دوباره یک غروب دلنشین بچه ها مشهد بودم جاتون خالی بود....خیلی خوش گذشت.... واسه عاقبت به خیری اول همه جوونا بعدش خودم دعا کردم.
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم...
نظرات شما عزیزان: