یک ایرانی، انیشتین بعدی جهان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

اخبار ملی | یک ایرانی، انیشتین بعدی جهان دانشمند جوان ایرانی، با تصدی کرسی استادی دانشگاه پرینستون- جایگاهی که پس از انیشتین در اختیار فرد دیگری قرار داده نشد- دنیا را با این سوال مواجه کرده است که آیا انیشتین بعدی، یک ایرانی خواهد بود؟
 

نیما ارکانی حامد در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد و دارای کرسی استادی در دانشگاه پرینستون است. این کرسی از سال 1933 تا 1955 در انحصار آلبرت انیشتن بوده است.

پس از اعلام نظریه عملکرد جهان ارکانی، از او دعوت شده که در طرح تونل شتاب دهنده سوئیس (LHC) که با هزینه بالغ بر 5 میلیارد دلار ساخته شده، رهبری آزمایش ها را بر عهده داشته باشد.

تلاش نظریه ابر ریسمان که اخیرا اعلام شده، در این است که توضیح دهد ذرات، کوچکترین ماده تشکیل دهنده مواد نیستند بلکه حلقه های مرتعشی که ریسمان نامیده می شوند، کوچکترین بخش به حساب می آیند.

دکتر ارکانی با تکمیل این نظریه عقیده دارد که این ریسمان ها در 11 بعد در حال ارتعاش هستند که ما فقط 3 بعد از آن را می توانیم مشاهده کنیم، وجود بعد دیگری هم به نام بعد زمان به اثبات رسیده و تا به امروز در مورد 7 بعد دیگر توضیح کاملی ارائه نشده است.

ارکانی به همراه دو فیزیک دان دیگر به نام های دیموپلوس (Dimopoulos) و والی(Dvali) در مورد این ابعاد نظریه ای ارائه کرده اند که می گوید این ابعاد بزرگتر از آن چیزی هستند که تاکنون تصور می شود و از آن جایی که تنها نیروی گرانش بر آنها اثر می گذارد، قابل دیدن نیستند.

تئوری دکتر ارکانی که به همراه دو فیزیکدان دیگر معرفی شده به عنوان مدل (Arkani-Dvali-Dimopoulos)

ADD شناخته می شود.

اکنون ارکانی و همکارانش امیدوارند بتوانند به کمک شتاب دهنده هاردن (LHC) مدل خود را اثبات کنند. اثبات این نظریه می تواند تحول بسیار بزرگی در فیزیک ذرات به وجود بیاورد.



بهانه هستی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

فاطمه ای طلیعه عشق! ای بهانه هستی! ای عصاره وجود رسول(ص)!

 

پیش از تو خدای عالم، بهانه ای برای آفریدن نداشت. عشق بی معنا مانده بود.

 

فخر، فروتنی، بزرگی، آبرو، زیبایی و کمال همه واژه هایی تهی، بی فروغ و بی نشان بودند.

 

تو اما با طلوع خود برگستره زمان، عشق را معنا کردی؛ فخر را مایه مباهات شدی؛ فروتنی در مکتب تو درس افتادگی آموخت؛ بزرگی، اوج از بلندای تو یافت. آبرو حتی از تو آبرو گرفت؛ زیبایی را تو زینت بخشیدی؛

 

و ... بالاخره کمال نیز بواسطه تو تکامل پذیرفت.

 

مانده ام از تو چه بگویم؟ چگونه  بگویم؟ که قلم درمانده از ستایش توست؛ تویی که:

 

تجلّی خدایی و خدای تجلّی؛

 

که تمام حسنی و حسن تمام؛

 

که دخت یکتای رسولی و یکتا دخت رسول؛

 

که کوثر حقیقتی و حقیقت کوثر؛

 

که چشم روشن رسولی و روشنای چشم رسول (ص)؛

 

که محبوبترین همسری و همسر محبوبترین؛

 

که فخر کمالی و کمال فخر؛

 

که تجسّم عصمتی و عصمت مجسّم؛

 

که حقیقت ژرفی و ژرفای حقیقت؛

 

که طهارت محضی و محض طهارت؛

 

که ...

 

تاریخ هرگز از یاد نخواهد برد آن بامداد رؤیایی،‌آن پگاه شگرف که تو در وجود آمدی، گاه شکفتن تو، لبخند رضایت بر لبان خدا جاری بود، فرشتگان هل هله کنان شعر سرور می سرودند، عالم غرق در اشتیاق بود، محمد(ص) اما در پوست خود نمی گنجید، کودکان شادمانه این و آن سو می پریدند. زنان، بر مادر تو، خدیجه، رشک می بردند.

 

و اینک...

 

تو آن ماه تمامی که روزی از مشرق سرزمین وحی درخشیدن گرفتی و امروز عالمیان همچنان سرگشته و سرمست از حضور شکوهمند تو...



پیکان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

یکی از دلایل علاقه ایرانیان به پیکان خلاقیت نهفته در آن بود. توضیح آنکه مثلا شما برای تعمیر یک قسمت معیوب از خودروهای دیگر مانند پژو یا بنز یک راه بیشتر ندارید و معلوم است مشکل ماشین از کجاست اما در مورد پیکان اینطور نبود. به عنوان مثال برای درست شدن کمک فنر سمت چپ عقب ماشین باید سر باطری رو در می آوردید و میذاشتید سر جاش. برای درست شدن برف پاک کن ها(البته دقت کنید که اصولا برف پاک کن در پیکان یک وسیله تزئینی حساب می شد ها!) باید باد لاستیک سمت شوفر رو تنظیم می کردید! اگر ماشین ریپ می زد باید میرفتید میزان فرمان؛ و همینطور بگیرید برید تا آخر. از این جهت تعمیر پیکان نیاز به خلاقیتی داشت که نگو!

اگرچه تعمیر پیکان شدیدا نیاز به خلاقیت داشت اما از آنجا که همه مردم ایران باهوش و خلاق هستند، تعمیر پیکان یکی از تخصص های اولیه هر ایرانی بود. یعنی مثلا بچه های ایرانی بعد از گفتن بابا و مامان، کلمه بعدی که یاد می‌گرفتند میل لنگ و سگ دست بود!

 

 

شاهد مثال:

 

سر شب- داخلی- منزل خانواده عروس- سکانس خواستگاری

 

مادر داماد: خب ما که از پسرمون گفتیم، شما هم یک کم از کمالات عروس گلمون بگید.

 

مادر عروس: والّا چی بگم؛ میگن مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار...

 

مادر داماد: اینکه درسته اما میگن خوشتر آن باشد که سر دلبران... گفته آید در زبان دیگران...

 

مادر عروس: بله... خب راستش دختر ما – کنیز شماست- خیاطی و گلدوزیش حرف نداره، قورمه سبزی درست میکنه که انگشتاتون رو باهاش میخورید، جدیدا هم ILETS7.5 رو گرفته، جونم براتون بگه تا چایی تون رو بخورید هم میتونه موتور پیکان رو هم تو سه سوت بیاره پایین، گیربکسش رو عوض کنه و ببنده بدون اینکه نوک انگشتاش هم روغنی بشه...

 

مادر داماد: خب مبارکه ایشالّا. پس منتظر چند تا نوه مکانیک ترگل مرگل باشیم دیگه!

 

*

 

خب این همگانی بودن پیکان شناسی، در تمام شئون زندگی مردم ایران ورود پیدا کرده بود. مثلا در حوزه اقتصاد باعث شده بود تا «پیکان» در کنار «ریال» تبدیل به پول رایج مملکت شود. اینطوری شما برای خرد کردن یک هزار تومانی باید بیشتر از فروش و سند بنام زدن یک دستگاه پیکان زمان صرف می کردید. مردم رسما اعتقاد داشتند که پیکان یعنی پول نقد.

 

اما همانطور که ریال واحدهای جانبی مثل تومان، قران و... هم داشت، طبیعتاً پیکان هم واحدهای جانبی داشت. واحدهایی که در معاملات کوچکتر مورد استفاده قرار می گرفت و در بده بستان‌های روزمره به جای وجه نقد رد و بدل می‌شد.

 

 

شاهد مثال:

 

روز- داخلی- قصابی جمشید ساطور- سر کوچه

 

مشتری(پسر بچه ای تقریبا ده دوازده ساله): آقا جمشید بابام گفت پنج کیلو گوشت بدید(تعجب نکنید، آن روزها افت داشت گوشت را زیر دو سه کیلو بخرند، به الان نگاه نکنید که گرمی حساب میکنند!)

 

جمشید ساطور: باشه... وایسه عقب ساطوری نشی نفله!

 

(آقا جمشید گوشت را قطعه می‌کند، می کشد و به بچه می دهد)

 

مشتری: اینهم پولش.

 

جمشید ساطور: وایسا بقیه اش رو بدم. بیگیییر...

 

مشتری: این که کمه آقا جمشید. خوب شد این آقای نویسنده نوشت پسری ده دوازده ساله، اگر مینوشت پنج شش ساله حتما می خواستی بجای کمک فنر، دسته راهنما بهمون بدی...

 

جمشید ساطور: زیادی فک میزنی جیغیل... شایعه شده پیکان قراره دیگه تولید نشه، قیمتش کشیده بالا. الان میدونی کمک فنر چنده... تازه پول خرد نداشتم وگرنه بقیه پولت اندازه یه جفت قالپاق بود...

 

*

 

پیکان علاوه بر کاربردهای اقتصادی کاربردهای دیگر هم داشت. پیکان هم می توانست وانت باشد، هم ماشین عروسی، هم آمبولانس نعش کش و هم خیلی چیزهای دیگر.

 

دو بیتی:

 

پیکان که درون خانه هر مرد است
 دارو و دوای مشکل و هر درد است

 

گیرم که بُوَد کوره به هر تابستان
یا آنکه شب چله چو یخچال سرد است

 

 

خلاصه استفاده از پیکان اولین راه حلی بود که به ذهن هر مرد ایرانی در مواقع بروز هرگونه مشکلی می‌رسید. و طبیعی بود که در این شرایط همان مرد ایرانی حاضر نباشد به هیچ وجه از این راه حل نجات بخش جدا شود.

 

سند تاریخی:

 

در کتاب «ذنب العظما فی مراحل السلوک» نوشته آقا کامبیز خان سرودشتی آمده است:

 

روزی وزیر دربار را که مردی طرار بود بخت واژگون گشت و سلطان بر او خشم گرفت. مجلسی ترتیب دادند و بیچاره را به غل و زنجیر وارد کردند. سلطان او را گفت: به پاس طراری و جوانمردیت سه راه پیش رویت قرار می دهم تا خود یکی را برگزینی. اول آنکه گزینه انصراف از دریافت همه یارانه را در رفاهی دات آی‌آر از پیش رویت بر می داریم؛ دوم آنکه بلیط گردش دور دنیا با بهترین تور ها را به تو اعطا میکنیم؛ سوم آنکه تو را به جزیره ای تبعید میکنیم و جز پیکان چیزی را همراهت نمی کنیم.

 

طرار فکری کرد و گفت: پاداش سوم را بر می‌گزینم که اگر مرا پیکانی باشد، می توانم با آن مسافرکشی کنم و دیگر حاجتم به یارانه نخواهد بود. همچنین بر پشت پیکان نشسته و کلی بار بر باربند زده و کرور کرور آدم در آن چپانده و نم نمک به تفرج و سیاحت میروم...

 

بیت:

 

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند ترس ما چو پیکانی به کف دارند

 

*

 

اما پیکان کلی هم باعث چرخیدن جرخ صنعت و اشتغال مملکت می‌شد(اگرچه چرخ خودش همچین درست و حسابی نمی چرخید). مثلا چندین مدیر عامل، چندین عضو هیئت مدیره، چند هزار کارگر، چند ده هزار مکانیکی و... از کنار تولید پیکان نان می خوردند. البته وقتی پیکان با آن کیفیت، با آن قیمت وارد بازار می شد می توان فهمید که مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره چه جور نانی می خوردند و چقدر روغن از نانشان می چکیده است. البته بعدها با حضور پدیده ای به نام «پراید» شکر خدا اصلا تغییری در محتوای سفره ایجاد نگردید و فقط سفره از اوایل جاده مخصوص کرج به شهرک ویلاشهر کرج منتقل شد!

 

 

شعر:

 

چرخ و میللنگ و پدال و فلاشر در کارند
تا تو سودی به کف آری و تا دسته بخوری

 

رفت پیکان ولی هست پراید تا پس از این
بفروشی و تراول بسته بسته بخوری

 

خلاصه توقف تولید پیکان صدمه غیر قابل جبرانی به مملکت ما وارد کرده است که آثار اجتماعی آن سالها بعد مشخص خواهد شد.

 

دو بیتی:

 

مصرفت بود فزون همچو غم دوری تو
خشک بودی و کمک هات به دادم نرسید

 

رفتی و قصد نمودم که پرایدی بخرم
هرچه پول و چک و سفته که بدادم، نرسید

 

عهد کردم که شب جمعه به یادت باشم
شد سرم گرم پراید و این به یادم نرسید

 

با خودم گفتم اگر نیست پراید، 405
می خرم گرچه همان هم که هماندم نرسید

 

وسط جاده شدم پنچر و زاپاس نبود
نه کمک آمد از امداد و نه بادم نرسید

 

چون شنیدم که شده منفجر آن 405
سرخوش و خرم و شنگولم و شادم نرسید



مجلس نهم
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

تو خونه اعلام ساکت باش کردیمو و با شش دنگ حواسمون نشستیم پای تلویزیون واسه دیدن افتتاحیه مجلس نهم.
بعد از پخش سرود ملی مراسم با نفس بهشتی کریم منصوری شروع شد.
آیات 36 تا 43 سوره مبارکه شوری...
قرائت قرآن که تموم شد با خودم گفتم اینا واسه چی نشستن؟! دیگه چی میخوان؟! تموم شد!! همه حرفا که زده شد!! منشور مجلس ترسیم شد!! پاشن برن کارشونو شروع کنن!! هزار و صد سخنران و اندیشمند و مغز متفکرم که بخوان بیان اینجا واسه نماینده های مجلس حرف بزنن نمیتونن به این قشنگی وظایف منتخبین یک ملت رو ترسیم کنن!!
مرحبا به سلیقه ای که این آیات رو برای افتتاحیه مجلس انتخاب کرده بود.

 

وقتی استاد منصوری قرآن می خوند اینا به ذهنم رسید:

 

نمایندگان محترم! به هوش باشید! این پست و سمت کالایی بیش نیست! مبادا پست و جاه و مقام شما رو فریب بده: فَما أُوتیتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا

 

فریب نخورید بلکه این پست رو وسیله ای کنید برای رسیدن به پست هایی بالاتر! پست هایی پیش خدا! وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏

 

ایمان و توکل دو عنصر اصلی یک نماینده متعهد و مردمیه این دو عنصرو تو وجودتون قوی کنید، تا هم خدا و هم خلق خدا از شما راضی باشن: لِلَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ.

 

 نماینده محترم باید حواسش باشه تو جایگاهی نشسته که خطای کوچیک توش معنی نمیده!! کمترین اشتباه یعنی حق الناس اونم حق هفتاد ملیون ناس!!  وَ الَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ

 

مجلس جای داد و بیداد نیست!! کارها رو با آرامش انجام بدید، نقدپذیر باشید، زود جوش نیارید! اگرم جوش آوردید آروم باشید!! وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ.

 

حرف اول و آخر حرف خداست! رئیس مجلس خود خداست! تو همه مصوبات و کارها باید خدا رو در نظر بگیرید: وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ

 

مجلس جای تک روی و خودرأیی نیست! همیشه چند فکر بهتر از یک فکر عمل میکنه پس لطفا: وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ

 

 نماینده نباید به فکر مال اندوزی باشه! یه ذره از اون دریافتهای نجومی! که نمی دونم چندتا صفر داره رو هم میتونید اختصاص بدید به فقرا!! وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ.

 

 پشت همو داشته باشید، ملت هم پشت شما رو داره، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند: وَ الَّذینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ

 

نماینده باید اهل عدل و عدالت باشه: وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها

 

باید اهل عفو و اصلاح باشه: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ

 

باید بدونه خداوند هیچ کار خالصانشو بی اجر نمی ذاره: فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ

 

دوباره تاکید روی اینکه نماینده باید عادل باشه، حواسش به حق و حقوق مردم باشه: إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ.

 

حق کشورتونو بگیرید! هیچ کس نمیتونه به شما اشکال بگیره! اصلا آقا انرژی هسته ای حق مسلم ماست: وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبیلٍ.

 

در واقع این گزافه گویی های دشمناست که باید سرزنش بشه نه حق طلبی این ملت: إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ

 

حساب اونا با خود خدا: أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ

 

 صبر و عفو رو سرلوحه خودتون قرار بدید که اینا نشون دهنده عزم و اراده شما واسه خدمت به مردمه، کار با صبر پیش می ره و با عفو و اصلاح اشتباهات شیرین میشه: وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ.

 

بعد از قرائت قرآن هم یه نفر یه متنی خوند!! که نه گوش دادم و نه فهمیدم کی بود!! (چون رفتم سراغ قابلمه رو گازم!!) فقط اول صحبتشو که گوش دادم خیلی خوب اومد: آغاز به کار مجلس در ماه جب که ماه امیرالمومنینه باید سبب بشه ما از عدالت ورزی امیرالمومنین الگو بگیریم. (نقل به مضمون شد!!)

 

پیام حضرت آقا هم که مثل همیشه پر از حکمت و حرف حساب بود. بعد از قرائت پیام آقا مراسم تحلیف برگزار شد. خوندن مجری و تکرار دسته جمعی نماینده ها، خیلی زیبا و با شکوه. فقط خدا کنه نماینده هامون پای قسمی که به قرآن خوردن بمونن!!

 

سرود مجلس هم خداییش بدجور چسبید! خدا حفظ کنه آقای علی معلم رو خیلی حال کردم، حتی یه جاهاییش از بس حس غرور ملیم گل کرده بود اشکم در اومد یه جاهاییش رو هم همون موقع حفظ کردم که الان میبینم به دلیل آلزایمر زودرس یادم نمیاد!!
بعد از سرودم که دوباره رفتم دنبال کارام و بقیه افتتاحیه رو ندیدم ولی تا اینجایی که من دیدم خیلی خوب بود.
 انشاالله به حق ماه رجب مجلس نهم همینطور که اینقدر زیبا شروع کرد تا آخرش هم همینطور زیبا پیش بره و بتونه در مسیر ظهور حرکت کنه.



دلم حرم میخواد...
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->



همیشه از حرمت، بوی سیب می آید/صدای بال ملائک، عجیب می آید  !سلام ضامن آهودلِ شکستهِ ی من/به پای بوس نگاهت،غریب می آید/طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست/کبوتر دل من، بی شکیب می آید/برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد/چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید...


این روزها هوایِ دلــم بدجور بارونیه...چشام میسوزه...چشام میسوزه  از اشک هایی که مدام به هر بهانه ای سرازیر میشن...


اشک هایی که دیگه مهارشون از دست من خارجه.....دلم گرفته...دلم تنگه...انــــقدر دلــم گرفته و دلـــم تنگه...که در هیچ کلامی نمیگنجه.......


دلم تنگه اون گــنبد طــلایـیـه که سالهاست آرزوشو دارم....دلم که تنگ میشه کبوتر دلمو پر میدم تـــا اون صحن طلا.......تـا.......


دلم تنگه آقا امام رضاست......خیلی تنگ...خـ ـ ـیـ ـ لـ ـی ...


اسم مشــهــد که میاد... اسم  امام رضـا رو که میشنوم.... تو صحبت های دوروبرم......گریم میگیره....دلم بدجور امام رضا می خواد.....اما نمیدونم چه گناهی به درگاه خدا مرتکب شدم که مجازاتم اینه...


مجازاتم اینه که سالهاســت دوباره قسمت نشده برم...نمیدونم چه گناهی کردم که امام مهربون من دلش نمیخواد من برم پابوسش...خودمو به آب و آتیش میزنم نمیشه که نمیشه...:(


همین تابستون گذشته هم قرار شد برم...ولی چند روز مونده به سفر........:( نشد که نشد....


اونا رفتن....ولی...من... دلشکسته تر و درمونده تر از قبل موندم.....هاج و واج........خسته و دل شکسته.......


ولی دلم...دیگه تحمل نداره...خدایا گناه که زیاد دارم که از همشم مطلعی...بخوایم برات میگم که چه گناهایی به درگاهت مرتکب شدم...یک به یک میشمارم از اول تا حالا...تا همین امروز تا همین ساعت...تــا......


ولی ...مگرنه میگن امام رضا خییلی رئوفه...نمیگن خییلی مهربونه...که هست...که حتما هست...


مگه نه میگن ضامن آهو شده.....خوب خدایا چی میشه ضامن منِ گناهگارم شه برم پابوسش... خدایا رحم کن به دلم.....خدایا دلم یه زیارت میخواد.....یه زیارت درست و حسابی.......یه حــرم ...که برم یه گوشش بشینم و زارزار گریه کنم...انقدر گریه کنم...که بغضی که چند ساله مونده توگلوم رو خالی کنم... بغضی که دیگه داره راه نفسمو میبنده...داره خفم میکنه...هیچیکیم از حال و روزت خبر نداشته باشه جزخدا....دیگه بدتر...دیگه بدتـر...


خدایا به حق خوبان درگاهت...به حق مقربین درگاهت.....یه زیارت نصیبم کن... که دیگه دلم بدجور بهونه میگیره...


یـ ـا ضـ ـامـ ـن آهـ ـو...  ای امـ ـ ـام غریب....ای مـ ـ ـهربان مـ ـ ـولای من  ...  .واسطه شو بیام.....:(


پ.ن1: به قول یکی از دوستان این پست با اشک چشم تایب شد...دوستان التماس دعا دارم ازتون... خواهش میکنم دعام کنید...دعام کنید که خییلی محتاجم...



داستان زندگی(( یکی بود و یکی نبود))
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

یکی بود.یکی نبود.وقتی این یکی بود اون یکی نبود،وقتی اون یکی بود این یکی نبود.


 

این یکی خیلی اون یکی رو دوست داشت،اما نمی تونست به اون یکی بگه.


 

آخه اون یکی فقط به دور دست فکر می کرد و هیچ وقت نزدیکارو نمی دید.


 

این یکی نمی تونست به اون یکی نزدیک شه،آخه می ترسید که اون یکی دلشو پس بزنه.


 

عشق اون یکی رو گذاشت تو دلش و به اون نگفت.


 

اون یکی هم روز به روز دور از این یکی می شد و فقط به فکر خودش بود.


 

یک روز این یکی پیش چند تا ضمیر اشاره رفت تا با اونا بره پیش اون یکی و بگه دوستش داره،آخه خیلی خجالتی بود.


 

شب موقع خواب به این هم فکر کرد که حتی اگه اون یکی قبولش نکرد بهش قول بده که خودشم مثل اون یکی بشه،بشه دور از همه....


 

اما فردا شد.....اون یکی نبود...این یکی شنید که با یک آن رفته به دنبال دوردست های خودشون....


 

این یکی تنها شد..شکست..خرد شد..انقدر به هم ریخت و افسرده شد که تو کل حروف الفبا و دستور ادبیات اسمش معروف شد...


 

از اون به بعد برای آنکه یاد عشق پاک این یکی زنده بمونه...اول هر داستانی قرار گذاشتن بگن...


یکی بود....یکی نبود....این یکی بود....اون یکی نبود....



You’re lookin’ amazing
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

Dangerous feelings break out my soul

 

احساسات خطرناکی روحم رو احاطه می کنن

 

It’s just the meaning of being alone

 

و این به این معنیه که من تنهام

 

I need you here wherever you are

 

به تو نیاز دارم هرجا که باشی

 

I need you now to take me so far

 

الان بهت نیاز دارم تا منو با خودت به اون دور دورا ببری

 

I wanna run like the speed of the sound

 

میخوام بدوم، درست مثل صدا

 

I was somewhere , I ‘m sure you’re around

 

من جایی بودم، و اتمینان دارم که تو اون دورو برا بودی

 

You give me now the meaning of life…

 

و حالا معنی زندگی رو بهم دادی

 

With you I’m feeling alive
Ooooooo…

 

با تو احساس می کنم زندم

 

Why you’re lookin’ like that

 

چرا اینجوری نگاه می کنی

 

I’m burning like fire

 

دارم مثل آتیش میسوزم

 

I wanna be higher

 

میخوام بیشتر از اینا عاشق بشم

 

Just let me know

 

فقط بذار بدونم

 

Why you’re lookin’ like that

 

چرا اینجوری نگام می کنی

 

You’re driving me crazy

 

داری منو دیوونه می کنی

 

You’re lookin’ amazing

 

خیلی عجیب نگام می کنی

 

Why you’re lookin’ like that

 

چرا اینجوری نگاه می کنی

 

 

 

k



گاه جامع تر به شیطان و شیطان پرستان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->


دراین فصل به رابطه میان صهیونیسم و یهودیت و ارتباط آن با شکل‌گیری ودوام شیطانیسم می‌پردازیم.
لازم به ذکر است که متون دینی یهود وعمده‌ ترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (ضد فرهنگی) بوده است.
1- متون
از منظر یهودی و نقش آنها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه است .
براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است .
در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود .
 خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان‌ تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است .
2-  تصوف یهودی (کابالا)
کابالایا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی ازریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد. برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر هم‌نشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است. کابالا بخش رمز‌آلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیست‌ها دنبال می‌شود.
کریستف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابلایی و منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهره‌برداری نمودند. کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است واین عمده‌ترین نقطه اشتراک شیطان‌پرستی درگذشته و حال با شیطان
‌پرستی است. هم‌اکنون اصطلاح کابالا وصف‌کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است . مهم‌ترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری بهیر  (به معنای کتاب روشنایی) و  هیچالوت  (به معنای کاخ‌ها) می‌شوند که به قرن اول میلادی بازمی‌گردند. نهایتاً درقرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار  نوشت شد که تفکر وشکل کنونی آئین کابالا  را تشکیل داد .
دکتر عبدا... شهبازی نویسنده مجموعه کتاب‌های زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ ، در پایگاه خوددرباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد ودیدگاه‌های وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمده‌است، متفاوت است. شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا می‌نویسد :
کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی  کباله  عبری است به معنی  قدیمی و  کهن این واژه به شکل  قباله  برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا یا کابالیست‌ها این مکتب را  دانش سری و پنهان  خاخام‌های یهودی می‌خوانند وبرای آن پیشینه‌ای کهن قائل‌اند . برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر فرقه تئوسوفی، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی‌اسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی ، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی وحتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفته‌اند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از پیروان آئین کابالا می‌داند.
شهبازی در رد این ادعا می‌گوید : این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه برای تصوف یهودی ، به عنوان  ‌یک مکتب مستقل فکری  پیشینه جدی نمی‌تواند یافت.
شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرته‌برداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی درفرهنگ هلنی و فلسفه یونانی وکپی‌برداری از آموزه‌های عرفانی مکتب اسلام می‌داند. وی در قسمت دوم مقاله خود می‌نویسد : سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ 1235 م) می‌رسد. او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) می‌زیست و برخی نظرات عرفانی بیان می‌داشت .
وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور کابالا ، می‌نویسد : مشارکت یهودیان درنحله‌های فکری رازآمیز وعرفانی به فیلواسکندرانی در اوایل سده اول میلادی می‌رسد.
سپس می‌افزاید : در دوران اسلامی نیز چنین است . نحله‌های فکری گسترده عرفانی رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم‌ترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است .
شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود می‌نویسد :
 بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع اندیشه‌پردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی وآشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویل‌های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه‌های متنوع علوم و دانش انجام دادند. برای نمونه باید به مفاهیم  هوخمه (حکمت)، کدش (قدس) ،  نفش (نفس)، نفش مدبرت (نفس مدبره)، نفش سیخلت (نفس عاقله)، نفش حی (نفس حیات‌بخش)، روح و ... در کابالا اشاره کرد.
مکتب کابالا نیز به دو بخش حکمت نظری  و حکمت علمی تقسیم می‌شود .درتصوف کابالا بحث‌های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم  نور و مراحل تجلی آن . این استاد تاریخ در انتهای بحث خود می‌افزاید : آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است ، شیطان‌شناسی و پیام مسیحایی این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می‌کند. مناسک جنسی درفرقه کابالا مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزه‌های فری به نام یعقوب بن یهودا لیب،که با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد، ظهور کرد.
یاکوب فرانک شاخه  فرانکسیت  فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخه‌های متعلق به  شابتای زوی  و  ناتان غزه‌ای بنا نهاد . وی که به یک خانواده بنا نهاد. وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر وپیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد ،کتاب  ظُهَر (Zohare) (کتابی که موسی‌بن شم تاولئونی در سال‌های 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب، تصوف راز‌امیز کابالا به صورت یک نظام فکری وعملی سازمان‌سافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتای‌زوی درآمد . در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید. زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجره‌ها ، مردم مطلع شدند و ...
یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطان‌پرستی راه یابد نماد  ‌پنتاگرام  یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد . این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می‌گرفته . همچنین شنیدنی است که بخش عمده‌ای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون  مدونا  کابالیست می‌باشند .  مدونا  سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام یهودی  ‌استر را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطان‌پسرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قراردارد . بنیان‌گذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی ! را با عنوان  پرستش زنان تشکیل دادند که می‌توان به صراحت آن را یک جریان شهوت‌محور خطاب کرد. این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود. برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیست‌ها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دست‌ خوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار داده‌اند، مانند تغییر جنسیت  مایکل جکسون  و ... اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیست‌ها به شدت از سخن راندن درباب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز  ‌کابالا شدن مدونا خبری در دسترس عموم قرار نداشت.
3- نمادها
در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر،‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست ‌بندها، پیراهن، شلوار ، کفش ،‌ ادکلن ، ساعت و ... درج شده واز جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد : اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف کنیم،آن وقت یک ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند. اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطان‌پرستی دیده می‌شود .
این سمبل نیز همان پنتاگرام است،با فرق اینکه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه snvertedpentagram) یا دیو (Buphomet ) وبه شکل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .لازم به یادآوری است که برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی  تحت سلطه  این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند. (محدوده درایسلند و اروپا) درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی، ‌به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات
ایشان  قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب کرده‌اند .



خبر ویژه در مورد شیطان پرستی در جزیره کیش
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

حدود هزار و چهارصد سال پیش تکه سنگی مکعبی و نوک تیز به امر الهی تبدیل شد به نماد شیطان و از آن موقع تا چند سال پیش در مناسکی تحت عنوان رمی جمرات، مسلمانان به آن سنگ پرتاپ کرده و اعلان برائت نسبت به شیطان می کنند.

 

 

اما مطلب قابل توجه این است که این مدل سنگ فقط در اسلام نماد شیطان نیست بلکه در اعتقادات شیطان پرستان، فراماسونری و جوامع ایلومناتی نیز نماد شیطان است و از آنجا که در غرب جوامع مخفی که همان ایلومناتی و فراماسونری هستند، حکومت پنهان دارند شما این نماد را تحت عنوان ابلیسک در سرتاسر جهان غرب می بینید که بلندترین آن روبروی کاخ سفید قرار دارد.

 

اخیرا نیز این نماد شیطان پرستی در کیش توسط شرکت عمران و خدمات شهری کیش در فضای سبز خیابانهای کیش طراحی و اجرا شده است. شرکت عمران و خدمات شهری کیش زیر نظر حجت السلام زکریایی عزیزی معاونت اجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش می باشد . این نماد در حالی در کیش برای اولین بار اجرا شد که مدیر عامل منطقه آزاد کیش از زمان تصدی گری سازمان منطقه آزاد تمام مدیران این سازمان را به صلاحدید و انتخاب شخصی خود تغییر داده است.

 



ریخچه شیطان پرستی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->





در برهه زمانی کنونی بسیاری از خرده فرهنگ ها در جامعه ما در حال رشد و گسترش هستند و یکی از عوامل جذب قشر جوان جامعه به این فرقه ها، عدم شناخت کافی آنها از این جریانات است.


با وجود این که اغلب خاستگاه این خرده فرهنگ ها در ایران نبوده و همانند بسیاری دیگر از مد ها و فرهنگ های غلط از آن سوی مرز ها وارد کشور شده اند، اما متاسفانه به دلیل غفلت مسئولان امر به سرعت در میان جوانان جامعه برای خود جایی پیدا کرده و پس از آن شتابان در سطح جامعه گسترش یافته و اثرات مخرب خود را در طول زمان نشان می دهند.
یکی از این فرقه های انحرافی که در چند سال گذشته در ایران اسلامی رواج یافته است، شیطان پرستی می باشد که با توجه به اینکه ایرانیان در طول تاریخ همواره جامعه ای موحد و دیندار بوده اند، روند رو به گسترش این آیین در ایران جای تعجب دارد.
از این رو در این مقاله و با درک خطر رو به گسترش این فرقه انحرافی در جامعه سعی بر آن شده است تا به گونه ای هرچند مختصر به تبیین شیطان پرستی به عنوان یکی از این فرقه های انحرافی بپردازیم.
از این رو در ابتدا به تاریخچه شیطان پرستی و برخی اصول و قواعد آنان و پس از آن به بیان برخی علت های گرایش جوان ها به این گروه ها و در نهایت تحرکات شیطان پرستان در ایران می پردازیم.
- شیطـان‌پرستـی به چه معنـاست؟
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار نیرومند تر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خداست. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین و به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد.
در این آیین، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌شود و در نهایت معنای شیطان پرستی، پرستش قدرت پلیدی است. شیطان‏پرستان معتقدند که شیطان به جهت حکومت 666 سال قبل از خلقت بشر، بر بشر برتری دارد و از این جهت این عدد در نزد آنان عددی مقدس می باشد.
- تاریخچـه شیطان پرستـی:
شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد، البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق می‌کند که شیطان پرستی در نواحی آمریکای لاتین، آمریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرنها پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد.
در اکتشافات آمریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند، شیطان را می پرستیدند و حتی انسان هایی را برای شیطان قربانی می‌کردند. مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است.
در آفریقای مرکزی و در دشت ها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله اوکاچاست، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد.

- آیین شیطان پرستی نوین:
در اوایل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری ( Ordo Temple Orientis) بودند به رهبری سر فرانسیس داشود، گروه شیطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم را در شهر لندن تاسیس نمودند و از اوایل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروه های شیطان پرست را تشکیل می داد.
در دهه 1960 شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست را در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف ترین آن ها تشکیل "کلیسای شیطان" در شهر سانفرانسیسکو می باشد.
بهترین تعریف ارائه شده از کلیسای شیطان، آن را دینی معرفی می کند که فلسفه لذت پرستانه را با اعمال جادوگری سیاه در هم آمیخته است. پایه گذار این شریعت آنتون زندر لوی بوده است. متون مقدس در این آیین عبارتند از: کتاب مقدس شیطانی (1969)، جادوی شیطانی (1970) و مناسک شیطانی (1972). تمامی این کتاب ها را لوی نوشته یا تدوین کرده است.
کتاب مقدس شیطانی فلسفه آنتوان لوی، موسس کلیسای شیطان را معرفی می کند. این نوشتار، دورنما و گرایشی دارد بر این مهم که هیچ خدایی بلند مرتبه تر از خود شخص نیست و از این رو خود شخص باید پرستش شود.
آنتون لوی می گوید: خدای با عظمت و با شکوهی وجود ندارد و جهنمی که در آن گناهکاران کباب می شوند هم نیست. اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست! حالا و اینجا روز خوشی ماست! اینجا و حالا فرصت ماست! این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست.

- انجیل شیطانی:
انجیل شیطانی نیز کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین استفاده در مراسم خود استفاده می کنند. این کتاب شامل کلمات عبری، یونانی و انگلیسی است که معنای دقیق برخی از این کلمات هنوز کشف نشده است.
اما آنچه مسلم است اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطان پرستان است. این کتاب شامل چهار بخش است: کتاب شیطان، کتاب لوسیفر، کتاب بلیل (Belial) و کتاب لویتان (Leviathan). در قسمتی از این کتاب می خوانیم: ای دوست و همدم شب، تو از صدای سگ ها و از ریختن خون شاد می شوی، تو در میان سایه قبور می گردی، تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید می کنی، ماه هزار چهره، به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر، دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا ....

- اصول اعتقادی شیطان‌گرایی که توسط آنتوان لوی بیان شده، عبارت اند از:
1- شیطان سمبل لذت جویی و آزادی و افراط است و نه ریاضت کشی.
2- شیطان نماد وجود و زندگی شاداب و مادی است نه خوابی ناچیز ومعنوی (امور معنوی و غیر مادی، توهم و تظاهر است).
3- شیطان می گوید: کم عقلی و بی عفتی بهتر از ریاکاری و خودفریبی است.
4- شیطان می گوید: مهربانی با کسانی که شایسته آن هستند بهتر است از عشق ورزیدن از روی ظاهر و برای جلب توجه.
5- شیطان سمبل انتقام جویی است نه گرداندن آن طرف صورت.
6- شیطان سمبل مسئولیت پذیری برای مسئول است به جای دل مشغولی برای خون آشامان خالی (اشاره به ترس مومنان از معاد و جهنم و انجام اعمال خوب).
7- شیطان انسان را با دیگر حیوانات کاملا همانند می داند، گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حیواناتی که بر چهار دست و پا حرکت می کنند.
8- شیطان تمام آنچه را که گناه نامیده شده است را مایه خرسندی و مسرت روانی، فکری و عاطفی می داند.
9- شیطان بهترین دوستی است که کلیسا تا کنون داشته ، چرا که در تمام این سال ها کلیسا را مشغول داشته است.

- علل گرایش برخی جوانان ایرانی به شیطان پرستی:
1- اولین و مهم‌ترین عامل این است که شیطان‌گرایی در وجود تمام انسان‌ها ریشه‌دارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم که قلب هر انسان دو گوش دارد در یکی شیطانی نشسته و همواره به سوی شر و پلیدی دعوت می‌کند و در گوش دیگر فرشته‌ای است که به خیر و نیکی می‌خواند.
2- یکی دیگر از علل گرایش به جنبش‌های شیطانی استفاده وسیع آنها از نمادهاست. انتقال و نشر اندیشه‌ها از طریق گفتن یا نوشتن دشوار است و تعداد محدودی از مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند. اما نمادها به راحتی جایگاه خود را در فرهنگ عمومی پیدا می‌کنند و به خاطر اینکه ظرفیت کار هنری دارند، به صورت جذابی در جامعه به خصوص بین جوانان و زنان گسترش می‌یابند. نمادها همواره حامل معنا و پیام هستند و نوعی نگرش یا فکر را تداعی می‌کنند و رفتار خاصی را یادآور می‌شوند. مثلاً مردم با دیدن گلدسته یاد مسجد و نماز می‌افتند. با دیدن چراغ قرمز احساس خطر می‌کنند و می‌ایستند. جنبش شیطان‌گرایی با استفاده وسیع از نمادها و به کارگیری ظرفیت‌های هنری نظیر گرافیک، سینما و از همه بیشتر موسیقی به عرصه آمده است.
نمادها و سمبول‌های شیطانی روی لباس‌ها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و ساعت‌ها، از کفش تا کلاه همه جا دیده می‌شود. این نمادها با طراحی‌های متنوع و زیبا افراد را جذب می‌کنند، پس از اینکه استفاده از آنها تکرار شد و به عنوان بخشی از رفتار و سلیقة شخص در آمده و به نوعی هویت و خودپندارة فرد را تشکیل می‌دهد، در این شرایط با افراد دیگری که نمودهای رفتاری و ذوقی همانندی را دارند، احساس همزاد پنداری کرده و خود را از آنها و آنها را از خود می‌پندارد و در رفتار و گفتار و افکار به طور ناخودآگاه شبیه به آنها می‌شود.
3- یکی دیگر از عوامل جذابیت و روی‌آوری به جنبش شیطانی که بسیار شیطنت آمیز به کار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. نوجوان و جوانی که تازه وارد اجتماع می‌شود و هنوز با شرایط واقعی حاکم بر جامعه تطبیق پیدا نکرده است، ستم و تجاوز به حریم خود را کاملاً احساس می‌کند و به سرکشی رو می‌آورد.
دقیقاً به همین علت است که در دهة 1960 شاهد جنبش‌های دانشجویی وسیع در آمریکا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبش‌ها بود که پدیده‌ای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد. آن جنبش‌ها و این سبک موسیقی در ابتدا اهداف بسیار درستی داشت. اهدافی نظیر مخالفت با مصرف‌گرایی، فاصلة فقیر و غنی، سرمایه‌داری، جنگ، فرسایش روابط انسانی و... مثلا ً جوانان می‌رفتند و از زباله‌ها لباس‌های پاره پیدا می‌کردند و می‌پوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بی‌عدالتی اعتراض کنند، داد و فریاد راه می‌انداختند و ... البته روش‌هایی که از سوی این جوانان به کار برده می‌شد، همیشه درست نبود اما اهداف خوبی در کار بود. دیری نگذشت که این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا کرد.
در بین شعارهایی نظیر عشق به مردم و عدالت، دعوت به استفاده از ماری‌جوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد، گروهای موسیقی خود جوش مورد حمایت شرکت‌های سرمایه‌داری قرار گرفتند و گروه‌هایی نظیر هندریکس و گروه کِریم موسیقی متال را به سوی تجاری شدن سوق دادند، تاجایی که امروزه خوانندگان معروف مثل مرلین منسون و گروه‌های مطرح متال کاملاً در خدمت نظام سرمایه داری قرار گرفته‌اند و لباس‌های پاره با قیمت گزاف در بوتیک‌های شیک به فروش می‌رسد.

- زمینه های جذب:
- موسیقی متال: مهمترین زمینه ی ورود شیطان پرستی به ایران، میل جوانان به استفاده از موسیقی متالیکا و ساز گیتار بوده است. طی 10 سال گذشته، موسیقی متالیکا به صورت زیر زمینی و غیر مجاز وارد کشور شده است و در چارچوب آن، مفاهیم فرقه انحرافی شیطان پرستی در اختیار جوانان قرار گرفته است.
اقدام تامل برانگیز و بسیار ناشیانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره مهاجرانی در صدورمجوز برای گروه ها، آلبوم ها و کتابهای اشعار موسیقی متالکیا نیز نقش اساسی را در جلب توجه عموم مخاطبان جوان به این نحله انحرافی فراهم آورد.
هوی متال، متال تاریک، گوتیک متال یا متال گوتیک چند سبک از موسیقی شیطانی متالیکا بود که به یمن غفلت اعجاب انگیز مسولان فرهنگ کشور، وارد ایران شد.
این موسیقی در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی توانسته پس از مدت کوتاهی به دانشگاههای بزرگ کشور هم راه یابد.
- افول معنویت: اگر چه در بسیاری موارد، ایران اسلامی در جایگاه بالاتری از معنویات قرار دارد، اما تلاش قدرت های بزرگ فرا منطقه ای برای استحاله فرهنگی و از سوی دیگر ماشینی و صنعتی شدن مناسبات جاری و تاثیرپذیری مردم کشورمان از شرایط جهانی، زمینه ای برای رشد چنین جریاناتی را فراهم کرده است. روند رو به رشد استفاده از شبکه های ماهواره ای نیز عامل تعیین کننده ای در جذب و گرایش جوانان به این گروه هاست.
- سرمایه گذاری: سازمان های جاسوسی کشورهای غربی تلاش سازمان یافته ای را برای استحاله فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده اند و می کوشند تا جوانان کشور عزیزمان را تهی سازی فرهنگی کنند. دشمن در این راه مبالغ هنگفتی اختصاص داده است که طبق گزارش برخی از رسانه های مستقل، در سال گذشته از سوی دولت آمریکا مبلغ 8 میلیون دلار به فعالیت تبلیغات گروه های شیطان پرست اختصاص یافته است.

- اینترنت:
رشد تعداد مخاطبان شبکه جهانی اینترنت در سالیان اخیر آسیب هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور کرده است که از جمله می توان به فعالیت شیطان گرایانه اشاره کرد.
عمده فعالیت این افراد در قالب وبلاگ نویسی صورت می پذیرد. این گونه وبلاگ ها، همزمان با اعلام موجودیت جنبش شیطان گرایان ایران فعالیت خود را آغاز کرده، اظهار می کنند که از سوی فردی با نام مستعار اهریمن در ایران هدایت می شوند.
روند ارتباط گیری و فعالیت وبلاگ های یاد شده به این صورت است که افراد پس از تکمیل فرم ثبت نام، یک ایمیل در صندوق پست الکترونیک خود با موضوع خوشامدگویی دریافت می کنند و پس از برقراری ارتباط با ایشان و در صورت جلب اعتماد به برخی از مهمانی های شبانه یا پارک ها برای آشنایی دعوت می شوند.
این وبلاگ ها عمدتا فعالیت خود را در چندین محور انتشار عکس های شیطان گرایان جهان، انتشار نامه شبیه به نامه های مسیحیان شیطان پرست خطاب به خداوند متعال که بار سیاسی نیز دارد، دنبال می نمایند.

- وضعیت فعلی شیطان پرستی در ایران:
اکنون بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور فعال هستند. موقعیت جغرافیایی فعالیت این جریان مخرب و ویرانگر اخلاقی علاوه بر تهران، برخی از شهرهای نقاط مرکزی و جنوب غربی ایران است.
وضعیت فعلی این گروه ها در ایران را در محورهای زیر می توان تبیین کرد:
- تحرک در اینترنت:
وبلاگ نویسی، گفتگو در محیط یاهو360 درجه، سایت کلوپ دات کام، دریافت خبرنامه و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطان پرستان ایرانی است که تا کنون نیز ادامه دارد.
- ترویج نمادها:
مغازه ها واصناف فروشندگان زیور آلات نقره ای، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان به ویژه در شهر تهران، نا خواسته وظیفه عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند. در پاره ای موارد فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند.
همچنین گفتنی است که برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستان ها پی در پی و از طرق مختلف، این نمادها را حمل و معرفی کرده و به صورت مستقیم و غیر مستقیم آنها را ترویج می کنند.
- ترویج متالیکا:
گروه های موسیقی متالیکا به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروه های شیطان پرست، قابل اشاره اند.
- پارتی های شبانه:
پارتی های شبانه، جشن های فارغ التحصیلی و مهمانی های خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان مطرح هستند. در این گونه مراسم، هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام روشها با اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا یا جذب آنها می شوند.
- همکاری با سلطنت طلب ها:
چند سال پیش، خبری در وبلاگ های وابسته به شیطان پرستان ایران منتشر شد که اهریمن، سرکرده آنان پیوستن گروهش را به انجمن پادشاهی ایران اعلام می کرد. این حرکت به نوبه خود نشان دهنده اهداف سیاسی پنهان گردانندگان این گونه جریانات می باشد.
در انتهای این بحث باید عنوان کرد که با توجه به خطر خاموش و رو به گسترش شیطان پرستی در ایران، ضروری است که تمامی نهاد های ذیربط و دلسوزان انقلاب و اسلام با همکاری یکدیگر به برخورد با این پدیده شوم در سطح جامعه بپردازند.
در این راستا از حوزه های علمیه و روحانیون انتظار می رود که در جهت روشنگری اذهان جامعه و به خصوص قشر جوان، در این زمینه تلاش کنند.
از طرفی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به عنوان متولی فرهنگ سازی در جامعه باید فعالیت خود را در این زمینه دو چندان کند، زیرا رواج این تفکر نادرست در جامعه از مصادیق قتل عام فرهنگی می باشد که همواره خطرات آن از سوی مقام معظم رهبری گوشزد شده است، از نیروهای انتظامی نیز انتظار می رود که در برخورد با مصادیق و مروجان این گونه عقاید انحرافی در سطح جامعه تلاش کنند.
البته در این میان نباید نقش مهم و تاثیرگذار نهادهای دیگری نظیر صدا و سیما و یا آموزش و پرورش و ... را در برخورد با این جریان نادیده گرفت.
باید دانست که عدم توجه به روند رو به گسترش این گونه عقاید انحرافی و خرده فرهنگ ها در جامعه بسیار زیانبار می باشد، زیرا معمولا اثرات این تهاجمات فرهنگی هنگامی نمایان می شود که دیگر امکان مهار آنها یا به طور کلی از بین رفته و یا بسیار سخت شده است.