آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

عجیب و غریب | آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند اخیرا بلوتوثی به وسیله تلفن همراه در بین مردم ایلام رد و بدل شده که در این فیلم چند آدم کوتوله به تصویر کشیده شده اند.
 

منطقه تنگه قیر بر سر جاده جدید ایلام به کرمانشاه که شایعه پیدا شدن این آدم کوتوله ها در آنجا شروع شده تا پیش از احداث راه ملی ایلام – حمیل به کرمانشاه یکی از مناطق بکر و پرت استان ایلام به شمار می آمده و پای کمتر انسانی تا پیش از احداث و ساخت جاده ایلام – حمیل به منطقه کوهستانی تنگه قیر افتاده است.

بر اساس آنچه در بین مردم ایلام شایع شده و دهان به دهان نقل می شود؛ حین عملیات راهسازی در محور ایلام – حمیل به کرمانشاه و در منطقه ای به نام تنگه قیر دو آدم کوتوله پیدا شده که یکی از آنها فرار کرده و دیگری اکنون نزد کارگران شرکت راهسازی این محور است.

برخی هم می گویند این آدم کوتوله ها دو نفر بودند که یکی از آنان حین فرار با پرتاب سنگ توسط چوپانی کشته می شود و دیگری موفق به فرار نشده و چوپان زنده آن را می گیرد.

آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند

بنا بر فیلم و تصاویر این بلوتوث؛ این آدم کوتوله ها با ظاهر و بدنی سراسر مودار حدود 30 سانتی متر قد دارند و بر بازوی سمت راست یکی از آنان انگشتر یک انسان عادی قرار دارد که گویای اندازه بازوی وی با انگشت فردی معمولی است.

این بلوتوث در روزهای گذشته به حدی در بین گوشی های همراه مردم ایلام رد و بدل شده که باعث رواج شایعات فراوان و مختلفی شده است و حتی در برخی از وبلاگها و سایتهای غیر رسمی این استان، مطالبی درباره این مساله نقل گردیده است.

حتی بین مردم شایع شده که این آدم کوتوله ها جمعیتی بیش از 200 هزار نفر دارند و زیر زمین زندگی می کنند.

آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند

هرچند کارشناسان این شایعات را غیر واقعی و تصاویر را دستکاری شده با استفاده از فن فتوشاپ می دانند اما با این حال انتشار فیلم و تصاویر این آدم کوتوله ها موجی از اخبار و روایتهای گوناگون را در ایلام به دنبال داشته و همچنان در بیشتر محافل اجتماعی در مورد آنها بحث و گفت و گو در جریان است.

آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند

با وجود بحث و جدلهای فراوان در بین مردم ایلام در مورد این موضوع که به یکی از سوژه های داغ اجتماعی مبدل شده تاکنون هیچگونه اظهار نظر رسمی در این زمینه انجام نشده است.

منطقه تنگه قیر بر سر جاده جدید ایلام به کرمانشاه که شایعه پیدا شدن این آدم کوتوله ها در آنجا شروع شده تا پیش از احداث راه ملی ایلام – حمیل به کرمانشاه یکی از مناطق بکر و پرت استان ایلام به شمار می آمده و پای کمتر انسانی تا پیش از احداث و ساخت جاده ایلام – حمیل به منطقه کوهستانی تنگه قیر افتاده است، شاید همین موضوع باعث سوء استفاده شده و برخی را بر آن داشته تا با انتشار فیلم و تصاویر این آدم کوتوله ها ذهن و افکار مردم را به بازی بگیرند.

گفتنی است سال گذشته نیز بلوتوثی دست به دست شد با این مضمون که مومیایی هخامنشی در شهرستان دره شهر پیدا شده است.

با توجه به اینکه این عکس یا فیلم از طریق تلفن همراه منتشر شده و معلوم نیست که از کجا و چگونه با نام کوتوله های حمیل منتشر شده است وقتی که سال گذشته مومیایی هخامنشی نیز از طریق تلفن همراه با نام مومیایی دره شهر منتشر شد با کمی جستجو در دنیای اینترنت معلوم شد که اولین بار در آذربایجان شرقی یک مومیایی تقلبی کشف شده و همان جسد تقلبی در ایلام با یک rename ساده آن را تغییر داده و مومیایی دره شهر در ایلام منتشر شد و چند روز بعد همان بلوتوث در سنندج سر در آورد و تعدادی دنبال گم شده ای به نام مومیایی گشتند و امروز درست همان اتفاق افتاده البته با نام کوتوله های حمیل که باز همان داستان rename در تلفن همراه که به سادگی نام آن را تغییر داده و امروزه همه صحبت از کوتوله های حمیل می کنند و فردا معلوم نیست سر از کجا در می آورد و با چه نامی!



عکس نوجوانی حضرت محمد از کجا آمده؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی ها | عکس نوجوانی حضرت محمد از کجا آمده؟ سال هاست که تصویری به عنوان تصویر نوجوانی رسول خدا (ص) در ایران انتشار می یابد. بسیاری از مردم در عین نشان دادن علاقه شان به این تصویر، این پرسش را مطرح می کنند که تصویر یاد شده از کجا آمده است؟
 

شنیده شده است که کسانی در پاسخ می گویند این تصویری است که بحیرای راهب در سفری که حضرت به همراه عمویش ابوطالب به شام داشت، آن را کشیده است. اما در واقع درستی این پاسخ در معرض تردید قرار دارد.

به گزارش سایت تاریخ ایران و اسلام؛ مقاله زیر کوششی است برای بازشناسی منبع اصلی این تصویر.

نویسنده استدلالهای خاص خود را دارد و تلاش کرده تا نشان دهد اصل این تصویر از کجا آمده است. شاید باب بحث در این باره همچنان باز باشد.

عجالتاً این مقاله را ترجمه و در اختیار خوانندگان عزیز قرار می دهیم. عنوان اصلی مقاله چنین است:

The Story of Picture
Shiite Depictions of Muhammad
Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont
در مجله
ISIM Review 7
Spring 2006
pp. 18-19

شیعیان ایران سابقه دیرینه ای در به تصویر کشیدن اعضای خاندان حضرت محمد(ص) و خود ایشان دارند. از اواخر دهه نود، پوسترهای پرفروشی منقش به تصویر حضرت محمد(ص) در ایران چاپ شده است که در آنها حضرت محمد به صورت جوانی خوش چهره تصویر گردیده است.

این پوسترها امروزه با استفاده از فناوریهای روز و ابزارها و تکنیکهای مختلف تولید می گردند. با وجود این، ساختار تصاویر هنوز سنتی هستند، پس زمینه آنها رنگ ساده ای دارد و رنگها به سادگی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. به علاوه، این تصاویر همواره خصوصیات و صفاتی دارند که تمایز آنها را از دیگر عکس ها آسان می سازد، به عنوان مثال شمشیر دو لبه حضرت علی(ع).

اما تصویری که در اینجا بدان خواهیم پرداخت، اساسا با تصاویر قبلی متفاوت است: این تصویر نوجوانی خوش قیافه با چشمانی لطیف و چهره ای دلنشین را نشان می دهد که تا حد زیادی یادآور نقاشیهای اواخر رنسانس است، به خصوص تصاویر نوجوانانی که توسط Caravagio کشیده شده، همچون پسری با سبد میوه (Boy Carrying a Fruit Basket رم، گالری Borghese) و یا پدر جان تمهید دهنده (Saint John The Baptist موزه Capitole). همان نرمی مخمل شکل گونه ها، همان دهان نیمه باز و همان نگاه نوازش گر. هرچند نسخ متفاوتی از این تصویر وجود دارد، اما همه آنها صورتی جوان را نشان می دهند که اغلب در زیر آنها نوشته شده محمد رسول الله و یا حتی اطلاعات دقیق تری درباره دوره ای از زندگی محمد(ص) که این عکس بدان متعلق است و حتی منبع عکس داده شده است.

یک اکتشاف جالب

در سال 2004، در حین بازدید از یک نمایشگاه عکس مختص به دو عکاس Lehnert و Landrock، تصادفاً موفق به کشف ریشه این پوستر ایرانی شدیم و آن عکسی بود که Lehnert بین سالهای 1904 و 1906 در تونس گرفته بود، و سپس در اوایل دهه بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود.

Radolf Franz Lehnret (1878 – 1948 که اهل جمهوری چک امروزی بود، در سال 1904 به همراه فردی به نام( Heinrich Landrock ( 1878 – 1966 آلمانی به تونس آمد، اولی به عنوان عکاس و دومی به عنوان ناشر و مدیر. از آنجایی که Lehnret در سال پیش از آن اقامتی کوتاه در تونس داشت، علاقه زیادی به مناظر طبیعی و ساکنان آنجا پیدا کرده بود. شرکت این دو (L&L) به صورت تخصصی به چاپ تصاویر از مناظر زیبا در تونس و مصر می پرداخت و هزاران عکس و کارت پستال از این مناطق چاپ نمود.

Lehnert که در موسسه هنرهای گرافیکی وین تحصیل کرده بود، روابطی با اعضای جنبش pictorialist که عکاسی را به عنوان اثر هنری می دانستند، داشت. عکسهای Lehnert نه تنها بیابان، تپه های شن روان، بازارها و مناطق محلی تونس را نشان می داد، بلکه شامل تصاویری از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سنی بین کودکی و نوجوانی و چهره ای بین زن و مرد داشتند.

این تصاویر معمولا مطابق سلیقه مشتریان اروپایی تهیه شده بود که تصویری وسوسه انگیز و وهم آمیز از شرق داشتند. Lehnret بدون شک در تهیه عکسها از این مساله استفاده نموده، ولی نبوغ قابل توجهی نیز به خرج داده است. عکسهای او به صورت چاپ نقره ای، گراورسازی شده و چهار رنگ چاپ شده است. اکثر این کارت پستالها از سال 1920 در آلمان چاپ شده و در مصر پخش شده است.

چاپ ها و متن های منطبق

هیچ شکی نیست که کارت پستال نشان داده شده در شکل بالا که براساس شماره گذاری L&L، شماره آن 106 است به عنوان مدل پوسترهای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، نام کارت پستال شماره 106 محمد است، که این خود به تنهایی می تواند نشان دهد که چرا تصویرگران ایرانی آنرا به عنوان مدلی از حضرت محمد(ص) انتخاب نموده اند. بدون شک، همه نسخ موجود از این عکس، همه از عکس شماره 106 الگوبرداری کرده اند با این تفاوت که نسخ اولیه به عکس اصلی شبیه ترند. بدین ترتیب، Lehnret ناخواسته در قلب یک اسطوره قرار گرفته است.

سوال درباره ارتباط بین توصیف مرسوم از چهره پیامبر و چهره جوان تونسی، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصویر نمایشگر چهره یک نوجوان خندان است، با دهانی نیمه باز، عمامه ای بر سر و گل یاسمنی بر گوش. همین چهره در کارت پستالهای دیگری و تحت عناوین دیگری از قبیل احمد، جوان عرب و غیره تصویر شده است.

کشف مسیری که باعث گردیده تصاویر چاپ شده در دهه بیست به دست ناشران تهران و قم در دهه نود برسد، برای ما ممکن نبوده است. اما این سوال وجود دارد که چه چیزی باعث شده که ناشران ایرانی شباهتی بین پیامبر اسلامی در سنین نوجوانی و تصویری یک جوان تونسی بیابند؟

قبل از جنگ جهانی اول، تصویر محمد در مجله National Geographic در ژانویه سال 1914 و تحت مقاله ای با عنوان اینجا و آنجا در شمال آفریقا چاپ شد که زیر آن نوشته شده بود عربی با یک گل. در دهه بیست، کارت پستالهای تونسی L&L بین سربازان فرانسوی در شمال آفریقا بسیار محبوب بود. در دهه های هشتاد و نود، کتب متعددی شامل عکس این نوجوان چاپ شد، ولی اغلب آنها عنوانی غیر از محمد به عکس داده اند.

در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره نوجوان چیزهایی نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی می توان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کرده اند جنبه های زیبا پسندانه تصویر Lehnert را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند.

عنوان یکی از پوسترهای چاپ شده در ایران این است: تصویر روحانی حضرت محمد، در سن 18 سالگی در همراهی عمویش در یک سفر تجاری از مکه به دمشق. به علاوه ادعا شده است که این تصویر توسط یک کشیش مسیحی کشیده شده و تصویر اصلی آن در موزه رم قرار دارد.

ریشه مسیحی؟

همانطور که پیش از این نیز گفته شد، برخی از نوشته ها برای این اثر ریشه ای مسیحی قائلند، و نه یک ریشه اسلامی که این مساله مسلمانان را از گناه نگاه به صورت پیامبر و یا تصویرگری چهره وی، مبری می سازد. به علاوه، این موید این مطلب است که مسیحیان حضرت محمد [ص] را در همان سنین کودکی به عنوان شخصیتی الهی پذیرفته اند.

این داستان از یک کشیش مسیحی کاتولیک یا ارتدکس به نام بحیرا صحبت می کند که بر اساس داستان، در قرن نهم یا دهم میلادی، در حین گشت و گذار حضرت در سوریه وی را براساس نشانه پیامبری بین شانه هایش بازشناخته است. پیامبر آینده باید می گفته است: "هنگامی که من به آسمان و ستاره ها می نگرم خود را بالاتر از ستاره ها می یابم". به همین دلیل است که در بعضی عکسها ستاره هایی در پس زمینه عکس دیده می شود.

هرچند که هیچ توصیفی درباره چهره حضرت محمد(ص) در نوجوانی وجود ندارد، ولی توصیفاتی از چهره وی در بزرگسالی گفته شده است. گفته شده که وی پوستی سفید داشته، چشمانی سیاه، گونه هایی صاف، ابروان پرپشت و کمان گونه. دندانهای مرتب و مویشان کمی موجدار بوده است. این خصوصیات در مورد نوجوان تصویر شده در پوسترهای ایرانی دیده می شود.

در حقیقت این تصویری از یک تصویر و نمایشی از یک نمایش است. به عبارت دیگر، تصویرگران ایرانی مدلی از حضرت محمد(ص) را انتخاب کرده اند که نمایانگر زیبایی، جوانی و توازن است.

  منبع : آفتاب نیوز



ترجمۀ فایل های word و PDF با گوگل ترنسلیت
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

شبکه و اینترنت | ترجمۀ فایل های word و PDF با گوگل ترنسلیت یکی از قابلیت های متعدد گوگل ترنسلیت، امکان ترجمۀ فایل های متنی شماست...
 

یکی از قابلیت های متعدد گوگل ترنسلیت امکان ترجمۀ فایل ها متنی شماست، برای اینکار شما تنها کافیست به صفحۀ گوگل ترنسلیت رفته و فایل خود را آپلود کنید:

ترجمۀ فایل های word و PDF با گوگل ترنسلیت

↓↓

ترجمۀ فایل های word و PDF با گوگل ترنسلیت

شما خروجی فایل خود را در یک صفحۀ جدید داخل مرورگرتان مشاهده میکنید! در این قمست اگر گوگل کمی خوش سلیقگی به خرج میداد و اجازۀ دانلود متن ترجمه شده با فرمت های مختلف را در اختیار کاربر قرار میداد، کار انتهای بسیار شیرین تری داشت.

ذکر این نکته ضروریست که فایل های PDF فارسی هنگام ترجمه دچار به هم ریختگی میشوند پس وقت خود را برای آنها حرام نکنید.

  منبع : مانی


عصاره سیر و لیمو ترش
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

سلامت و پزشکی | عصاره سیر و لیمو ترش اگر دچار رسوب گرفتگی در رگهای بدن شده ، نیازی به عمل قلب باز وجود ندارد . زیرا فقط کافی است ، روزی نصف استکان از این شربت غلیظ و طبیعی میل نمایید تا به کلی برطرف گردد .
 

موارد مصرف :

اگر دچار رسوب گرفتگی در رگهای بدن شده اید ، نیازی به عمل قلب باز وجود ندارد . زیرا گرفتگی رگها پس از این ، شما را آزار نخواهد داد . فقط کافی است ، روزی نصف استکان ( معادل 30CC )از این شربت غلیظ و طبیعی میل نمایید ؛ تا به کلی برطرف گردد .

طرز تهیه :

تعداد 30 حبه سیر را پوست گرفته همراه با 5 عدد لیموترش ( شیرازی ) با پوست که قبلا هسته های آن را گرفته اید ، در هم زن ( میکسر ) بریزید . پس از آن که همه ی محتویات له شده در میکسر را با یک لیتر آب مخلوط نموده و بجوشانید ( نکته ی مهم : فقط و فقط ، یک بار جوش بخورد ) . پس از سرد شدن ، آن را از صافی رد نموده و محتویات را داخل یک شیشه بریزید و در یخچال نگهداری کنید .

روش مصرف :

همانطور که قبلانیز گفته شد ، روزانه نصف استکان، معادل 30CC ، به اختیار خودتان، قبل یا بعد از غذاهای اصلی، میل نمایید . پس از سپری شدن سه ( 3 ) هفته از مصرف مداوم این عصاره ی طبیعی ، احساس جوانی و شادابی در تمام وجودو بدنتان قابل لمس است . تمامی گرفتگی های رگ های بدن و سایر عوارض آنها به عنوان مثال دید کم و سنگینی گوش به حالت عادی خود باز خواهد گشت .

نکته مهم :

بعد از مصرف یک دوره ی سه هفته ای ، شما باید هشت ( 8 ) روز استراحت کرده و سپس دومین دوره ی مصرف سه هفته ای را اجرا کنید . به این ترتیب یک موفقیت موثر ایجاد می شود . این دوره ی درمان ، ارزان ، موثر و بی ضرر را می بایست هر ساله تکرار کرد .

بوی سیر :

با خوردن این مایع ، هیچ کس بوی نامطلوب سیر را حس نخواهد کرد ( امتحان کنید ) .

خواص شربت :

نیروهای شفا بخش سیر و لیموترش ، کاملا خود را پس از مصرف این مایع ، نشان می دهند . افرادی که مبتلا به کلسترول بد(LDL) بوده و رگ های آنها رسوب گرفتگی دارد و یا این که مشکل چربی خون دارند ، می توانند ؛ شبها بدون پریشانی خاطر خواب راحت و آسوده ای داشته باشند . به فعالیت های بدنی ، ورزش پرداخته ، زیرا انسداد رگهای آنها ، ازبین رفته است . همچنین مصرف این عصاره برای کسانی که سایش دندان ( دندان کروچه ) داشته و یا جرم دندان دارند ، مفید است .

 

در آخر توصیه می کنیم برای اینکه سیر را پوست بکنید ، سیر را در کاسه ای آب ریخته و پس از آن پوست سیر را به راحتی از آن جدا کنید .

این مطلب از سایت دانشکده ی پزشکی ، دانشگاه ارلانگن به نشانی : ( http://www.uni-erlangen.org ) برداشت و ترجمه گردیده است . لازم به توضیح است که دانشگاه ارلانگن در شمال شرق کشور آلمان واقع است .(University of Erlangen)



نصایح ونه گات
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

نکته ها و پند ها | نصایح ونه گات اگر میخواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، راه مالیدن کرم ضد آفتاب را توصیه میکردم. ... خواص مفید آثار مفید و دراز مدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و اساس قابل اعتمادی جز تجربه های پر پیچ و خم شخص بنده ندارند.
 

اینک این نصایح را خدمتتان عرض میکنم.

قدر نیرو و زیبایی جوانیتان را بدانید، ولی اگر هم ندانستید، مهم نیست! روزی قدر نیرو و زیبایی جوانی تان را خواهید دانست که طراوت آن رو به افول گذارد. اما باور کنید تا بیست سال دیگر، به عکسهای جوانی خودتان نگاه خواهید کرد و به یاد می آورید چه امکاناتی در اختیارتان بوده و چقدر فوق العاده بوده اید.

آن طور که تصور می کردید چاق نبودید. همه چیز در بهترین شرایطش بوده تا شما احساس خوب داشته باشید.

نگران آینده نباشید. اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط این را بدانید که نگرانی همان اندازه مؤثر است که جویدن آدامس بادکنکی در حل یک مساله ی جبر.

مشکلات اساسی زندگی شما بی تردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله ی نگرانتان هم خطور نکرده اند، از همان نوعی که یک روز سه شنبه ی عاطل و باطل ناگهان احساس بد پیدا می کنید و نسبت به همه چیز بدبین میشوید !

با دل دیگران بی رحم نباشید و با کسانی که با دل شما بی رحم بوده اند، سر نکنید.

عمرتان را با حسادت تلف نکنید. گاهی شما جلو هستید و گاهی عقب. مسابقه طولانی است و سر انجام، خودتان هستید که با خودتان مسابقه میدهید.

ناسزا ها را فراموش کنید. اگر موفق به انجام این کار شدید راهش را به من هم نشان بدهید.

نامه های عاشقانه ی قدیمی را حفظ کنید. صورت حسابهای بانکی و قبضها و ... را دور بیاندازید.

اگر نمی دانید می خواهید با زندگیتان چه بکنید، احساس گناه نکنید. جالبترین افرادی را که در زندگی ام شناخته ام در 22 سالگی نمی دانستند می خواهند با زندگیشان چه کنند. برخی از جالبترین چهل ساله هایی هم که می شناسم هنوز نمیدانند.

تا میتوانید کلسیم بخورید. با زانوهایتان مهربان باشید. وقتی قدرت زانوهای خود را از دست دادید کمبودشان را به شدت حس خواهید کرد.

ممکن است ازدواج کنید، ممکن است نکنید. ممکن است صاحب فرزند شوید، ممکن است نشوید. ممکن است در چهل سالگی طلاق بگیرید، احتمال هم دارد که در هشتاد و پنجمین سالگرد ازدواجتان رقصکی هم بکنید. هرچه می کنید، نه زیاد به خودتان بگیرید، نه زیاد خودتان را سرزنش کنید. انتخابهای شما بر پایه ی 50 درصد بوده، همانطور که مال همه بوده.

دستورالعملهایی که به دستتان میرسد را تا ته بخوانید، حتا اگر از آنها پیروی نمی کنید. از خواندن مجلات زیبایی پرهیز کنید. تنها خاصیت آنها این است که بشما بقبولانند که زشتید.

با خواهران و برادران خود مهربان باشید. آنها بهترین رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوی تنها کسانی هستند که بیش از هر کس دیگر در آینده به شما خواهند رسید.

به یاد داشته باشید که دوستان می آیند و می روند، ولی آن تک و توک دوستان جان جانی که با شما می مانند را حفظ کنید.

برای پل زدن میان اختلافهای جغرافیایی و روشهای زندگی سخت بکوشید، زیرا هرچه بیشتر از عمر شما بگذرد، بیشتر پی می برید که به افرادی که در جوانی می شناختید محتاجید.

سفر کنید

برخی حقایق لاینفک را بپذیرید: قیمتها صعود می کنند، سیاستمداران کلک میزنند، شما هم پیر میشوید.
و آنگاه که شدید، در تخیلتان به یاد می آورید که وقتی جوان بودید قیمتها مناسب بودند، سیاستمداران شریف بودند، و بچه ها به بزرگترهایشان احترام میگذاشتند.

به بزرگترها احترام بگذارید.

توقع نداشته باشید که کس دیگری نان آور شما باشد. ممکن است حساب پس اندازی داشته باشید.
شاید هم همسر متمولی نصیبتان شده باشد. ولی هیچگاه نمی توانید پیش بینی کنید که کدام خالی میشود یا بشما جاخالی می دهد.

خیلی با موهایتان ور نروید وگرنه وقتی چهل سالتان بشود، شبیه موهای هشتاد ساله ها میشود.

دقت کنید که نصایح چه کسی را می پذیرید، اما با کسانی که آنها را صادر می کنند بردبار و صبور باشید.
نصیحت ، گونه ی دیگر غم غربت است. ارائه ی آن روشی برای بازیافت گذشته از میان تل زباله ها، گردگیری آن و ماله کشیدن بر روی زشتی ها و کاستی هایشان و مصرف دوباره ی آن به قیمتی بالاتر از آنچه ارزش دارد، است.

اما اگر به این مسایل بی توجه هستید لااقل حرفم درمورد کرم ضد آفتاب بپذیرید.

 

سخنرانی "ونه گات" در مراسم فارغ التحصیلی MIT

 

  منبع : Pennyroyal Tea


همه چیز در مورد جن
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

ماورای طبیعت | همه چیز در مورد جن اینکه وجود داره رو کسی نمیتونه انکار کنه. هم علمی اثبات شده هم تو کتاب آسمانی ما مسلمونا اومده. اما اینکه چقدر میتونه واسه آدمیزاد خطرناک باشه رو باید بدونیم ...
 

۱- جن جانوریست دارای شعور و فیزیکی غیر ارگانیک که از لحاظ شان وجودی از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یاjinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که پوشیده شده و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست.

 


۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان اعجاب آور است عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش مانند بارباپاپا می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود و بسیاری از چیزها را در یک آن جا به جا کند همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد می تواند مثلا ظرف 5 دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگرد.

 


3- جن ابزار ساز نیست وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.

 


۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کنداما به مقداری بسیار کمتر از انسان.

 


۵-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارندتولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند

 


۶- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند حدود 1000 سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند احتمالا هنوز زنده اند جن ها مانند انسان داناونادان .فرمانده و فرمانبردار ارباب و بنده کافر و متدین شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.

 


۷- جن دارای عقل است اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش و قوه تشخیص است به اضافه هوشی سرشار اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.

 


۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان

 


۹- معروف ترین جن ابلیس یا همان شیطان نام دارد که وصف حال او را شنیده اید که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسیداما چون حاضر به سجده بر انسان یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد!!!

 


۱۰- طبیعت بین جن و انسان فاصله گذارده است این پرده عبارت است از شان وجودی آنها و هراس طبیعی هر دو از هم .جن طبیعتا انسان را می بیند اما انسان جز در شرایط خاص قادر به رویت جن نیست.

 


۱۱- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان و انسان در شرایطی قادر به تسخیر جن است انسان مسخر شده را مجنون یا دیوانه یا دیو زده و جن تسخیر شده را موکل می نامند گویند خود جنیان بر سه قسمند دیو.جن وپری که از لحاظ مکانی مادون فرشته هستند.

 


۱۲- جن می تواند در مواردی تربیت شده به انسان خدمت کند چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد اما به طور کل نه بودا نه دالای لاما نه اولیا الله و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان خطا و اشتباه و گناه می کنند توصیه نکرده اند اما همگی وجود آنها را تایید کرده اند .

 


۱۳- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای با ما هستند ظاهر نمی شوند اما حاضرمی شوند و بعضی از انها درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف رفت و آمد می کنند یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم خواندن و آویختن 4 آیه از قران است که با قل شروع می شوند و بسیاری ادعیه که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟!.

 


۱۴- جن ها بعضی از ما را به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند و کمکمان می کنند همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.

 


۱۵- اما آنان که ماورای طبیعت و موجوداتش را باور ندارند چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند این تیپ آدمها از 7 سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارندمثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش و گروه آخر کسانی که جنها دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند تا فردا در مدح روح کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند!

 


جن برای انسان از انسان خطرناک تر نیست همانطور که انسان برای کوسه از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین 35 میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز هراس ناک تر و هوس ناک تر انسان نیست که به قول توماس هابز انسان گرگ انسان است.

 


۱۶- در کل و بدون در نظر گرفتن موارد خاص انها به ما کاری ندارند ماهم به آنها کاری نداریم ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و توالت فراریند مثل ما کارما و مکافات دارند و دست آخر اینکه در مجموع با تمام این اوصاف تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند

 



دختران با هوشند یا پسران
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی ها | دختران با هوشند یا پسران مغز یک نوزاد در رحم بسیار سریع رشد می‏کند و طی یک یا دو ماه از چند سلول، به پیچیده‏ترین ساختار طبیعت تبدیل می‏شود و در ادامه جنین در ششمین ماه بارداری توانایی‏های مهمی کسب می کند که همگی تحت کنترل مغز او هستند.
 

از تفاوتهای دختران و پسران چه می دانید؟

در هنگام تولد، مغز نوزاد هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و تنها به اندازه یک سوم اندازه واقعی رشد کرده است زیرا مدت زیادی طول می‏کشد تا مغز کامل شده و به شکل تکامل یافته خود دست یابد.

سپس در سال اول تولد، تراکم سیناپسهایی(سیناپس به محل اتصال سلولهای عصبی گفته می شود) که در مغز ایجاد می‏شود به سرعت افزایش یافته و همان فرآیندی که قبل از تولد آغاز شده است ادامه می‏یابد. ولی در حدود ده ماهگی میزان افزایش سیناپسها متوقف شده و از یک سالگی تا پایان عمر ثابت می ماند.

از همان اوایل، تفاوت‏های جنسیتی در مغز نوزادی که هنوز متولد نشده است، مشهود است. یکی از این تفاوت‏ها آن است که قسمت‏های راست و چپ مغز در پسرها ارتباطات کمتری به نسبت دختران پیدا می کند.

بنابر همین تفاوت‏ها، مطالعات اخیر نشان داده که پسرها در برخورد با انواع خاصی از مسائل (مانند امتحانات هجایی یا جدول کلمات) تنها از یک طرف مغزشان استفاده می‏کنند، در حالیکه دخترها از هر دو طرف استفاده می‏کنند.

نیمه‏ راست مغز همچنان که رشد می‏کند، سعی می‏کند ارتباطاتی با نیمه چپ مغز برقرار کند اما در پسران(البته در دوران کودکی) نیمه چپ آمادگی ایجاد ارتباطات را ندارد و لذا این «اتصالات» صورت نمی‏گیرد و در عوض سلول‏ها به نیمه راست، یعنی جایی که از آن آمده‏اند، باز می‏گردند لذا اتصالات در نیمه راست مغز غنی‏تر صورت گرفته و همین وضعیت باعث موفقیت پسران در حل مسایل ریاضی (در زمان تحلیل ، بررسی و حل مسایل ریاضی نیمکره راست مغز بیشترین فعالیت را دارد) است.

از طرف دیگر در دختران ارتباط بین دو نیمکره با موفقیت بیشتری برقرار شده و لذا باعث می‏شود که توانایی‏های کلامی دختران بسیار بالاتر باشد.

دختران در سال‏های اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را می‏آورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش می‏یابد.

در 7-6 سالگی، هنگامی‏که کودکان آموزش جدی را شروع می‏کنند، از آنجا که در این سنین پسران(به طور مقطعی) از لحاظ ذهنی بین 12- 6 ماه عقب‏تر از دختران هستند،«هماهنگی حرکتی ظریف» (مانند نگهداشتن مداد یا استفاده از قیچی) در آنها(پسران) دیرتر شکل می‏گیرد. مطابق با این مساله، اینکه پسران و دختران از 5- 4 سالگی به کودکستان بروند عالی است، زیرا آنها(هم دختران و هم پسران) توانایی اجتماعی را کسب می‏کنند اما به نظر می‏رسد که پسران بیشتر از دختران به این آموزش‏ها نیازمند هستند و شاید لازم باشد بنا بر تشخیص والدین و یا مربی، کودکان پسر، مدت زمان بیشتری را در کودکستان سپری کنند .

پسران با دختران متفاوتند

کسانی‏که نیمه راست مغزشان پیشرفته‏تر است (مانند پسران) از مزایایی نیز برخوردار هستند. پسران علاوه بر آنکه توانایی‏های ریاضی بهتری دارند، اهل عمل نیز هستند و اگر با مشکلی برخورد کنند می‏خواهند آن را برطرف سازند و بنابراین خیلی زودتر از دختران دست به کار می شوند.

از آنجاییکه در پسران نیمه راست مغز هم احساسات و هم فعالیت‏ها را کنترل می‏کند، بنابراین پسران به احتمال زیاد، زودتر وارد عمل می‏شوند. در حالیکه در دختران نیمکره‏های مغز تخصصی‏تر کار می‏کند یعنی نیمکره راست مرکز فعالیت‏های ریاضی و نیم‏کره چپ مرکز تکلم و بیان احساسات است . لذا پسران نیاز به تلاش بیشتری دارند تا به نیمکره چپ خود رجوع کنند و کلماتی برای توضیح احساسات، که در نیمکره راست مغز ثبت می‏کند، بیابند. در حالیکه دختران در این زمینه موفق‏ترند و در بیان احساسات بسیار بهتر عمل می‏کنند.

بطور کلی مطالعات دقیق علمی نشان داده است که دختران در سال‏های اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را می‏آورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش می‏یابد.

دختران در استعداد کلامی برترند و پسرها در استعداد فضاییدختران و پسران به طور متوسط در قلمروهای مختلف هوشی الگوهای عملکرد متفاوتی دارند. در دوران کودکی، دختران در آزمون استاندارد شده توانایی کلامی بهتری نسبت به پسران دارند (خواندن، روانی کلامی، درک کلامی). در دوران دبستان دختران و پسران در حساب یکسان عمل می‏کنند ولی در دوران دبیرستان پسران در حساب و ریاضیات عملکرد بهتری نسبت به دختران دارند اما این تفاوت درمرحله دانشگاه کاهش می یابد.

اما ذکر این مطلب ضروری است که الگوهای موفقیت برای پسران و دختران (در زمینه‏های کلامی، غیرکلامی، ریاضی و...) وابسته به قالب‏های فرهنگی است که بر اساس آن رفتار مناسب برای دختران و پسران تعیین می‏شود.

برای مثال کودکان ما از همان دوران کودکی می‏آموزند که خواندن، هنر، مهارت‏های کلامی و ... قالب‏های زنانه است و مهارت‏های مکانیکی، ورزش و ریاضی‏ از لحاظ اجتماعی مردانه تلقی می‏شود لذا به نظر می رسد این تفاوتهای میان دو جنس، تا حد زیادی تحت تاثیر شرایط فرهنگی جوامع نیز قرار گرفته است.

در انتهای باید عنوان شود که قطع نظر از نوع تبیینی که در مورد تفاوت دختران و پسران ارائه شده در حال حاضر ما می‏دانیم که تفاوت‏های بارز و قطعی میان دختران و پسران در چند زمینه محدود وجود دارد. مثلا دختران در استعداد کلامی برترند و پسرها در استعداد فضایی. در عین حال توانایی محاسبات عددی اندکی در پسران پیشرفته‏تر از دختران است و از طرف دیگر دختران در انجام حرکات ظریف و همچنین بین احساسات قویتر از پسران عمل می کنند. اما باید توجه داشت که تفاوت‏های عنوان شده، غالباً مربوط به میانگین‏های جمعیت است و برای قضاوت در مورد یک فرد خاص (یک دختر یا یک پسر) نباید به کار رود. زیرا ما دخترانی داریم که از لحاظ استعداد تجسم فضایی با قوی‏ترین پسران مقابله کرده و در عوض پسرانی داریم که در مهارت‏های کلامی، از قوی‏ترین دختران پیشرفته‏ترند.

لذا هیچکس نمی تواند ادعا کند که توانایی ذهنی در دختران بالاتر است یا در پسران. بلکه میان این دو جنس تفاوتهایی وجود دارد و این تفاوتها ناشی از برتری یک جنس بر جنس دیگر نیست.



اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

اخبار علمی | اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد!
 

اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.

این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا OR MUS مخفف Orbit ally Rearranged Monotonic Element می باشد.

اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت

آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود!

آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند.

اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت

نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”.

ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel )

اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ!

آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است.

ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.

به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است.

هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربی “هرم” نیز از ریشه هرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.

می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد:

1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا

2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا

3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی Quantum Entanglement

4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف

5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود

6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد

7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد

8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد.

  منبع : دراگ سازان


Lاههای میلادی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی ها | ماههای میلادی بشر از ابتدای زندگی خود با مشاهده تغییرات آب و هوایی در طول زمان و تکرار پی در پی آن تصمیم گرفت که واحدهای زمانی را بر اساس همین تغییرات بنا کند تا برای ثبت و نشانه گذاری زمان به واحد ویژه و همگانی ای استناد کند.
 

بشر از ابتدای زندگی خود با مشاهده تغییرات آب و هوایی در طول زمان و تکرار پی در پی آن تصمیم گرفت که واحدهای زمانی را بر اساس همین تغییرات بنا کند تا برای ثبت و نشانه گذاری زمان به واحد ویژه و همگانی ای استناد کند. یکی از قدیمی ترین تقویم ها که زمان بندی تقویم میلادی کنونی بر آن بنا نهاده شده است، تقویم رومی است. این تقویم که در ابتدا بر اساس تغییرات ماه نوشته شده بود خود از تقویم یونانی تاثیر فراوانی گرفته بود. ماه هایی که سی روزه بودند به عقیده آن ها خوشبختی می آوردند و ماه هایی با بیست و نه روز طول نشانه ی بدبختی بودند.

این تقویم در حدود 753 سال پیش از میلاد مسیح دچار تحولاتی شد و دیگر از تغییرات ماه پیروی نمی کرد و به طور ثابت از ده ماه که برخی 30 روزه و برخی دیگر 31 روزه بودند تشکیل می شد. این تقویم دارای 304 روز بود که 61 روز دیگر را به علت بودن در اوج سرما و نداشتن محصول و بسته شدن دست طبیعت نام گذاری نکرده بودند! یعنی ماه اول با آغاز بهار طبیعت شروع می شد و همان ماه مارچ بود.

در سال 713 قبل از میلاد پادشاه وقت روم تغییراتی را در تقویم بوجود آوردند و با کم و زیاد کردن تعداد روزهای برخی از ماه ها دو ماه دیگر را نیز نامگذاری کرد (ژانویه و فوریه) و به فوریه که در اوج سرما و بد یمنی برای آن ها بود تعداد روز 28 که عددی نحس در آن زمان بود را اختصاص داد که تا همین امروز هم تنها ماه کمتر از 30 روز در تقویم میلادی همین ما فوریه است و یک روز اضافی در سال های کبیسه در همین ماه منظور می شود. تقویم میلادی در طول زمان تغییرات دیگری کرد که از بیان آن ها صرف نظر می کنیم.

ماه های میلادی هر کدام دارای معانی خاصی هستند که بیشتر آن ها ریشه در نام های الهه های اسطوره های رومی دارند که در ادامه به اختصار به آن ها می پردازیم:

1- January ماه ژانویه از نام الهه ی گشایش و آغاز (ژانوس) گرفته شده است و همان گونه که بیان شد بعد از اصلاح تقویم به ماه های پیشین اضافه شد. و در حدود سال 153 قبل از میلاد مسیح به عنوان اولین ماه سال در تقویم قرار گرفت. کلمه درب در لاتین ianua معنی می شود و ماه ابتدایی سال نیز دری است بر آغاز سال نو.

2- February از کلمه لاتین februum مشتق گرفته شده است که به معنای purification یا همان تصفیه و پاک سازی است. علت انتخاب مراسم مذهبی ای بود که رومیان در 15 این ماه برای پاک سازی روح خود انجام می دادند. در تقویم گریگورى که تقویم میلادی امروزی بیشترین شباهت را به آن دارد این ماه از ماه آخر سال به دومین ماه سال تغییر مکان داد.

3- March سومین ماه در تقویم گریگوری و اولین ماه در تقویم روم باستان. از نام الهه جنگ یعنی مارس گرفته شده است. رومی ها اعتقاد داشتند که این ماه به علت آغازگر بهار بودن به جنگ سرما می رود و بر آن غلبه می کند. انگلیسی ها تا سال 1752 میلادی این ماه را اولین ماه سال می دانستند و در روز 25 آن جشن سال نو می گرفتند.

4- April ماهی سی روزه است احتمالاً از کلمه لاتین aperire که به معنای باز شدن است گرفته شده است. از آن رو که در این ماه درختان دوباره روییده می شود و گل ها باز می شوند.

5- May از یک الهه یونانی به نام Maia که الهه ی حاصل خیزی و باروری بوده است گرفته شده است. در نظریه ای دیگر این نام از کلمه یونانی maiores گرفته شده است که به معنی بزرگترها است.

6- June از نام Juno که الهه ی ازدواج بوده و زن ژوپیتر بوده اقتباس شده و نظریه ای دیگر آن را برگرفته از کلمه لاتین iuniores به معنای کوچکترها می داند.( در مقابل ماه می)

7- July در ابتدا نام آن در روم باستان Quintilis بوده به معنای پنجمین ولی پس از تغییر در ترتیب ماه ها به افتخار جولیس سزار که در این ماه بدنیا آمده است، این ماه را به نام او کردند.

8- August در ابتدا نام آن در روم باستان Sextilis بوده به معنای ششمین ولی به همان دلیل چند بار ذکر شده به افتخار Augustus که اولین پادشا روم بوده است در سال 8 قبل از میلاد مسیح این ماه را نام او کردند.

9- September از کلمه septem به معنی هفت آمده است که به معنای هفتمین است. چهار ماه آخر سال با وجود جابجایی دیرینه ای که در ترتیب سال ها صورت گرفت کماکان از اعداد ترتیبی مشتق شده اند.

10-October از کلمه Octo که به معنای هشت است گرفته شده است.

11-November از کلمه novem که به معنای نه است گرفته شده است.

12-December آخرین ماه سال و دهمین ماه روم باستان از کلمه Decem به معنای ده مشتق گرفته شده است.

 

توضیح این که:

- منبع ویکی پدیا بوده است و با نگاهی کلی به مطالب آن سایت این متن نوشته شده است برای جزییات بیشتر به همان منبع مراجعه شود.



اسرار مثلث برمودا
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

ماورای طبیعت | اسرار مثلث برمودا والا واسه خودمم جالب بود بدونم این مثلث برمودا چیه و چجوریه و وقتی فهمیدم خیلی هم شکل مثلث نیست تعجب کردم . اینکه این همه وسعت داره و اینکه هنوز کاملا کشف نشده و هنوز هم ...
 

بله هنوز هم نتونستن مشکلش رو حل کنن . من فقط چند مدل اطلاعات قدیمی و جدید داشتم که جمع کردم همه رو اینجا . امیدوارم مفید باشه .....

 

کلیات ...

در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند. این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در « مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.

 

اولین اتفاق ...

در حدود ساعت 5/10 شامگاه 29 ژانویه 1948 هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به « استار تایگر» هنگامی که با 26 مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.

چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود « هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد»

با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد. در ساعت 45/7 دقیقه بامداد روز 17 ژانویه 1949 کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره « برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در « جامائیکا» برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز « مثلث برمودا» به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید. کاپیتان 40 دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.

ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.

برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود. پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.

 

 

وجه تسمیه «مثلث برمودا» ...

در روز 5 دسامبر 1945 پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره 19 نامیده می شد، از پایگاه نظامی « فورت لودردیل» واقع در « فلوریدا» به هوا برخاستند . طبق برنامه ، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.

قبلا چندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادندم. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.

در ساعت 10/2 دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود 200 مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.

در ساعت 45/3 دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:

- برج مراقبت ... وضع اضطراری پیش آمده ... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم... تکرار می کنم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.

مسئول برج مراقبت پرسید:

- حالا در چه موقعیتی هستید؟

- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم ... اصلا نمی دانیم کجا هستیم . به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.

برج مراقبت گفت:

- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.

ستوان « تایلور» پاسخ داد:

- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست... همه دستگاه ها از کار افتاده ... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم. حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است...

چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش ریسید که دیوانه وار فریاد زد:

- ما وارد آب های سفید می شویم ... خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید... کمک ... کمک ...

و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد. مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای « مارتین مرینر» با 13 سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.

در ساعت 4/7 دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در « اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره 19 بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.

سپیده دم روز بعد، 242 فروند هواپیما و 18 فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.

هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت . هواپیمای « مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.

واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با « مثلث برمودا» ارائه دهند.

 

 

 

نظریات دانشمندان ...

پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.

برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب ، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیم یقاره ای به نام « آتلانتیس» به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.

 

 

 

موقعیت مثلث برمودا ...

مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی شود.

وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می گردد. »

 

 

 

مشاهدات و گزارشات ...

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف تر و غیرقابل تشخیص تر شده و یا سریعا قطع شده اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می آید ... ما نمی توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

 

 

 

علل واقعه ...

علل فرضی طبیعی

توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.

علل فرضی غیر طبیعی

دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده اند، می تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.

یکی از عجیب ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می گردد.

ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرنده ها » ابزار می دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

 

گذشته و آینده برمودا

به نظر می رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره ها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می شده است.

شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.

اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می دارد.

آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری می گیرد؟

آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟

و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد.