گاه جامع تر به شیطان و شیطان پرستان
گاه جامع تر به شیطان و شیطان پرستان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->


دراین فصل به رابطه میان صهیونیسم و یهودیت و ارتباط آن با شکل‌گیری ودوام شیطانیسم می‌پردازیم.
لازم به ذکر است که متون دینی یهود وعمده‌ ترین عامل ایجاد این نحله فاسد فلسفی و فرهنگی (ضد فرهنگی) بوده است.
1- متون
از منظر یهودی و نقش آنها در شکل‌گیری شیطان‌پرستی چند نکته ذیل قابل توجه است .
براساس آموزه‌های یهودی و عبرانی شیطان نه یک موجود بد ، بلکه یک فرشته خادم برای آزمایش انسان‌ها است .
در مکاشفات نیز به عدد 666 عدد مقدس شیطان‌پرستان اشاراتی شده و آن عدد وحش توصیف شده است که باید شمرده شود .
 خواه‌ناخواه متون یهودی منبع برداشت برای مسیحیان نیز قلمداد می‌شوند و نگاه خاصی یهودیت به شیطان‌ تاثیرات فراوانی را بر مسیحیت داشته است .
2-  تصوف یهودی (کابالا)
کابالایا قبالا یا همان تصوف یهودی آئینی است که به نوع خاصی ازریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد. برابر نظریات کارشناسان ملل و نحل این فرقه تحت تاثیر عرفان و تصوف اسلامی در اثر هم‌نشینی مسلمانان آندلس با برخی از یهودیان تشکیل شده است. کابالا بخش رمز‌آلود و بسیار سری دین یهودی طی 500 سال اخیر محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط کابالیست‌ها دنبال می‌شود.
کریستف کلمب و همکارانش همگی کابالیست بودند و از فنون جادوگری کابلایی و منجمان آن در راه پیدا کردن قاره آمریکا بهره‌برداری نمودند. کابالا عمیقا بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است واین عمده‌ترین نقطه اشتراک شیطان‌پرستی درگذشته و حال با شیطان
‌پرستی است. هم‌اکنون اصطلاح کابالا وصف‌کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است . مهم‌ترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی آئین کابالا درآمدند ، شامل مجموعه کتب عبری بهیر  (به معنای کتاب روشنایی) و  هیچالوت  (به معنای کاخ‌ها) می‌شوند که به قرن اول میلادی بازمی‌گردند. نهایتاً درقرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار  نوشت شد که تفکر وشکل کنونی آئین کابالا  را تشکیل داد .
دکتر عبدا... شهبازی نویسنده مجموعه کتاب‌های زرسالاران یهودی و پارسی و متخصص تاریخ ، در پایگاه خوددرباره فرقه کابالا مقاله جامعی دارد ودیدگاه‌های وی با آنچه در دانشنامه ویکی پدیا آمده‌است، متفاوت است. شهبازی در قسمت نخست مقاله خود درباره تعریف کابالا می‌نویسد :
کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی  کباله  عبری است به معنی  قدیمی و  کهن این واژه به شکل  قباله  برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا یا کابالیست‌ها این مکتب را  دانش سری و پنهان  خاخام‌های یهودی می‌خوانند وبرای آن پیشینه‌ای کهن قائل‌اند . برای نمونه ، مادام بلاواتسکی رهبر فرقه تئوسوفی، مدعی است که کابالا (قباله) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران ، آدم و نوح و ابراهیم و موسی نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی‌اسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی ، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت‌های مهم فرهنگی و سیاسی وحتی نظامی تاریخ چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفته‌اند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون را از پیروان آئین کابالا می‌داند.
شهبازی در رد این ادعا می‌گوید : این ادعا نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه برای تصوف یهودی ، به عنوان  ‌یک مکتب مستقل فکری  پیشینه جدی نمی‌تواند یافت.
شهبازی دیرینه مکتب کابالا را به اوایل سده سیزدهم میلادی محدود کرده و ماقبل آن را گرته‌برداری یهودیان از مکتب فیلو اسکندرانی درفرهنگ هلنی و فلسفه یونانی وکپی‌برداری از آموزه‌های عرفانی مکتب اسلام می‌داند. وی در قسمت دوم مقاله خود می‌نویسد : سرآغاز طریقت کابالا به اوایل سده سیزدهم میلادی و به اسحاق کور (1160 ـ 1235 م) می‌رسد. او در بندر ناربون (جنوب فرانسه) می‌زیست و برخی نظرات عرفانی بیان می‌داشت .
وی در جایی از قسمت اول مقاله خود درباره گذشته تصوف یهود ، پیش از ظهور کابالا ، می‌نویسد : مشارکت یهودیان درنحله‌های فکری رازآمیز وعرفانی به فیلواسکندرانی در اوایل سده اول میلادی می‌رسد.
سپس می‌افزاید : در دوران اسلامی نیز چنین است . نحله‌های فکری گسترده عرفانی رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تاثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم‌ترین آنان ابویوسف یعقوب اسحاق القرقسانی (سده چهارم هجری / دهم میلادی) است .
شهبازی درباره نمونه تاثیرات فرهنگ اسلامی بر تصوف یهود می‌نویسد :
 بسیاری از مفاهیم آن [کابالا] شکل عبری مفاهیم رایج رد فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع اندیشه‌پردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی وآشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تاویل‌های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه‌های متنوع علوم و دانش انجام دادند. برای نمونه باید به مفاهیم  هوخمه (حکمت)، کدش (قدس) ،  نفش (نفس)، نفش مدبرت (نفس مدبره)، نفش سیخلت (نفس عاقله)، نفش حی (نفس حیات‌بخش)، روح و ... در کابالا اشاره کرد.
مکتب کابالا نیز به دو بخش حکمت نظری  و حکمت علمی تقسیم می‌شود .درتصوف کابالا بحث‌های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ویژه در تاریک فراوان آن بر مفهوم  نور و مراحل تجلی آن . این استاد تاریخ در انتهای بحث خود می‌افزاید : آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است ، شیطان‌شناسی و پیام مسیحایی این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می‌کند. مناسک جنسی درفرقه کابالا مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزه‌های فری به نام یعقوب بن یهودا لیب،که با نام یاکوب فرانک (1719 ـ 1726) شهرت دارد، ظهور کرد.
یاکوب فرانک شاخه  فرانکسیت  فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخه‌های متعلق به  شابتای زوی  و  ناتان غزه‌ای بنا نهاد . وی که به یک خانواده بنا نهاد. وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر وپیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد ،کتاب  ظُهَر (Zohare) (کتابی که موسی‌بن شم تاولئونی در سال‌های 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب، تصوف راز‌امیز کابالا به صورت یک نظام فکری وعملی سازمان‌سافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتای‌زوی درآمد . در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید. زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجره‌ها ، مردم مطلع شدند و ...
یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطان‌پرستی راه یابد نماد  ‌پنتاگرام  یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد . این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می‌گرفته . همچنین شنیدنی است که بخش عمده‌ای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون  مدونا  کابالیست می‌باشند .  مدونا  سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام یهودی  ‌استر را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطان‌پسرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قراردارد . بنیان‌گذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی ! را با عنوان  پرستش زنان تشکیل دادند که می‌توان به صراحت آن را یک جریان شهوت‌محور خطاب کرد. این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود. برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیست‌ها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دست‌ خوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار داده‌اند، مانند تغییر جنسیت  مایکل جکسون  و ... اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیست‌ها به شدت از سخن راندن درباب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز  ‌کابالا شدن مدونا خبری در دسترس عموم قرار نداشت.
3- نمادها
در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر،‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست ‌بندها، پیراهن، شلوار ، کفش ،‌ ادکلن ، ساعت و ... درج شده واز جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد : اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف کنیم،آن وقت یک ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند. اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطان‌پرستی دیده می‌شود .
این سمبل نیز همان پنتاگرام است،با فرق اینکه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه snvertedpentagram) یا دیو (Buphomet ) وبه شکل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .لازم به یادآوری است که برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی  تحت سلطه  این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند. (محدوده درایسلند و اروپا) درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی، ‌به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات
ایشان  قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب کرده‌اند .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: