مقدری که ز آثار صنع کرد اظهار / سپهر و مهر و مه و سال و ماه و لیل و نهار
مدار سیر کواکب به امر کن فیکون / قرار داد بر این طاق گنبد دوار
ز هفت کوکب سیار و دوازده برج / کنند سیر مخالف کواکب سیار
نه آسمان ز ملائک ابر حق مشغول / به سجده در که به تسبیح و ذکر و استغفار
چهار عنصر او و مختلف پدید آورد / مدار آتش و آب و غبار و خاک مجار
قرار داد به بالای خاک و باد آتش / گرفته کوه و زمین در میان آب قرار
به دوستی نبی و دلی اساس نهاد / جهان و هرچه در او هست خالق جبار
اگر نه ذات نبی و دلی بدی مقصود / جهان به کتم عدم رفتی همچو اول بار
نوشته بر در فردوس کاتبان قضا: / نبی رسول و ولی عهد حیدر کرار
امام جنی و انسی علی بود که علی / ز کل خلق فزون است از صغار و کبار
ز نام اوست معلق سما و کرسی و عرش / ز ذات اوست مطبق زمین بدین هنجار
علی امام و علی ایمن و علی ایمان / علی امین و علی سرور و علی سردار
علی علیم و علی عالم و علی اعلم / علی حکیم و علی حاکم و علی گفتار
علی نصیر و علی ناصر و علی منصور / علی مظفر و غالب علی سرور و سردار (علی مظفر و غالب علی سپهسالار)
علی عزیز و علی عزت و علی افضل / علی لطیف و علی انور و علی انوار
علی است فتح فتوح و علی است راحت روح / علی است فاضل و فضل علی سرور و سردار (علی است راحت روح و علی است کوه وقار)
علی سلیم و علی سالم و علی مسلم / علی قسیم قصور و علی است قاسم نار
علی صفی و علی صافی و علی صوفی / علی وفی و علی صفدر و علی سردار
علی نعیم و علی ناعم و علی منعم / علی بود اسدالله قاتل کفار
علی ز بعد محمد ز هرچه هست بهشت / اگر تو مؤمن پاکی نظر دریغ مدار
به حق نور محمد، به آدم و به خلیل / به حق شیث و شعیب و یهود کم آزار
به حق یوسف و یعقوب و یحیی و لقمان / به حق نوح نبی در میان دریا بار
به حق عزت تورات و حرمت انجیل / به حق جمع زبور و به حق روز شمار
به حق دانش اسحاق و شوق اسماعیل / که در رضای خدا کرد جان خویش نثار
به حق یوشع و الیاس و لوط و اسکندر / به حق نغمه داوود و صوت خوش گفتار
به حق مهر سلیمان و زهد ابراهیم / به حق عیسی و موسی و یونس غم خوار
به حق قوت جبریل و صور اسرافیل / به حق قابض ارواح در یمین و یسار
به حق حائل عرش و به قرب میکاییل / به حق چار کتاب ستوده جبار
به حق جمله قرآن به صحف ابراهیم / به حق جمله مردان واقف اسرار
به حق سوز فقیران بی گنه دربند / به حق زاری و رنجوری بی کس و بی یار
به حق چهره زرد فقیر سرگردان / به حق درد اسیران خانمان بیزار
به حق ضرب جوانان رای دین با کفر / به حق زاری پیران خوار و زار و نزار
به حق دین محمد به خون پاک حسین / به حق مردم نیک مهاجر و انصار
که نیست دین مدی را به قول پاک رسول / امام غیر علی بعد احمد مختار
ز بعد او حسن و حسین محبت او / مجوی جهل بر این کار مؤمن دین دار
به جهل غافل مستغرقی به غفله همی / ز رنگ می نشاسد سفیدی از زنگار
به جهد و سعی من خسته دل چه سود تو را / مگر ز خواب جهالت همی شوی بیدار
به جهل بیشتر و بیش آن چنان هستم / که کس مباد چنان کامدم در اول بار
سپاس و منت و عزت خدای را که نمود / ره نجات و شدم از حیات برخوردار
به گاه هفصد و هفتاد بد که در شیراز / تمام گشت بیکروز جمع این اشعار
به دشمنان منشین حافظا تولا کن / نجات خویش طلب کن به جان هشت و چهار
حرام زاده و بدفعل و شوم و بی بنیاد / به مدح شاه جهان کی، کجا کند اقرار؟
علی ز بعد محمد ز هر که هست به است / اگر تو مومن پاکی بکن به این اقرار
متابعت به منافق چو می کنی بگذر / زیاده گفتن نامش هزار استغفار
نظرات شما عزیزان: