فریبشان بیفتید.»5

 

از علیّ بن ابی طالب(ع) درباره آخرالزّمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مؤمنانی وجود دارند؟ فرمود: «آری.» باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه‌ها چیزی کاسته می‌شود؟ فرمود: «نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد؛ امّا آنان در رنج به سر برند.»

 

امیرالمؤنین(ع) فرمود: «زمانی بر مردم بیاید که مقرّب نباشد جز به سخن‌چینی و جالب شمرده نشود جز به فاجر بودن و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان به شمار آید و صله رحم لطف و بزرگواری به شمار آید.»6

 

امام سجّاد(ع) فرمود: «چون خداوند می‌دانست در آخرالزّمان اهل فکر دقیق النّظر خواهند آمد، از این جهت قل هو الله احد و آیاتی از سوره حدید را نازل کرد.»7

 

بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید

 

امام صادق(ع) فرمود: «چون قائم ما قیام کند خداوند آن‌چنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام‌آور نیازی نداشته باشند و به هر کجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند.»8

 

پیامبر(ص) فرمود: «این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار آن بجنگند تا قیامت بر پا شود.» و فرمود: «در هر عصر و زمانی گروهی از امّتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند.»9

 

در جای دیگری فرمودند: «چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه‌نشینان و زنان دینداری کنید که به دل‌هایشان دیندارند و دین آنها از آلایش به افکار مصون ماند.»10



باقي ماندن 5 نشانه از 1200 نشانه‌ آخرالزمان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

در شرايطي كه امروز همه مردم جهان به سر مي‌برند، هيچ سوالي جدي‌تر از اين نيست كه آيا آخرالزماني كه همه ملل در هر گروه و مذهبي از آن مي گويند مصداقش امروز است.
کد خبر: ۷۱۱۹۶
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۸۸ - ۰۷:۱۰

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) گفت: طبق گفته اكثر محققان از يك هزار و 200 نشانه‌ آخرالزمان تنها پنج نشانه باقي مانده است.

 

به گزارش فارس اسماعيل شفيعي سروستاني دوشنبه شب در همايش آخرالزمان كه در دانشگاه بين‌المللي امام خميني (ره) برگزار شد، اظهار داشت: در شرايطي كه امروز همه مردم جهان به سر مي‌برند، هيچ سوالي جدي‌تر از اين نيست كه آيا آخرالزماني كه همه ملل در هر گروه و مذهبي از آن مي گويند مصداقش امروز است.

 

وي ادامه داد: با وجود اينكه گوش‌هاي زيادي در جهان براي شنيدن در خصوص اين موضوع آماده است ولي ما از آن زياد سخن نمي‌گوييم براي نمونه در دانشگاهي مانند دانشگاه بين‌المللي كه به نام امام خميني (ره) مزين است و در شهري مانند قزوين كه شهري با سابقه فرهنگي است و در نقطه مركزي ايران واقع شده است دو واحد درس اختياري در خصوص آخرالزمان، فرجام‌شناسي وجود ندارد.

 

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) اضافه كرد: اين جاي تأمل دارد كه چرا موضوعي كه در جهان امروز در رأس همه مباحث جدي است ذهن جوانترين گروه اجتماعي در اين جامعه درگير آن نيست و اين مبحث بزرگ است و چگونه چشم‌ها از روي موضوعي به اين مهمي و بزرگي چرخيده و متوجه آن نيست.



*تدريس رشته آخرالزمان شناسي در 257 دانشگاه در آمريكا

وي افزود: 130 سال است كه در دانشگاه‌هاي وابسته به كليساي كاتوليك در رشته آخرالزمان‌شناسي فارغ‌التحصيل دارند و در ايالات متحده آمريكا بيش از 257 كالج و دانشگاه در اين رشته وجود دارد و اگر اين موضوع مهمي نيست چرا بايد در سرزميني كه گاهي گمان مي‌كنيم عاري از مذهب است، اين تعداد دانشگاه و كالج در رابطه با اين رشته وجود داشته باشد.

 

شفيعي سروستاني عنوان داشت: بسياري از دانشگاه‌ها در ايران در رشته‌هاي هنري، سينمايي، كارگرداني و بازيگري مشغول به آموزش هستند.

 

وي اعلام كرد: بسياري از برنامه‌هاي رسانه‌هاي اين سرزمين توسط همين بازيگران كه بسياري مانند دلقك‌ها فقط بالا و پايين مي‌پرند و به اسم تهيه‌كنندگي و كارگرداني و سناريست، حد و اندازه سناريو آنها از چارچنگولي بالا نمي‌رود، هزاران ساعت شب و روز را به بيهوده‌گويي در مباحث مبتذل و حيات مردم عام كوچه و بازار را به خود مشغول مي‌كنند.



*فيلمي در كشور ما با موضوع آخرالزمان ساخته نشده است

اين محقق در زمينه مهدويت عنوان داشت: اين در حالي است كه در آن سوي درياي مديترانه در دهه 90 بيش از 60 درصد پرفروش‌ترين فيلم‌هاي هاليوود در خصوص آخرالزمان است و آيا ساخت فيلم‌هايي با چنين موضوعاتي براي سرگرم كردن مردم است.

 

وي ادامه داد: ولي ما در كشورمان فيلمي با اين موضوع و مفهوم نداريم و نسبت به اين موضوع غفلت كرده‌ايم در حالي كه ذهن‌ها درگير اين موضوع است.

 

شفيعي سروستاني با اشاره به نگاه عام مردم به آخرالزمان توضيح داد: مردم ما زماني كه گراني، سختي معيشت و بيماري در زندگيشان پديدار مي‌شود، زماني كه دچار خشكسالي مي‌شوند مي‌گويند آخرالزمان است، يعني آخرالزمان را چيزي مساوي با بلا، آفت و بحران مي‌شناسند.



* آخرالزمان تعداد حوادث افزايش و زمان آنها به هم نزديك مي‌شود

وي افزود: ولي آيا آخرالزمان به معناي بحران است، آخرالزمان به معناي بحران، جنگ و آفت نيست، آخرالزمان قسمت واپسين از دوراني است كه به قيامت پيوندد و از نظر ما آخرالزمان از زمان مبعوث شدن پيامبر آغاز و به ظهور موعود و سپس قيامت مي‌انجامد.

 

مسئول «موسسه فرهنگي موعود» يادآور شد: پيامبر (ص) فرموده‌اند برگزيده شدم در حالي كه ميان من و قيامت فاصله نيست، همان سان كه ميان دو انگشت فاصله است اما از آنجا كه در اين ظرف زماني حوادث بزرگ نزديك به هم روي مي‌دهد مردم عادت كرده و آخرالزمان را مساوي با بحران مي‌شناسند.

 

وي اضافه كرد: پيامبر فرموده‌اند كه نشانه‌هايي در آخرالزمان وجود دارد كه مانند دانه‌هاي تسبيح يكي يكي مي‌افتد و به آخرين دانه يعني ظهور مي‌انجامد و هرچه زمان ظهور نزديك باشد بر تعداد حوادث افزوده مي‌شود.



* 7 هزار روايت در خصوص آخرالزمان وجود دارد

شفيعي سروستاني توضيح داد: در ميان همه ملل يعني صاحبان اديان آسماني وجه مشترك ابتدا توحيد و سپس موعودگرايي و بلاخره قيامت است و در همه اديان حجم زيادي از روايات به موضوع موعود اختصاص دارد.

 

وي اعلام كرد: حجم روايات آمده از 14 معصوم در خصوص آخرالزمان و نشانه‌هاي ظهور بسيار زياد است به طوري كه 7 هزار روايت راجع به اين موضوع داريم و در خصوص نماز و روزه اين تعداد روايت نداريم.

 

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) خاطر‌نشان ساخت: اين تعداد روايت نشان از اهميت موضوع دارد و بخش عمده‌اي از روايات آخرالزمان توسط پيامبر و در نخستين روزهاي بعثت بيان شده است.

 

وي با اشاره به كاركردهاي علائم و نشانه‌هاي ظهور بيان داشت: اين نشانه‌ها و علائم موقعيت بشر را در تاريخ معين مي‌كند و مردم مي‌دانند كه در چه فاصله‌اي از ظهور قيامت قرار گرفتند همچنين هشدار و تذكر، آمادگي يافتن، جلوگيري از يأس و نااميدي، شناسايي دوست و دشمن از كاركردهاي نشانه‌هاي ظهور است.

 

شفيعي سروستاني عنوان داشت: ما همواره در تحليل شرايط دچار مشكل مي‌شويم و با تحليل غلط موضع‌گيري كرده و گاهي با دوست با تصور دشمن بودن درگير و گاهي با دشمن به تصور دوست بودن ارتباط دوستي برقرار مي‌كنيم كه اين نشانه‌ها موجب مي‌شود تا دوست را از دشمن بشناسيم.



*از 1200 نشانه‌ آخرالزمان تنها 5 نشانه باقي مانده است

اين محقق در زمينه مهدويت به حوادث آخرالزمان اشاره كرد و گفت: در آخرالزمان حوادث مختلفي روي مي‌دهد و پيامبر نيز فرموده‌اند به ناگزير فتنه‌اي پديد خواهد آمد كه هر گاه در نقطه‌اي آرامش پيدا كند، در نقطه ديگري ناآرامي شروع مي‌شود و اين چنين ادامه مي‌يابد تا وقتي كه منادي آسمان بانگ برآورد كه امير شما مهدي است.

 

وي اضافه كرد: يكي از مشخصات فتنه اين است كه فتنه كور است يعني اجازه تشخيص نمي‌دهد تا جايي كه همه در تشخيص حق و باطل دچار ترديد مي‌شوند و حتي خواص نيز نمي‌توانند حق و باطل را تشخيص دهند؛ بنابراين تأكيد شده است كه مواظب باشيد كه خود را از دست نداده و نابود نشويد.

 

شفيعي سروستاني يادآور شد: پيامبر فرموده‌اند «شما را به هفت فتنه بيم مي‌دهم كه بعد از من روي مي‌دهد، فتنه‌اي از مدينه، فتنه‌اي از مكه، فتنه‌اي از يمن، فتنه‌اي از شام، فتنه‌اي از شرق، فتنه‌اي از غرب و فتنه آخر فتنه سفياني است».

 

وي تصريح كرد: از بيش از يك‌ هزار و 200 نشانه آخرالزمان كه در روايات از آن سخن گفته شده طبق گفته همه محققان تمام نشانه‌ها رخ داده و فقط پنج نشانه باقي مانده است كه اولين آن «فتنه سفياني» است.



*خروج سفياني از سوريه براي كشتار شيعيان

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) ادامه داد: در روايات آمده است سفياني با حمايت صهيونيست‌ها و غربي‌‌ها در سوريه كودتا مي‌كند و سپس يك گروه در سوريه به نام بني‌كلب از او حمايت مي‌كنند و امروز بني‌كلب جماعتي هستند كه بخشي از آنها در ارتش اسرائيل، بخشي در سوريه و بخشي در لبنان زندگي مي‌كنند.

 

وي اضافه كرد: سفياني جنگي در تركيه و عراق راه ‌مي‌اندازد و شروع به كشتن شيعيان مي‌كند و به كوفه مي‌رسد و در كوفه بزرگترين اتفاق رخ مي‌دهد و چنان شيعيان را مي‌كشند به نحوي كه همسايه به همسايه رحم نمي‌كند و براي گرفتن پول همسايه خود را شيعه معرفي مي‌كند.

 

شفيعي سروستاني يادآور شد: امروز جهان استكبار عليه شيعه به ميدان آمده و شيعيان غافل هستند.

 

وي تصريح كرد: زماني كه درگيري از شام به كوفه مي‌رسد از كنار شهر قزوين لشگر سيد خراساني حركت مي‌كند و از منطقه مركزي ايران عبور كرده و به كوفه مي‌رود و در روايات آمده كه اگر لشگر خراساني را يافتيد با او همراه شويد از يمن نيز سيد يماني به سوي كوفه مي‌آيد.



*پيوستن يك ميليون ايراني در نخستين روز ظهور امام زمان (عج)

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) اظهار داشت: فرمانده اصلي سپاه خراساني «شعيب‌بن صالح» است و امروز در طالقان قبري به اين نام است كه مردم براي زيارت او مي‌روند و وزيران، مشاوران و سرداران اصلي امام زمان (عج) همه ايراني هستند و در روز اول يك ميليون ايراني به امام مي‌پيوندند.

 

وي افزود: بيان شده كه ظهور در سال‌هاي پر از جنگ رخ مي‌دهد و در قرن بيستم 100 ميلون نفر در جنگ‌هاي مختلف كشته شدند و هزينه نظامي جهان امروز 900 ميليارد تا يك ترليون دلار سال است و هزينه جنگ در جهان 2 ميليون دلار در دقيقه است كه اگر 18 روز جنگ متوقف شود سوء تغذيه از كل جهان رفع مي‌شود.

 

شفيعي سروستاني اعلام كرد: هزينه ارتش آمريكا در هر روز يك ميليارد و 250 ميليون دلار است و به خاطر اورانيوم مصرف شده در سلاح‌هاي غيرمتعارف در عراق مردم عراق به بيماري‌هاي مهلك دچار شدند و 4 هزار و 468 سال ديگر تاثيرات اورانيوم از عراق از بين مي‌رود.



*طبق تحقيقات موساد و سيا آيت‌الله خامنه‌اي سيد خراساني است

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) گفت: دشمنان خود را براي مقابله آماده كرده‌اند ولي ما غفلت كرديم، در زمان رياست جمهوري بوش زير نظر رئيس جمهور، كميسيوني براي شناسايي امام زمان شكل گرفت.

 

وي تأكيد كرد: 20 روز قبل موساد و سيا اعلام كردند به دنبال امام زمان هستند و اعلام نيز كرده بودند شايد سيد خراساني آيت‌الله خامنه‌اي باشد زيرا در جواني در خراسان بوده است و سيد يماني نيز سيد حسن نصرالله باشد زير در كودكي در يمن بوده است.

 

شفيعي سروستاني اضافه كرد: مطالعات آنها در خصوص آخرالزمان صدها برابر ماست ولي دانشگاه‌هاي ما در اين زمينه تعطيل هستند و آنها از واقعه ظهور نگران هستند ولي ما غفلت مي‌كنيم.



*وجود يك ميليارد نفر گرسنه و 45 ميليون مبتلا به ايدز نشانه‌اي از آخرالزمان

وي با اشاره به نشانه‌ها و حوادث آخرالزمان بيان داشت: خشكسالي، زلزله، قحطي و گرسنگي از نشانه‌هاي آخرالزمان است به طوري كه در سال 2009 يك ميليارد نفر در دنيا گرسنه هستند هر سال نيز يك هزار زلزله متوسط، 18 زلزله بزرگ و يك زلزله عظيم كره زمين را مي‌لرزاند.

 

مسئول موسسه فرهنگي موعود عصر (عج) ادامه داد: بي‌تقوايي و رواج فحشا و بيماري‌هاي مختلف نشانه ديگري است به طوري كه در حال حاضر 45 ميليون نفر در دنيا مبتلا به ايدز هستند و هر سال 5 ميليون نفر به اين تعداد اضافه مي‌شود كه 5 ميليون و 200 هزار نفر كودك هستند و نيمي را نيز از اين جمعيت زنان تشكيل مي‌دهند و در كشور ما نيز 60 هزار نفر مبتلا به ايدز هستند كه تاكنون 2 هزار و 121 نفر جان باختند.

 

وي افزود: شيوع ايدز از طريق رابطه جنسي، همجنس‌بازي و افزايش فساد از مسائلي است كه در آخرالزمان ديده مي‌شود.



*حكومت سلمان فارسي در ايران در زمان ظهور امام زمان (عج)

شفيعي سروستاني در ادامه با اشاره به تكاليف مومنان در زمان غيبت توضيح داد: يكي از تكاليف مومنان در زمان غيبت پيدا كردن معرفت و شناخت نسبت به امام است به طوري كه در روايات آمده كسي كه امام زمانش را نشناسد و بميرد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.

 

وي اضافه كرد: تمسك به دين و صبر و شكيبايي و انتظار فرج و دعا از ديگر كارهايي است كه در زمان غيبت بايد صورت گيرد تا امام زمان (عج) ظهور كند و خداوند بزرگترين مسئوليت تاريخ را به حضرت مهدي (عج) بزرگترين مرد خود گذاشته است تا براي تحقق عدالت ظهور كند.

 

اين محقق در زمينه مهدويت خاطر‌نشان ساخت: ما بايد براي رهايي از فتنه‌ها معرفت خود را افزايش داده و هوشيار باشيم تا امام زمان حكومت خود در زمين برپا دارد و در آن زمان امام حسين (ع)، اصحاب كهف، سلمان فارسي به اين امام خواهند پيوست و فقط امام حسين (ع) 300 سال بر روي زمين خلافت خواهد كرد.

 

وي اعلام كرد: با تشكيل حكومت، سلمان فارسي در ايران حاكم خواهد شد و حكومت امام زمان در كوفه شكل مي‌گيرد.



تولد دجال آخر الزمان در اسرائیل !!!( +تصاویر)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

تولد  دجال آخر الزمان در اسرائیل !!!( +تصاویر)
برخی منابع صهیونیستی با انتشار تصاویری از این کودک عجیب الخلقه از وی بعنوان اصلی ترین علامت آخر الزمان یاد میکنند.

 

به گزارش البرز، برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد "دجال آخرالزمان " از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود .

درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
به گزارش البرز برخی منابع صهیونیستی با انتشار تصاویری از این کودک عجیب الخلقه از وی بعنوان اصلی ترین علامت آخر الزمان یاد میکنند.

 منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزاد یهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع  با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .

انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است این درحالیست که درپیگیریهای به عمل آمده به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته ایم. این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.

تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.

کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.

باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای  رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.

 
 



دجال در عقاید شیعه : 

براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
-1
خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد
-2
خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام می­کنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت می­کند.
-3 
صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده می­شود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
-4 
قتل نفس زکیه: قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمی­کند تا اینکه نفس زکیه کشته شود
-5 
ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و یک چشمی که و ‏از اصل خلقت یک چشم ندارد به طورى كه ‏گودى حدقه‏اش نیست و ادعای خدائی میکند ،چشم چپش در وسط پیشانی او قرار دارد،متولد شده در میان قوم یهود ازجمله ترسیم شده است.

در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردی چاق و سرخ روی است ) در برخی منابع ذکر شده است که از لحاظ بزرگی هیکل هیچ انسانی از ابتدای خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهایش مجعد است،پایش لنگ است، دارای قدرتهای فوق بشری و جادوئی است به نحوی که تصور میشود مرده را زنده میکند و در قحطی مردم را طعام میدهد.
هفتاد هزار ترک ، یهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، بادیه نشین و زن از او پیروی می کنند به هرخرابه ای برسد می گوید گنج هایت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمی شود.
طول حکومتش چهل روز است و در این مدت همه را به کفر میکشد.
برای نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رویت وی خواندن سوره حمد و خانه نشینی و توکل بر خدا توصیه شده است.
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.